کرمان رصد - هم میهن /متن پیش رو در هم میهن منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست
کوروش احمدی-دیپلمات پیشین ایران در سازمان ملل| با توجه به بازگشت قطعنامههای ششگانه شورای امنیت علیه ایران، اکنون سوال این است که پاسخ ایران چه میتواند باشد. هر پاسخی باید با هدف پیشبرد منافع ملی و تقویت امنیت ملی باشد و جنبه واکنشی محض نداشته باشد.
یکی از پاسخهای مورد بحث خروج از معاهده منع گسترش سلاحهای هستهای (انپیتی) است که طی روزها و هفتههای اخیر از سوی برخی مقامات و اصولگرایان در مجلس و فضای رسانهای مطرح است.
این اقدام اگر چه مطابق ماده 10 معاهده حق حاکمیتی اعضا است، اما در شرایط بحرانی و توسط کشوری که ادعای عدم پایبندی به موافقتنامه پادمان در موردش مطرح است، میتواند عواقب حادی داشته باشد.
در این مورد مقامات ما باید دو بار فکر کنند و کاملاً با آگاهی از عواقب کار دست به اقدام بزنند. برخی ملاحظات در این رابطه به شرح زیر است:
ابعاد حقوقی
1- در ماده 10 انپیتی تصریح شده که هر کشوری با اعمال حق حاکمیت ملی و با استناد به «وقایع فوقالعاده» که «مصالح عالیهاش را مخاطره انداخته»، میتواند با یک اطلاع قبلی 90 روزه و ارائه یک بیانیه توضیحی از معاهده خارج شود. با اعلام خروج کره شمالی از معاهده در 1993 که بعد از 89 روز پس گرفته شد و خروج قطعی همین کشور از معاهده در 2003، سلسلهبحثهایی در شورای امنیت و در کنفرانسهای بازنگری انپیتی انجام شد که گویای حساسیت موضوع است. در جریان این بحثها، بلوک غرب نشان داد که درصدد ایجاد موانعی در برابر خروج آسان از معاهده است.
در این رابطه، برای اولین بار ایدههایی در سند کنفرانس بازنگری انپیتی در 1995 مطرح شد و ازجمله از سختتر کردن کار ناقضان موافقتنامه پادمان برای استفاده از ماده 10 با هدف فرار از پاسخگویی در قبال عدم پایبندی قبلی و... سخن رفت، اما اجماعی در مورد آن حاصل نشد. پس از بنبستهای مکرر در کنفرانسهای بازنگری، نهایتاً در کنفرانس 2010 اجماعی حاصل و در سند نهایی منعکس شد به این مضمون که «یک کشور بعد از خروج از انپیتی باید مطابق حقوق بینالملل پاسخگوی تخلفات خود قبل از خروج باشد.»
مواضع بلوک غرب در این مورد همیشه بسیار سختگیرانه بوده و ازجمله خواستار سخت کردن خروج از انپیتی، بررسی اتوماتیک خروج هر کشور در شورای امنیت و لزوم محدود کردن حق خروج کشورهای ناقض پادمان است. در نقطه مقابل، بلوک عدم تعهد با بخش عمده مواضع غرب مخالف است. چین و روسیه مواضعی میانه دارند. آنها همیشه با تفسیر مجدد و بازنویسی ماده 10 مخالفت کرده و برخلاف مواضع بلوک غرب معتقدند که هر خروجی از انپیتی نباید به صورت اتوماتیک تهدید علیه صلح و امنیت بینالمللی تلقی شود. روسیه در موافقت با متن سند 2010، با اصل «تداوم الزامات پادمانی» بعد از خروج موافق است. موضع چین نیز تقریباً مشابه موضع روسیه است.
تقابل بین این سه بلوک در جریان خروج کره شمالی از انپیتی در 2003 بروز بیرونی یافت. درحالیکه غرب با استناد به پرونده باز کره شمالی در آژانس و قرار داشتن آن در دستورکار شورای امنیت، خواستار نامعتبر دانستن و محکوم کردن خروج و اعمال تحریمهایی علیه کره شمالی بود، چین و روسیه با توجه به مواضع عمومیشان، شرایط منطقه و رابطه خاص با کره شمالی از 2003 تا نخستین آزمایش هستهای کره در 2006 مانع اقدامات غرب شدند. در آن سه سال، حداکثر کاری که شورا توانست انجام دهد، صدور چند بیانیه بیاثر بود. از 2006 تا 2022، چین و روسیه در شورای امنیت با غرب علیه کره شمالی همکاری کردند که حاصل آن تحریمهایی علیه کره شمالی بود.
نکته مهم دیگر این است که خروج از انپیتی به همراه خروج از موافقتنامه پادمان و اخراج بازرسان در نظر گرفته شود یا همکاری با آژانس ادامه یابد. به لحاظ حقوقی، خروج تعهد به ماده 3 انپیتی (نظارت آژانس) را هم منتفی میکند و به الزام به همکاری با آژانس خاتمه میدهد.
ابعاد سیاسی
2- تجارب فوق نشان میدهد که خروج از انپیتی برای کشوری که پرونده باز در آژانس و شورای امنیت دارد، کار آسانی نیست. در ارتباط با بحث خروج ایران از انپیتی، طبعاً نقش روسیه و چین تعیینکننده است. سوال این است که آیا این دو کشور به همان ترتیب که در سه سال اول از کره شمالی در شورا حمایت کردند، از ما نیز حمایت خواهند کرد؟ این سوالی است که مشکل میتوان به آن پاسخ داد. نکته مثبت سرشاخ بودن روسیه و چین با غرب در این دوره است که ممکن است برای ایران مفید واقع شود.
اما شرایط ایران و منطقهای که ایران در آن واقع است و سیاست خارجی ایران از هر نظر با کره شمالی متفاوت است. به دلیل همین تفاوتها در دهه 2000، روسیه و چین دو سیاست کاملاً متفاوت در قبال ایران و کره شمالی داشتند. این دو کشور که تا قبل از آزمایش اتمی کره شمالی در 2006 مانع محکومیت و تحریم آن کشور شدهبودند، از 2005 تا 2010 به همه قطعنامههای ضدایرانی در شورای حکام آژانس و شورای امنیت رای مثبت دادند. این در حالی بود که کره شمالی از انپیتی خارج شده بود، اما ایران همچنان عضو انپیتی و مقید به پادمان بود.
اهمیت ایران و حضورش در یک منطقه حیاتی مهمترین وجه تمایز ایران با کره شمالی است که هم خود یک کشور حاشیهای است و هم در یک منطقه حاشیهای قرار دارد. این دلیل اصلی تفاوت سیاست چین و روسیه در قبال ایران و کره شمالی است. چین و روسیه نشان دادهاند که برای رابطهشان با اسرائیل و دیگر کشورهای منطقه اولویت قائلاند. حمایت آنها از امارات در قضیه جزایر سهگانه را نباید از یاد برد. چین روابط گستردهای با اعراب خلیجفارس دارد و روسیه نیز رابطه ویژهای با اسرائیل و عربستان دارد و در ضمن مایل نیست یک ایران هستهای در جوارش باشد. ایران برای کشورهای غربی نیز بسیار متفاوت با کره شمالی است و سختگیری آنها در قبال ایران بسیار بیشتر است.
فاکتور اسرائیل و نفت در منطقه ما و اهمیت ژئوپلیتیک این منطقه در مقایسه با موقعیت حاشیهای آسیای شمال شرقی فاکتور بسیار مهمی است. بعلاوه، ایران کشوری برونگرا فرض میشود، درحالیکه کره شمالی تحرک چندانی در خارج از مرزهایش ندارد. در این رابطه، تلقی از برنامه هستهای ایران و ربط دادن آن به اسرائیل و مسائل منطقه نیز با تلقی از برنامه هستهای کره شمالی و ربط دادن آن به حفظ بقاء رژیم کاملاً متفاوت است.
نگرانی دیگر از ناحیه واکنش کشورهای منطقه به خروج ایران از انپیتی است. تصور این است که کشورهای منطقه مثل عربستان و ترکیه نیز ممکن است در صورت خروج ایران از انپیتی تحولی در سیاست هستهایشان بدهند و این فاکتوری است که در محاسبات شرق و غرب بسیار مهم است. در صورتی که در منطقه کره شمالی چنین مشکلی وجود ندارد.
هدف از خروج و ترکیب خطرناک
3- کسانی که خواستار خروج ایران از انپیتی هستند باید روشن کنند که هدفشان چیست. آیا خروج را به عنوان مقدمه ساخت بمب میخواهند یا آن را تنها به عنوان اقدامی بر روی کاغذ توصیه میکنند؟ در چنین صورتی، اگر کشورهای متخاصم مدعی یافتن شواهدی مبنی بر تلاش برای ساخت بمب شوند، در آن صورت جنگ دیگری که اکنون محتمل است، قطعی خواهد شد. طبعاً در این رابطه اشراف اطلاعاتی و حفاظت اطلاعات نیز بسیار مهم است. همه کشورهایی که بمب ساختهاند، توان مخفیکاری بالایی داشته و جهان را بعد از آزمایش هستهای غافلگیر کردهاند. اما اگر توصیه تنها به خروج از انپیتی به عنوان یک واکنش و نه برای ساخت بمب باشد، حاصل کار تنها تشدید مشکلات و فشارها بدون دستاوردی در این رهگذر خواهد بود.
صرفنظر از اینکه هدف چه باشد، مسئله این است که خروج از انپیتی به همراه ادعاها و اتهامات دیگری که اسرائیل و غرب متوجه ایران کردهاند، ترکیب خطرناکی را ایجاد خواهد کرد. رژیم اسرائیل که در پی توسعهطلبی و اعمال هژمونی بر کل منطقه است، خروج ایران از انپیتی را به بهانه جدیدی برای جنگافروزی بیشتر تبدیل خواهد کرد.
این رژیم خواهد کوشید تا این تحول جدید را به یک ابزار اجماعساز دیگر برای پیشبرد سیاستهای تجاوزکارانه تبدیل کند و ازجمله آمریکا را که مایل به اجتناب از بیثباتی در کل منطقه از طریق بیثباتسازی ایران است، برای تجاوز بیشتر با خود همراه کند. لذا، نباید شک داشت که خروج ایران از انپیتی شرایط را در جهت منافع افراطیون اسرائیل متحول خواهد کرد و اروپا و آمریکا را در جهت فشار اقتصادی و نظامی بیشتر به ایران و روسیه چین را در جهت انفعال بیشتر سوق خواهد داد.
بازار ![]()