چهارشنبه ۹ مهر ۱۴۰۴
مقالات

رویافروشی یا بازگشت به جنگ؟

رویافروشی یا بازگشت به جنگ؟
کرمان رصد - دنیای اقتصاد /متن پیش رو در دنیای اقتصاد منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست دکتر منصور براتی| قطع‌نظر از اینکه طرح ۲۰ماده‌ای آمریکا هنوز تا ...
  بزرگنمايي:

کرمان رصد - دنیای اقتصاد /متن پیش رو در دنیای اقتصاد منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست
دکتر منصور براتی| قطع‌نظر از اینکه طرح 20ماده‌ای آمریکا هنوز تا چه حد قابل اجراست، این طرح برای پایان دادن به جنگ در نوار غزه را می‌توان عدول از رویکردهای افراط‌گرایانه و یک‌طرفه اسرائیل و بازگشتی به رهیافت دو دولتی دانست.
 با انتشار نسخه اولیه طرح آمریکا برای پایان دادن به جنگ در نوار غزه در روزهای اخیر، سرانجام به این سوال که مبنای توافق برای غزه پس از جنگ چه خواهد بود پاسخ داده شد. البته هنوز درباره اصل یا میزان اجرا شدن این طرح تردید‌های جدی وجود دارد، اما در همین حد نیز در پی موافقت ترامپ و بنیامین نتانیاهو با آن، می‌توان آن را مهم‌ترین ابتکار موجود برای پایان دادن به این جنگ دوساله دانست. در مقایسه با طرح‌های پیشین که ماهیتا «معاملاتی تاکتیکی» برای خرید زمان بودند و در جدی‌ترین ابتکار در ژانویه 2025 قرار شده بود در 42 روز نخست آتش‌بس سه‌مرحله‌ای برای دائمی‌سازی آتش‌بس مذاکره انجام پذیرد، طرح جدید از ابتدا بر پایان دادن فوری به جنگ مبتنی است.
همچنین طرح‌های پیشین درباره «فردای جنگ» و «غزه پساجنگ» ساکت مانده بودند و طیف وسیعی از گزینه‌ها را از الحاق این باریکه به خاک اشغالی اسرائیل، تا در اشغال نظامی نگه داشتن و خروج زمان‌بندی‌شده پیشنهاد می‌کردند. اما طرح جدید که تونی بلر، نخست‌وزیر پیشین بریتانیا و جراد کوشنر، داماد ترامپ در نگارش آن نقش جدی داشته‌اند، صراحتا با الحاق و اشغال غزه مخالفت کرده و یک خروج چندمرحله‌ای از این منطقه را در ازای روند خلع سلاح و خروج حماس از قدرت مطرح کرده است.
کالبدشکافی طرح
به نظر می‌رسد جزئیات این طرح عبارت است از خلع سلاح حماس و خروج این گروه از حاکمیت سیاسی در نوار غزه. بنابراین می‎توان گفت، به‌رغم آسیب‌هایی که به زیرساخت‌های نظامی و مدنی نوار غزه در طول دو سال اخیر وارد شده، اسرائیل از دستیابی کامل به هدف از میان بردن شاخه نظامی و حاکمیت سیاسی حماس در غزه بازمانده است. همچنین صدور عفو عمومی برای اعضای حماس در صورت پایبندی به صلح و ایجاد مسیر امن برای آنها در صورت تمایل به خروج از غزه نیز یکی از نکات مهم طرح است.
دومین موضوعی که در این طرح قابل بررسی است، پایان دادن فوری به جنگ در ازای آزادی کلیه گروگان‌های اسرائیلی مستقر در غزه (هم زنده‌ها و هم پیکر کشته‌شدگان) ظرف 72ساعت اول است. در تفسیر این بند باید به پارادوکس درونی آن اشاره کرد؛ از یک‌سو این بند به معنای آن است که نهایتا منطق پیروزی نظامی کامل بر حماس که نتانیاهو و جناح راست افراطی بر آن پافشاری می‌کردند، کنار گذاشته شده و پایان یافتن جنگ دست‌کم در صورت‌مساله مورد پذیرش واقع شده است.
از سوی دیگر نیز گفتنی است که آزادی گروگان‌های اسرائیلی ظرف همان 72ساعت نخست، اسرائیل را در موضع برتری قرار می‌دهد و ممکن است پس از دستیابی به این مهم، تداوم آتش‌بس برای اسرائیل از مطلوبیت کافی برخوردار نباشد و با اقدامات خود آتش‌بس را نقض کند. اما در‌عین‌حال خروج مشروط و مرحله‌بندی‌شده ارتش اسرائیل از غزه با حفظ یک «محیط امنیتی» این حق را به اسرائیل می‌دهد که هر زمان بخواهد اقدام به عملیات نظامی در نوار غزه کند.
موضوع بعدی، حاکمیت کمیته تکنوکرات فلسطینی در دوره موقتی پس از جنگ است. قرار است این کمیته با نظارت ترامپ، اسرائیل و نقش‌آفرینی کشورهای عربی و تشکیلات خودگردان فلسطینی مشغول به‌کار شود. هدف از این بخش به طور مشخص شکل‌گیری یک نهاد جدید برای اداره مدنی غزه است که گرایش ضداسرائیلی نداشته باشد.
شکست‌ها و پیروزی‌های اسرائیل
دستیابی به این سطح از دستاوردهای امنیتی برای اسرائیل بدون پرداخت هزینه‌های قابل‌توجه سیاسی و ایدئولوژیک ممکن نبوده است. دولت نتانیاهو، و به طور خاص، ائتلاف راست‌گرای افراطی آن، مجبور به پذیرش مجموعه‌ای از عقب‌نشینی‌های بنیادین شده است که هر یک به‌تنهایی با دکترین‌های اعلامی آن در تضاد عمیق قرار دارد. این امتیازات که محور اصلی انتقادات تندروهایی مانند بتسالل اسموتریچ را تشکیل می‌دهد، بهای سنگینی است که اسرائیل برای دستیابی به اهداف استراتژیک خود پرداخته است.
1. تفویض حاکمیت امنیتی: کلیدی‌ترین و دردناک‌ترین امتیاز برای جناح راست اسرائیل، پذیرش استقرار یک نیروی ثبات بین‌المللی (International Stability Force - ISF) به‌عنوان مسوول نهایی امنیت داخلی غزه است (بند 15). این بند نقش امنیتی آینده اسرائیل در نوار غزه را دچار خدشه می‌سازد و محدود می‌کند. بتسالل اسموتریچ، وزیر دارایی راست افراطی اسرائیل، شکل‌گیری این نیرو را یک شکست بزرگ برای اسرائیل قلمداد کرده و معتقد است اسرائیل فرصت تامین امنیت از مبدا را از دست می‌دهد.
2. بازگشت به افق سیاسی دو-دولتی: گنجاندن عبارت «مسیر معتبر به سوی خودمختاری و دولت‌مندی فلسطینی» (بند 19)، هرچند مشروط به اصلاحات گسترده و دموکراتیک در تشکیلات خودگردان است و کلی و مبهم است، اما یک عقب‌نشینی ایدئولوژیک عظیم برای کابینه‌ای است که هویت سیاسی خود را بر پایه مخالفت سرسختانه با راه‌حل دو دولتی تعریف کرده است. ثبت این عبارت در یک سند رسمی بین‌المللی، یک پیروزی دیپلماتیک برای حامیان راه‌حل دو دولتی و یک شکست برای لابی ضد تشکیل کشور فلسطین در اسرائیل است. نتانیاهو پس از موافقت با این توافق در نشست خبری مشترک با ترامپ، در ویدئوی دیگری تصریح کرد که با هرگونه تلاش برای تشکیل دولت فلسطین مخالف است.
3. پذیرش بازگشت تشکیلات خودگردان: این طرح با پیوند زدن آینده حکمرانی غزه به یک تشکیلات خودگردان اصلاح‌شده (بندهای 9 و 19)، استراتژی بلندمدت و 15ساله نتانیاهو مبنی بر «تفرقه بینداز و حکومت کن» را از کار می‌اندازد. این استراتژی بر پایه تقویت ضمنی حماس در غزه برای تضعیف تشکیلات خودگردان در کرانه باختری و از بین بردن امکان یک جبهه متحد فلسطینی استوار بود. این توافق، عملا به احیای رقیب سیاسی او و یکپارچه‌سازی مجدد حاکمیت فلسطینی (مشروط بر اصلاح تشکیلات خودگردان) کمک می‌کند.
4. عقب‌نشینی‌های تکمیلی اما معنادار: تعهد صریح به «خروج کامل» و «عدم اشغال یا الحاق غزه» (بند 16)، آب پاکی را روی دست تندروهایی می‌ریزد که رویای بازگشت شهرک‌های اسرائیلی به غزه (طرح گوش قطیف جدید) را در سر داشتند. همچنین، آزادی 250 زندانی فلسطینی با حکم حبس ابد (بند5)، عبور از یک خط قرمز روانی و امنیتی برای جامعه اسرائیل است. در نهایت، مشروعیت‌بخشی مجدد به نقش محوری دیپلماتیک و مالی قطر (بند 8 و 14)، یک چرخش 180درجه‌ای نسبت به کارزار تبلیغاتی اسرائیل علیه دوحه پس از 7 اکتبر محسوب می‌شود. اسموتریچ و بن گویر با اشاره به این موضوع معتقدند اسرائیل با این توافق طلایی‌ترین فرصت موجود برای پایان دادن به معضل امنیتی غزه را از دست داده است. این هر دو خواستار حذف قطر از معادله میانجی‌گری شده‌اند و از نتانیاهو بابت عذرخواهی از قطر انتقاد کرده‌اند.
در میان طرف‌های مختلف این درگیری، تشکیلات خودگردان فلسطین به رهبری محمود عباس، حمایت کامل خود از طرح ترامپ را بیان کرده و از همه راضی‌تر به نظر می‌رسد. از سوی دیگر عربستان، ترکیه، قطر، اردن، مصر، اندونزی، پاکستان و امارات متحده عربی در بیانیه مشترکی با این طرح موافقت کرده‌اند. حمایت ترامپ و موافقت بنیامین نتانیاهو با طرح مذکور نیز که در جریان نشست خبری مشترک مشخص شد. به نظر می‌رسد در صورتی که حماس با این طرح موافقت کند، زمینه‌های اولیه برای اجرای آن فراهم‌تر خواهد شد.
بازار


نظرات شما