کرمان رصد - ایسنا / در دنیای امروز، اضافهوزن و چاقی دیگر فقط یک مسئله ظاهری نیست، بلکه به مشکلی مهم در سلامت عمومی تبدیل شده است. اما چه عواملی باعث میشوند برخی افراد نتوانند در برابر غذا مقاومت کنند؟
چاقی بهسرعت در حال گسترش است و آمارها نشان میدهند در آیندهای نهچندان دور، بیش از نیمی از مردم دنیا دچار اضافهوزن خواهند بود. در ایران هم وضعیت نگرانکننده است: حدود 60 درصد بزرگسالان اضافهوزن دارند و 25 درصد نیز چاقاند. این مشکل تنها به ظاهر افراد ختم نمیشود بلکه زمینهساز بیماریهایی مانند دیابت، بیماریهای قلبی و کاهش کیفیت زندگی نیز هست. پژوهشهای مختلف نشان دادهاند که چاقی تنها به سبک زندگی مربوط نیست، بلکه عوامل روانشناختی نیز نقش مهمی در آن دارند. یکی از این عوامل، پدیدهای به نام اعتیاد به غذا است. برخی افراد بدون کنترل، سراغ غذاهای پرکالری و خوشمزه میروند، حتی اگر بدانند این کار به سلامتیشان آسیب میزند.
بازار ![]()
در واقع، اعتیاد به غذا حالتی است که فرد به طور مکرر و غیرقابلمهار به خوردن غذاهایی مثل فستفود یا خوراکیهای شیرین تمایل دارد. این رفتارها شباهت زیادی به اعتیاد به مواد دارد و با نشانههایی مانند ولع شدید، ناتوانی در ترک، و بازگشت دوباره به رفتارهای قبلی همراه است. پژوهشها نشان میدهند که این رفتار ممکن است به دلیل واکنش مغز به غذاهای پرکالری و تحریک سیستم پاداش در مغز باشد؛ همان سیستمی که با دوپامین، احساس لذت ایجاد میکند. همچنین، کسانی که توانایی ضعیفی در مدیریت احساسات یا شرایط استرسزا دارند، بیشتر در معرض پرخوری احساسی و در نهایت اعتیاد غذایی قرار میگیرند.
در این زمینه، امین رفیعیپور، استادیار گروه روانشناسی دانشگاه پیام نور تهران، با همکاری پژوهشگرانی از دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی و واحد آستارا، تحقیقی را درباره دلایل روانشناختی اعتیاد به غذا انجام دادند. در این مطالعه، آنها به بررسی تأثیر دو ویژگی شخصیتی مهم یعنی حساسیت به پاداش و حساسیت به تنبیه بر رفتارهای خوردن پرداختند و تلاش کردند بفهمند که نقش «ولع غذا» و «ناتوانی در مدیریت احساسات» در این میان چیست.
برای اجرای این پژوهش، محققان به سراغ افراد چاقی رفتند که در بهار و تابستان سال 1402 به کلینیکهای تغذیه تهران مراجعه کرده بودند. در مجموع، 357 نفر انتخاب شدند. از این افراد پرسشنامههایی درباره میزان ولع غذا، حساسیت به تنبیه و پاداش، و تواناییشان در کنترل و پردازش احساسات جمعآوری شد. همچنین، شاخص توده بدنی (BMI) آنها محاسبه شد تا وضعیت چاقیشان دقیقتر مشخص شود. درنهایت دادهها با استفاده از روشهای آماری پیشرفته تحلیل شد تا الگوی ارتباط بین این متغیرها شناسایی گردد.
نتایج بهدستآمده از این مطالعه نشان میدهند کسانی که حساسیت بالایی به تنبیه دارند، کمتر به اعتیاد به غذا دچار میشوند. بهعبارت دیگر، افرادی که از پیامدهای منفی مثل چاقی یا بیماری میترسند، تمایل کمتری به پرخوری دارند. اما این تأثیر زمانی بیشتر است که این افراد همچنین بتوانند احساسات خود را بهتر مدیریت کنند. از سوی دیگر، ولع به غذا میتواند این اثر را کاهش دهد؛ یعنی اگر ولع زیادی وجود داشته باشد، حتی افراد حساس به تنبیه هم ممکن است نتوانند مقاومت کنند.
در مورد حساسیت به پاداش اما یافتهها پیچیدهتر بود. در حالیکه انتظار میرفت افراد پاداشجو بیشتر در معرض اعتیاد به غذا باشند، این رابطه فقط زمانی معنادار بود که ولع غذا بالا باشد یا پردازش هیجانی مختل شده باشد. بهطور خلاصه، اگر کسی خیلی دنبال لذت باشد و نتواند احساساتش را کنترل کند، احتمال اینکه در برابر غذا تسلیم شود، بیشتر است.
این پژوهش اهمیت زیادی دارد، زیرا نشان میدهد که نمیتوان اعتیاد به غذا را صرفاً به پرخوری یا ضعف اراده نسبت داد. نقش ولع غذا و ناتوانی در مدیریت احساسات، کلیدی است.
مغز افراد چاق ممکن است به غذا واکنش متفاوتی نشان دهد و از غذا برای مقابله با احساسات منفی استفاده کند. مناطق خاصی از مغز مثل آمیگدال و قشر پیشپیشانی که مسئول هیجان و تصمیمگیری هستند، در این فرآیند درگیرند. همچنین، وقتی افراد پاداشجو هستند، ممکن است با دیدن یا بوییدن غذا دچار تحریک شدید برای خوردن شوند، حتی اگر گرسنه نباشند.
بر اساس یافتههای این مطالعه، بهنظر میرسد آموزش مهارتهای تنظیم هیجان و کاهش ولع غذا میتواند به پیشگیری از پرخوری و کنترل وزن کمک کند. همچنین، شناخت ویژگیهای شخصیتی افراد، بهویژه میزان حساسیت آنها به تنبیه یا پاداش، میتواند در طراحی درمانهای مؤثر برای چاقی و اعتیاد به غذا مفید باشد.
این نتایج علمی در فصلنامه «روانشناسی کاربردی» منتشر شدهاند. این نشریه زیر نظر دانشگاه شهید بهشتی فعالیت میکند و به انتشار پژوهشهایی در زمینه مسائل روانشناختی با کاربرد در زندگی روزمره میپردازد.