جمعه ۳ مرداد ۱۴۰۴
مقالات

ادراک پیونگ‏‌یانگ از حمله آمریکا به ایران

ادراک پیونگ‏‌یانگ از حمله آمریکا به ایران
کرمان رصد - هم میهن /متن پیش رو در هم میهن منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست سیدنی سیلر-مسئول سابق بخش کره شمالی در شورای امنیت ملی آمریکا| سیدنی سیلر، ...
  بزرگنمايي:

کرمان رصد - هم میهن /متن پیش رو در هم میهن منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست
سیدنی سیلر-مسئول سابق بخش کره شمالی در شورای امنیت ملی آمریکا| سیدنی سیلر، از کارشناسان برجسته آمریکا در حوزه کره شمالی است و از سال 2020 تا 2023، یعنی از آغاز تا اواخر دولت جو بایدن، افسر اطلاعات بخش کره شمالی در شورای امنیت ملی کاخ سفید بود. او پیشتر از سال 2016 تا 2020، یعنی از اواخر دولت باراک اوباما تا اواخر دولت اول دونالد ترامپ، تحلیلگر ارشد ارتش آمریکا در کره جنوبی و کارشناس ارشد اطلاعات دفاعی در حوزه کره شمالی بود. به این ترتیب او مشاور و کارشناس ارشد مسائل امنیتی شبه‌جزیره کره برای ارتش آمریکا در کره جنوبی و به‌طور کلی ساختار اطلاعات دفاعی ایالات متحده بوده است.
در مذاکرات معروف به «گفت‌وگوهای شش‌جانبه» او نماینده ویژه ایالات متحده بود و مسئول هماهنگی دیپلماسی و سیاست آمریکا در قبال کره شمالی و نیز مذاکره‌کننده ارشد با کره شمالی. گفت‌وگوهای شش‌جانبه، سلسله مذاکراتی بود که از سال 2003 تا 2007، بین ایالات متحده، روسیه، چین، کره‌شمالی، کره جنوبی و ژاپن برگزار شد و پس از خروج کره شمالی از معاهده منع گسترش تسلیحات هسته‌ای در 2003، برای رسیدگی به برنامه هسته‌ای این کشور کلید خورد. باز قبل از آن، او از 2011 تا 2014، در میانه دولت اوباما، مدیر بخش کره شمالی در شورای امنیت ملی بود.
به طور کلی او بیش از 40 سال در حوزه شبه‌جزیره کره سابقه فعالیت دارد، در سمت‌های مدیریتی، اطلاعاتی و سیاستگذاری در دفتر مدیر اطلاعات ملی آمریکا، در اداره تحلیلِ آژانس مرکزی اطلاعات آمریکا یا همان سیا، در اداره عملیات سیا، مرکز دسترسی باز سیا و آژانس امنیت ملی. او 30 سال تحلیلگر و ناظر بر امور کره شمالی بوده و 12 سال در کره جنوبی در ارتش خدمت کرده. او در حوزه مطالعات کره از دانشگاه یونسِی سئول تحصیل کرده و فارغ‌التحصیل برنامه زبان کره‌ای در مؤسسه زبان وزارت دفاع و نیز دانشگاه یونسی است. همه این‌ها یعنی او کارشناسی بسیار باسابقه و برجسته در حوزه مسائل مربوط به کره شمالی در بالاترین سطح در ایالات متحده است.
اندیشکده سی‌اس‌آی‌اس یا «مرکز مطالعات بین‌المللی و راهبردی»، اندیشکده‌ای در واشنگتن است که در سال 1962 تأسیس شده. از مرکز درباره مسائل سیاسی، اقتصادی و امنیتی در سراسر جهان، مطالعات سیاستگذاری انجام می‌دهد و تمرکزش روی روابط بین‌الملل، فناوری‌های تجاری، امور مالی، انرژی و ژئواستراتژی است. به لحاظ سیاسی، برخلاف برخی اندیشکده‌های دیگر، چندان محافظه‌کار یا لیبرال محسوب نمی‌شود. این اندیشکده، سوابق طولانی هم در همکاری با وزارت دفاع ایالات متحده دارد.
سیلر حالا در تحلیلی برای سی‌اس‌آی‌اس به بررسی این موضوع پرداخته که حملات ایالات متحده به ایران، روی پرونده کره شمالی و تعاملات با این کشور، چه تأثیراتی ممکن است داشته باشند یا نداشته باشند. بسیاری از ناظران بلافاصله پس از وقوع این حملات، به این نظر رسیدند که این اقدام، باعث تشجیع کره شمالی در برنامه‌های تسلیحاتی و هسته‌ای‌اش خواهد شد و حتی مؤید اقداماتی که این کشور در طول سال‌ها داشته.
سیلر توضیح می‌دهد که هرچند این ادعا، خالی از حقیقت نیست، ماجرا پیچیدگی‌های دیگری هم دارد. تحلیل این کارشناس برجسته البته از نظرگاه فردی نگاشته شده که تمام عمر مشغول خدمت به دولت ایالات متحده بوده و طبعاً از همان زاویه موضوع را بررسی می‌کند، اما به‌‌رغم این موضوع و شاید حتی درست به همین دلیل، مطالعه این تحلیل برای مخاطب ایرانی که خود را درگیر این بازی‌های قدرت می‌بیند، مفید باشد.
ایالات متحده سایت‌های کلیدی مربوط به برنامه هسته‌ای ایران را بمباران کرد. این بمباران بحث‌های بسیاری ایجاد کرد، درباره خرد پشت چنین حملاتی و از لحاظ توجیه آن‌ها، کارآمدی‌شان، اثرشان روی ظرفیت‌های ایران و تصمیمش پس از این حملات، چشم‌انداز گفت‌وگو در آینده و اهداف کلی‌تر منع گسترش در سطح جهانی. این تعجبی هم نداشت. سوال این بود: آیا این حملات تهران را قانع کرده که باشتاب به سمت بمب حرکت کند و سریع‌تر از آنی عمل کند که پیش از حملات کرده بود؟ آیا به دیپلماسی، به‌خصوص تحت برنامه جامع اقدام مشترک، فرصت کافی داده شد که مسیر تسلیحات هسته‌ای طی نشود؟
آیا دیپلماسی صرفاً ابزار ایران بود که فشارها را مهار کند و مخفیانه همان راهی را برود که از ابتدا می‌خواست؟ برنامه احتمالاً به طور کامل تخریب نشده است. با توجه به این موضوع، آیا این بمباران همچنان این بستر را فراهم کرده که آمریکا مشخص کند، برای تخریب و مانع‌تراشی بر سر رشد برنامه هسته‌ای ایران، آماده اقدامات جسورانه نظامی است؟ برای پاسخ به هر کدام از این سؤالات، داده‌های بیشتر لازم است و تعهد به ارزیابی‌های غیرسیاسی و عینی نیاز خواهد بود که از آن چه امروز فهمیده می‌شود فراتر برویم.
چشم‌انداز پیونگ‌یانگ
تأثیر این حملات بر کره شمالی هم نیازمند بحث‌های عمیق‌تری است. رسانه‌های پیونگ‌یانگ، در 30 سال گذشته، توسعه هسته‌ای خود را با اشاره به «خصومت» ایالات متحده توجیه کرده‌اند اما ماهیت روند توسعه این برنامه، نسبتاً کُند و روش‌مند بوده‌است. چنین ماهیتی، حاکی از این خواهد بود که کره شمالی، فوریت یا تهدید وجودی احساس نمی‌کند. از آغاز «بحران هسته‌ای» کره شمالی در اوایل دهه 1990، گزینه نظامی، چندین بار به بحث و بررسی گذاشته شده: توسط رئیس‌جمهور کلینتون در سال 1994، رئیس‌جمهور بوش در سال 2002 و رئیس‌جمهور ترامپ در سال 2017. در هر مورد، استفاده از قدرت نظامی رد شد.
هم درباره تشدید تنش مهارناپذیر، حتی در سطح تسلیحات متعارف نگرانی وجود داشت و هم اطمینانی نبود که چنین اقداماتی، در نهایت برای پرهیزدادن پیونگ‌یانگ از ادامه مسیر هسته‌ای، کارآمد باشند. شاید به نظر طبیعی بیاید که سؤال شود، آیا ممکن است حملات اخیر ایالات متحده به ایران، نشانه فرصت‌هایی در تقابل با کره شمالی باشند، اما سه دهه تجربه می‌گوید نه ایالات متحده مایل است چنین مسیری را در نظر بگیرد و نه متحدش، کره جنوبی.
مرگ دیپلماسی؟
سؤال طبیعی بعدی این است: اقدامات ایالات متحده به دیپلماسی جهانی در حوزه منع گسترش و مشخصاً چشم‌انداز دیپلماسی برای هسته‌ای‌زدایی از کره شمالی، چه آسیبی زده‌است. از این لحاظ، تأمل جدی و بحث بیشتری لازم است. همچنین نیاز است ارزیابی واقع‌بینانه‌ای شود، درباره احتمال دیپلماسی معنادار با کره شمالی در کوتاه‌مدت. طوفانی از پیشنهادات سیاستگذاری ارائه شده درباره نیاز دولت ترامپ به پیگیری دیپلماسی؛ اما بیشتر این پیشنهادات، عاملیت کره شمالی را دست‌کم می‌گیرند و در نتیجه، اساساً از این نکته غافل‌اند: پس از گفت‌وگوهای هانوی، کیم‌جونگ‌اون علاقه‌اش به پیگیری دیپلماسی با ایالات متحده را از دست داده است و از آن زمان، در پنج سال و اندی اخیر، پیونگ‌یانگ مطلقاً جوابی نمی‌دهد. چندین حرکت از سوی دولت بایدن، پس زده شدند.
به نظر هم می‌رسد که کیم‌جونگ‌اون، در پاسخ به اقدامات ابتدایی رئیس‌جمهور ترامپ، انعطاف‌پذیری بیشتری ندارد. چندین منتقد سیاست‌های ایالات متحده، در قبال کره شمالی، ادعا می‌کنند ایالات متحده با درخواست هسته‌ای‌زدایی کامل و قابل‌تأیید کره شمالی، معیارهایش را بیش از حد بالا گرفته و همزمان فرصت پیشرفت‌هایی تدریجی‌تر را از دست داده که ممکن است مانع از رشد بیشتر برنامه شوند و همزمان تنش و تشدید آن را با گفت‌وگو بر سر مهار تسلیحات، مدیریت کنند. برخلاف این ادعاها، چنین نبوده است، بلکه موضوع این است: کیم‌جونگ‌اون اساساً علاقه‌ای ندارد با کشورهایی گفت‌وگو کند که آماده نیستند بپذیرند کره شمالی، قدرتی هسته‌ای است که بازگرداندنش از این مسیر ممکن نیست؛ شبیه به چیزی که اخیراً روسیه از کار درآمده.
به این دلایل، به نظر می‌رسد دور از ذهن است که بگوییم تصمیم ترامپ برای حمله به ایران، هر گونه پنجره گفت‌وگو با کیم‌جونگ‌اون را بست. درباره یک ارزیابی تقریباً اجماع وجود دارد: کیم‌جونگ‌اون، با نگاه به حملات ایالات متحده به ایران، احتمالاً احساس می‌کند موضعش توجیه و تقویت شده، با توجه به این حقیقت که او سلاح هسته‌ای دارد و ایران ندارد و به همین خاطر ایران بمباران می‌شود و کره شمالی نمی‌شود؛ اما دهه‌هاست که کره شمالی پا در مسیر تسلیحات هسته‌ای گذاشته و این خطا خواهد بود اگر تصور کنیم حملات ژوئن 2025، آخرین میخ قطعی بر تابوت این گفت‌وگوها بوده. وقتی پای چشم‌انداز مسیری با مذاکره برای هسته‌ای‌زدایی در میان باشد، احتمال هسته‌ای‌زدایی از شبه‌جزیره کره پس از حملات ژوئن، نه بیشتر شده نه کمتر.
پیشبرد بحث بازدارنده
فراتر از مسئله هسته‌ای‌زدایی، مفید خواهد بود اگر این موضوع را در نظر بگیریم: آیا تصمیم رئیس‌جمهور ترامپ برای استفاده از قدرت نظامی علیه ایران، تلاش‌های بازدارندگی ایالات متحده در شبه‌جزیره کره را پیش می‌برد یا عقب می‌راند؟ بازدارندگی، به‌خصوص بازدارندگی گسترده یا وعده چتر هسته‌ای ایالات متحده برای حفاظت از کره جنوبی، تا حد زیادی به این بستگی دارد که نیات ایالات متحده و اتکاپذیری‌اش به عنوان تأمین‌کننده امنیت را چگونه می‌بینیم.
تخریب اعتماد کره جنوبی به بازدارندگی گسترده ایالات متحده در بازه زمانی 2021 تا 2023، حاصل کاهش اعتماد به ظرفیت‌های هسته‌ای ایالات متحده نبود؛ بلکه بازتابی از بدبینی سئول به نیت واشنگتن بود و به میل واشنگتن به استفاده از ظرفیت‌هایش، در واکنش به حمله هسته‌ای بالقوه کره شمالی. اعلامیه واشنگتن در آوریل 2023 و جلسات «گروه مشورتی هسته‌ای» متعاقب آن، ساختاری نهادینه‌تر بنا کرد که کمک کند، کره جنوبی از بازدارندگی گسترده ایالات متحده مطمئن شود اما چنین تضمین‌هایی این‌گونه عمل نمی‌کنند که یک بار ارائه شوند و کار تمام شود. احتمالاً لازم است رهبران جدید در سئول و واشنگتن نگاه دوباره‌ای کنند، هم به علامت‌های خواست دولت لی‌جائه‌میونگ برای بازدارندگی گسترده و هم به گستره تعهدی که دولت ترامپ حاضر خواهد بود ارائه کند.
از این لحاظ، حرکت ترامپ پیامی محکم می‌فرستد. ترامپ مایل بود برای پیشبرد هدفی راهبردی، یعنی ممانعت از پیشرفت برنامه هسته‌ای ایران، از قدرت نظامی استفاده کند. این اقدام برای آن‌هایی پیام داشت که چه در کره شمالی و چه جنوبی تصور می‌کردند، آمریکای ترامپ در حال عقب‌کشیدن از صحنه جهانی است و تمایل ندارد جایی که منافع خودش یا متحدانش در معرض خطر است، از نیروی نظامی استفاده کند.
کیم‌جونگ‌اون چندین بار شاهد این بوده که جنگنده‌های بی2 به شبه‌جزیره کره پرواز کنند. این اعزام‌ها به روایت وزارت دفاع ایالات متحده، برای این طراحی شده بودند که «توانایی ایالات متحده را برای اجرای حملات دوربرد و دقیق، سریع و به اختیار» نشان دهند. کیم دیده که مهمات مشقی بی‌اثر را این جنگنده‌های رادارگریز در مسیر طولانی 6 هزار و 500 مایلی جابه‌جا کرده باشند، در پروازی 37 ساعت و نیمه که در آن از پایگاه هوایی وایتمن در میزوری به کره شمالی می‌آمدند و برمی‌گشتند. به لحاظ نظری، ظرفیت‌ها شفاف نمایش داده شده بودند.
حالا هم او و هم بقیه دنیا دیده‌اند که بی2ها در مدت 37 ساعت، 7000 مایل راه را پرواز کنند و مهمات جنگی را روی تأسیسات زیرزمینی در ایران بیاندازند. نهادهای اطلاعاتی ایالات متحده چنین ارزیابی می‌کنند که برنامه تأسیسات زیرزمینی کره شمالی، «بزرگترین و مستحکم‌ترین تأسیسات در جهان» است؛ تأسیساتی که طراحی شده‌اند تا «رهبران رژیم، سلاح‌های کشتار جمعی، موشک‌های بالستیک، ذخایر تجهیزات جنگی و عناصری از نیروهای نظامی و صنایع دفاعی را پنهان و از آن‌ها حفاظت کنند». حمله ژوئن 2025 ایالات متحده نشان می‌دهد که حتی در سطح تسلیحات متعارف، ایالات متحده می‌تواند رهبران کلیدی، تسلیحات کشتارجمعی و دیگر اهداف نظامی در سراسر کره شمالی را در واکنش به هر گونه تهاجم از سوی کره شمالی، هدف بگیرد.
هماهنگ‌کردن سئول و واشنگتن بر سر کره شمالی
اجتناب‌ناپذیر است که شروع دولت ترامپ و لی‌جائه‌میونگ، منجر شود بحث‌هایی در این باره دربگیرد که چگونه می‌توان تلاش‌های مربوط به تعامل و بازدارندگی را در تعادل نگاه داشت. تلاش‌ها برای ترویج صلح در شبه‌جزیره کره باید هماهنگ با اقداماتی باشند که جهت تضمین و تقویت بازدارندگی انجام می‌شوند. چنین هماهنگی‌هایی کلیدی است، با توجه به اینکه نگرش هر دو رهبر به کره شمالی مشخصاً با اسلاف‌شان متفاوت است. این رویکرد در گذشته جواب داده و احتمالاً در ادامه هم چنین خواهد بود؛ هرچند گاهی هم کلافه‌کننده بوده.
برای بازدارندگی این‌ها لازم‌اند: 1. آشکارا نشان داده شود این قصد وجود دارد که اقدامات تهدیدآمیز از سوی دشمن مجازات شود. 2. به متحدان تضمین داده شود که ایالات متحده به تعهدش عمل خواهد کرد و 3. به دشمنان تضمین داده شود که رفتار خوب هم پاسخ متقابل خواهد دید؛ اما این سؤالات همچنان پابرجا هستند: کی لازم خواهد شد عضلات این بازدارندگی گسترده به رخ کشیده شوند؟ چطور می‌شود اقداماتی که در راستای ارائه تضمین و حُسن‌نیت به پیونگ‌یانگ هستند، اجرایی شوند؟ مانورهای مشترک را چطور باید طراحی و اجرا کرد و علامت داد که آمادگی را حفظ کنند و نشان دهند؟ وقتی مانورهای سه‌جانبه ایالات متحده، کره جنوبی و ژاپن، منجر به واکنش منفی از سوی پیونگ‌یانگ، پکن و مسکو می‌شوند، چه باید کرد؟
در تاریخ توسعه هسته‌ای کره شمالی، ایالات متحده دوره‌هایی از تعامل را گذرانده و تلاش‌هایی کرده که درباره مزایای مصالحه و هسته‌ای‌زدایی به پیونگ‌یانگ تضمین بدهد. دوره‌هایی هم بوده که در آن‌ها با توجه به افزایش ظرفیت‌های کره شمالی و رفتارهای تهاجمی‌اش، نمایش قاطع بازدارندگی لازم دیده شده. تعامل اجازه داده نیت‌ها بررسی شوند و قضاوت بدبین‌ها تأیید شود که هسته‌ای‌زدایی بعید است. بازدارندگی، هزینه برنامه هسته‌ای را به پیونگ‌یانگ یادآوری کرده. تا اینجای کار، بازدارندگی برقرار مانده و در برای گفت‌وگو باز است، چه کیم‌جونگ‌اون تصمیم به ازسرگیری تعامل بگیرد و چه نگیرد.
قبل از ارائه پیشنهاد سیاستگذاری، حیاتی است که تلاش‌های پیشین، ارزیابی عینی شوند. اغلب در فهم عاملیت و علیت، نوعی شلختگی وجود دارد. موضوع این نبود که سیاست‌های تندروی رهبران محافظه‌کار در سئول باعث شده باشد پیونگ‌یانگ شش آزمایش هسته‌ای انجام دهد، صدها موشک شلیک کند، کشتی‌های کره جنوبی را غرق کند و یک جزیره کره جنوبی را بمباران کند. در مقابل، تعاملی که پیشروها دنبال کردند، باعث نشد که ضعف فاجعه‌بار در آمادگی نظامی و تسلیم در مقابل شمال شود. سیاست مماشات و راضی‌نگه‌داشتن منجر به سوءاستفاده تهاجمی پیونگ‌یانگ نشده و سیاست‌های تندروانه در سئول منجر به تشدید بی‌مهابای تنش یا پیشرفت برنامه هسته‌ای نشده.
نیت‌های رهبران را که کنار بگذاریم، جمع سیاست‌های سئول و واشنگتن در سه دهه گذشته منجر به ترکیبی از این پدیده‌ها شده‌است: 1. اجبار، مشخص‌کردن هزینه‌ای که پیونگ‌یانگ بابت ماجراجویی هسته‌ای خواهد پرداخت؛ 2. تضمین به متحدان در سئول و توکیو نسبت به بازدارندگی گسترده ایالات متحده؛ 3. تضمین به پیونگ‌یانگ در این باره، در عین ناکامی در توقف رشد برنامه هسته‌ای کره شمالی. این سیاست‌ها مانع از تشدید خطرناک یا ناخواسته تنش‌ها در شبه‌جزیره هم شده‌اند. بازدارندگی در طول هفت‌دهه ترک مخاصمه، برقرار مانده است.
راحت‌کردن خیال پیونگ‌یانگ
برای فهم اینکه دولت لی چگونه با کره شمالی مواجه می‌شود، ارزش‌اش را دارد که خواسته‌های کره شمالی از دولت مون‌جائه این را بررسی کنیم؛ خواسته‌هایی که در طول سال‌های حساس 2017 تا 2019، بر سیاست‌های سئول و حتی سیاست‌های واشنگتن در قبال کره شمالی اثر گذاشتند. چونگ اویی‌یونگ، مدیر دفتر امنیت ملی کره جنوبی در مارس 2018 سفری به پیونگ‌یانگ داشت. در بازگشت از این سفر، او نقل کرد که کیم‌جونگ‌اون «تعهد به هسته‌ای‌زدایی از شبه‌جزیره کره» را تصریح کرده و گفت: «اگر تهدید علیه کره شمالی رفع شود و امنیت این رژیم تضمین شود» این کشور «دلیلی برای داشتن سلاح هسته‌ای نخواهد داشت.»
از طرف دیگر، این فرمول‌بندی جدید نبود. من سال‌ها رسانه‌های کره شمالی را تحت نظر داشتم و شخصاً این را دیده‌ام. پشت میز مقابل مقامات کره شمالی هم نشسته‌ام که دقیقاً از همین ادبیات استفاده می‌کردند. ادعای سیاست خصمانه و ریشه‌دار از سوی ایالات متحده، مکرراً به عنوان روایت توجیهی کره شمالی، برای برنامه هسته‌ای‌اش تفسیر می‌شود و دلیل اینکه کره شمالی هیچ‌گاه نمی‌تواند سلاح‌هایش را تسلیم کند.
ادبیات مربوط به «رفع تهدید نظامی» معمولاً به این شکل تبیین شده: کاهش و حذف رزمایش‌های نظامی ایالات متحده و کره جنوبی، کاهش و حذف اعزام ابزارهای راهبردی از قبیل بی52 و بی2 و کاهش و حذف نیروهای ایالات متحده حاضر در کره. احتمالاً اگر رویکردی به «مهار تسلیحات» در گفت‌وگوی بین ایالات متحده و کره شمالی در کار باشد، چارچوبش همین خواهد بود. منطق پیونگ‌یانگ این می‌شود که امکان ندارد کره شمالی بتواند محدودیت یا مهار تسلیحاتی هسته‌ای را در نظر بگیرد که بدون توافق، مورد پذیرش ایالات متحده نیستند. به عبارت دیگر، وقتی تعهد امنیتی ایالات متحده به کره جنوبی نباشد، آنگاه ممکن است کره شمالی گفت‌وگو درباره برنامه هسته‌ای‌اش را در نظر بگیرد.
ایده امنیت رژیم یا نظام، انتزاعی‌تر است و در نتیجه چالشی سخت پیش رو می‌گذارد. ایالات متحده و کره جنوبی چه اقداماتی باید انجام دهند یا اصلاً می‌توانند انجام دهند تا تضمین کنند، «نظام» کره شمالی «امن» و «باثبات» است؟ سلف محافظه‌کار مون‌جائه‌این، یعنی پارک گون هی، فشاری تند برای اتحاد دو کره وارد کرد. درخواست‌های سال 2018، پس از همین فشارها از راه رسیدند و در نتیجه بلافاصله دولت مون و بعدتر در سال 2018، مقامات ایالات متحده، از جمله وزیر دفاع جیمز متیس و وزیر خارجه رکس تیلرسون، شروع کردند به تضمین‌دادن که خصومت و نیتی برای سرنگونی رژیم کیم یا پیگیری اتحاد در کار نیست.
پخش بلندگوهای کره جنوبی در منطقه غیرنظامی‌شده متوقف شد، ارسال بالُن‌های تبلیغاتی از سوی سازمان‌های مردم‌نهاد سرکوب شد و تلاش شد فرار از کره شمالی به کره جنوبی نهی شود. این اقدامات انجام شد تا در حد امکان، محرک‌ها، یا به تعبیر کره شمالی، «اقدامات خصمانه»، از رابطه کنار گذاشته شوند. چنان که انتظارش هم می‌رفت، پیونگ‌یانگ پاداشی به حُسن‌نیت سئول نداد و از 2019، روابط بین دو کره به همان سطح ستیزه‌جویی در وضع پیشین بازگشت.
فرصتی برای مماشات؟
جمله‌ای از سر لارنس فریدمن، اغلب به عنوان هشدار نقل می‌شود: «بازدارندگی جواب می‌دهد، تا وقتی که دیگر جواب نمی‌دهد.» این جمله یادآوری می‌کند که در ارزیابی کارآیی یا موفقیت بازدارندگی و اقداماتی که در جهت این هدف انجام می‌شوند، نیاز به نوعی فروتنی است. نتیجه منطقی این ایده هم ارزش توجه دارد: «مماشات جواب می‌دهد، تا وقتی که دیگر جواب نمی‌دهد.» آرام و ساکت نگه داشتن شبه‌جزیره کره، ارزش سیاسی کوتاه‌مدت دارد، حتی زمانی که سانتریفیوژها در حال چرخش‌اند و موشک‌ها در خط تولید پیش می‌روند.
وقتی پیونگ‌یانگ در وضعیت شنیدن یا حرف‌زدن نیست، رهبران سئول و واشنگتن مخاطبان دیگری برای سیاست‌شان در قبال کره شمالی دارند. سیاستگذاری و سیاسی‌کاری داخلی، هم در کره جنوبی و هم در ایالات متحده اغلب، ملاحظات و محرک‌های اغلب سیاستگذاری در قبال کره شمالی هستند، به‌خصوص وقتی پیونگ‌یانگ، مثل الان، در وضعیت تعطیلی دیپلماسی قرار داشته باشد.
شاید کسی از رویکرد محافظه‌کاران که بیش‌ازحد تند تصور می‌شود، ابراز نارضایتی کند یا از رویکرد تعاملی پیشروها که خام‌دستانه دیده می‌شود؛ اما چنین چرخش‌هایی مورد انتظار است و شاید بشود استدلال کرد که در بازه بلندمدت‌تر، چنین تغییراتی ممکن است لازم و مکمل هم باشند، نه اینکه لزوماً آسیبی بازگشت‌ناپذیر به اهداف بازدارندگی بزنند.
از اینجا دوباره می‌رسیم به حملات 22 ژوئن ایالات متحده به ایران. سخت بتوان پذیرفت که تعهد پیونگ‌یانگ به برنامه هسته‌ای‌اش، حالا و در مقایسه با 21 ژوئن یا هر مقطع اخیر دیگر، به میزان قابل‌توجهی بیشتر باشد. هیچ نشانه‌ای وجود نداشته که کیم در حال آماده‌شدن برای واکنش مثبت به درخواست گفت‌وگوی آمریکا باشد و اقدامات آمریکا به هر طریق این وضعیت را خراب کرده باشد. اگر ایالات متحده امیدوار بود کیم‌جونگ‌اون از این اتفاقات درسی گرفته باشد، به احتمال زیاد آن درس این نبوده که «اگر هسته‌ای‌زدایی نکنی، بعدی تویی.»
بنابراین، چه تعمداً و چه غیرعمدی، پیامی که ارسال شد و پیامی که احتمالاً کیم‌جونگ‌اون دریافت کرد، به نیات و ظرفیت‌های ایالات متحده مربوط بود. برخلاف فهم عرفی، دونالد ترامپ، انزواگرایی که از کاربرد قدرت برای پیشبرد منافع امنیتی ایالات متحده می‌ترسد، نیست. اگر نگرانی‌های فعلی درباره روابط ایالات متحده و کره جنوبی و وضعیت این اتحاد را کنار بگذاریم، کیم نباید مرتکب این اشتباه محاسباتی شود که واشنگتن اراده ندارد در صورت حمله کره شمالی، برای دفاع از کره جنوبی اقدام کند. 
یک درس مهم دیگر از حمله ژوئن این است که ایالات متحده ظرفیت‌های منحصربه‌فردی برای نمایش قدرت دارد؛ ظرفیت‌هایی از قبیل بمب‌افکن‌های بی2 و بمب‌های سنگرشکن جی‌بی‌یو-57ای/بی ماپ که می‌توانند مسیرهایی طولانی را درنوردند و اهداف کلیدی زیرزمینی را هدف بگیرند. این شاید کیم‌جونگ‌اون را پای میز مذاکره نیاورد، اما احتمالاً او را خارج از اتاق جنگ نگاه خواهد داشت.
بازار
روح الله نخعی


نظرات شما