فرو رفتن در نقش پلیس بد
مقالات
بزرگنمايي:
کرمان رصد - صبح نو /متن پیش رو در صبح نو منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست
فرانسه بار دیگر با اتخاذ مواضعی مداخلهجویانه و خصمانه علیه جمهوری اسلامی ایران، نشان داد که در قامت یک دولت مستقل و دارای قدرت تصمیمگیری مستقل از آمریکا ظاهر نمیشود، بلکه همچنان در سایهروشنهای سیاستهای واشنگتن، دست به تحرکاتی میزند که بیشتر از آنکه متکی بر اصول حقوق بینالملل باشد، بهنوعی استمرار سنت استعمارگری قدیم در لباس نوین است. این رفتارهای فرانسه البته تازگی ندارد، همین چند وقت پیش بود که ژان نوئل بارو، وزیر خارجه فرانسه، در نشست غیرعلنی شورای امنیت سازمان ملل متحد درباره منع اشاعه تسلیحات هستهای، اتهاماتی بیاساس علیه برنامه صلحآمیز هستهای ایران مطرح کرد. او بدون توجه به نقش کشور متبوع خود در نقض فاحش تعهدات برجامی، ایران را به بیاعتنایی به تعهداتش متهم و تهدید کرده که در صورت عدم تأمین منافع اروپا، تحریمهای ملغیشده را بازخواهد گرداند. این سخنان در شرایطی ایراد شده که فرانسه خود در سالهای اخیر، هیچگونه اقدام عملی در راستای انجام تعهدات اقتصادیاش ذیل برجام انجام نداده و حتی مانع جدی در مسیر احیای توافق نیز بوده است. موضعگیریهای اخیر پاریس همزمان با پیشرفت مذاکرات غیرمستقیم تهران و واشنگتن صورت گرفته است. درست در شرایطی که دو طرف در حال نزدیک شدن به یک تفاهم سیاسی هستند، فرانسه دوباره نقش «پلیس بد» را بازی کرده است، نقشی که پیشتر در دورههای نهایی مذاکرات منتهی به برجام سال 2015 نیز ایفا کرده بود. آن زمان نیز فرانسه با سنگاندازیهای عمدی، روند توافق را پیچیده کرد و کوشید تا منافع اقتصادی و سیاسی خاصی برای خود تعریف کند. امروز نیز فرانسه با تهدید به فعالسازی مکانیزم ماشه، نه از موضع حقوقی، بلکه از موضعی باجخواهانه و سلطهگرایانه، سعی دارد مذاکرات را گروگان خواستههای خود کند. جمهوری اسلامی ایران در نامهای رسمی به شورای امنیت، این تهدید را مصداق «زورگویی سیاسی و اقتصادی» و «نقض صریح منشور ملل متحد» توصیف کرده است. امیرسعید ایروانی، نماینده ایران در سازمان ملل تأکید کرده است کشوری که خود به تعهداتش پایبند نبوده، صلاحیت ندارد به حقوق ناشی از آن توافق استناد کند.
بازار ![]()
فرانسه؛ از حمایت از اسرائیل تا نژادپرستی سیستماتیک
سیاستهای دوگانه فرانسه صرفا به حوزه هستهای ایران محدود نمیشود. ادعای مضحک پاریس درباره نگرانی نسبت به حقوق بشر در ایران در حالی مطرح میشود که این کشور خود از حامیان اصلی جنایات رژیم صهیونیستی در غزه است. فرانسه در طول 8 ماه کشتار غیرنظامیان فلسطینی در غزه، نهتنها اقدامی برای توقف جنایت انجام نداد، بلکه با رویکردی منفعلانه و بعضا همسو با تلآویو، خود را شریک جرم جنگافروزان قرار داد.
در داخل مرزهای خود نیز فرانسه با پروندهای تاریک از تبعیض نژادی، سرکوب معترضان، اسلامستیزی دولتی و زندانی کردن فعالان سیاسی مواجه است. آخرین نمونه، بازداشت دختر ایرانیتبار فعال در فرانسه است که تنها به دلیل ابراز دیدگاههای متفاوت در شبکههای اجتماعی مورد تعقیب و بازداشت قرار گرفت. این در حالی است که دولت فرانسه در برابر اعتراضات مردمی به سیاستهای اقتصادیاش، با خشونتی بیسابقه پاسخ داده است، خشونتی که بارها از سوی نهادهای حقوق بشری اروپایی نیز محکوم شده است. یکی دیگر از ابزارهای نخنماشده فرانسه، بهرهبرداری سیاسی از نهادهای فرهنگی برای اعمال فشار روانی و رسانهای بر جمهوری اسلامی ایران است. اعطای جایزه به جعفر پناهی، کارگردانی که آشکارا در پروژههای رسانهای ضدایرانی فعالیت دارد، مصداق بارز استفاده ابزاری از هنر در چارچوب جنگ شناختی غرب علیه ایران است. این جایزه بیش از آنکه در جهت تکریم هنر باشد، ابزار حمله سیاسی به ایران است.
بازداشت ناعادلانه شهروند ایرانی در فرانسه
بازداشت خانم اسفندیاری، شهروند ایرانی در فرانسه به دلیل حمایت از مردم فلسطین و اعتراض به جنایات رژیم صهیونیستی، به یکی از مصادیق آشکار نقض حقوق بشر توسط دولت فرانسه تبدیل شده است.
این اقدام نهتنها با اصول اعلامی حقوق بشر در تضاد است، بلکه نشانهای از سیاستهای تبعیضآمیز و یکسویه فرانسه در برخورد با فعالان ضدصهیونیسم و حامیان مقاومت فلسطین محسوب میشود.
بر اساس اطلاعات منتشر شده، خانم اسفندیاری تنها به دلیل شرکت در تجمعات مردمی در حمایت از مردم مظلوم غزه و اعتراض به نسلکشی بیسابقه در این منطقه، هدف برخورد نیروهای امنیتی فرانسه قرار گرفته و بدون طی مراحل قانونی، بازداشت شده است. درحالیکه فرانسه مدعی آزادی بیان و تجمع است، رفتار آن با شهروندان معترض به جنایات اسرائیل، نشان از سیاستهای دوگانه و گزینشی دارد.
اسماعیل بقایی، سخنگوی وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی ایران هم در نشست خبری اخیر خود با خبرنگاران درباره این بازداشت موضعگیری کرده و گفت: «بازداشت خانم اسفندیاری در فرانسه، یک نمونه از بازداشت خودسرانه، غیرقانونی و غیرعادلانه است. او به صرف حمایت از مردم فلسطین و اعتراض به نسلکشی در غزه بازداشت شده است.» وی تأکید کرد: «انتظار میرود دولت فرانسه هرچه سریعتر تمهیدات لازم برای آزادی این شهروند ایرانی را اتخاذ کند. ادامه این روند نهتنها موجب تعمیق بیاعتمادی میان افکار عمومی دو کشور میشود، بلکه مسئولیت حقوقی و سیاسی آن متوجه دولت فرانسه خواهد بود.» این اقدام فرانسه در حالی صورت میگیرد که دولت فرانسه همواره از آزادی تجمعات برای گروههای صهیونیستی و طرفداران جنگطلبی اسرائیل حمایت کرده، اما تجمعات صلحطلبانه در دفاع از کودکان فلسطینی را سرکوب میکند. این رفتار متناقض، نمونهای بارز از معیارهای دوگانه غرب در مواجهه با موضوعات انسانی و حقوق بشری است.
تحلیلگران معتقدند که بازداشت خانم اسفندیاری بخشی از سیاست فشار فرانسه علیه حامیان محور مقاومت و هرگونه صدای مخالف با سیاستهای نژادپرستانه رژیم صهیونیستی است. چنین اقداماتی در چارچوب راهبرد مهار موج حمایت مردمی از فلسطین در اروپا صورت میگیرد و هدف آن ایجاد فضای رعب برای ساکت کردن منتقدان جنایات اسرائیل است.
بازداشت اسفندیاری نشان میدهد که برخلاف ادعای مقامات پاریس، فرانسه در عمل نهتنها از آزادیهای مدنی حمایت نمیکند، بلکه در سرکوب صداهای مخالف، از ابزارهای امنیتی و قضایی بهره میگیرد. چنین اقداماتی نهتنها غیرقانونی و غیرانسانی هستند، بلکه اعتبار فرانسه را در عرصه بینالملل بیش از پیش تضعیف میکنند. ایران نیز به درستی این اقدام را محکوم کرده و خواستار آزادی فوری این شهروند شده است.
آنچه در مجموع از رفتارهای سیاسی فرانسه برمیآید، وابستگی شدید این کشور به ایالات متحده است. فرانسه نه در اوکراین توانست از استقلال خود دفاع کند، نه در غرب آسیا ابتکار عملی داشت و نه در اتحادیه اروپا توان رهبری پیدا کرد. پاریس در تمامی پروندههای جهانی، بازیگری درجه دو و تابع منافع واشنگتن بوده است. اینکه دولتی در چنین جایگاهی، برای کشوری مستقل و مقتدر مانند ایران توصیه اخلاقی صادر کند، بیشتر به یک طنز سیاسی شبیه است تا دیپلماسی واقعگرایانه.
ضرورت بازنگری در روابط اقتصادی با فرانسه
فرانسه در کنار این رفتارهای مخرب، در بازار خودرو ایران نیز منافعی قابلتوجه کسب کرده است. شرکتهای پژو و رنو در سالهای گذشته سهم بالایی از بازار ایران داشتهاند؛ بازاری که میتواند به راحتی در اختیار رقبای باکیفیتتر و قابلاعتمادتر مانند آلمان، ژاپن یا کره جنوبی قرار گیرد. حفظ این سهم در شرایطی که پاریس نقش منفی و تهدیدآمیزی ایفا میکند، به هیچ وجه توجیه سیاسی ندارد. ایران باید از ظرفیتهای اقتصادی خود برای بازتعریف روابط با کشورهایی استفاده کند که به جای باجخواهی، به دنبال روابط محترمانه و متقابل هستند.
فرانسه صلاحیت توصیه ندارد
سید عباس عراقچی، وزیر امور خارجه کشورمان با خطاب قرار دادن مقامات فرانسوی آنان را فاقد صلاحیت اخلاقی لازم برای ارشاد ایرانیان دانسته است. در اینباره باید گفت کشوری که خود در بسیاری از عرصهها متهم به نقض حقوق بشر، نقض منشور ملل متحد و مشارکت در جنگهای تجاوزکارانه است، نمیتواند نقش قاضی را برای کشورهای مستقل بازی کند.
فرانسه اگر به دنبال ایفای نقش در آینده غرب آسیاست، باید رویکرد خود را نسبت به ایران و سیاستهای منطقهایاش بازنگری کند. در غیر این صورت، ایران نهتنها به هشدارها و تهدیدهای پاریس توجه نخواهد کرد، بلکه از مسیرهای قانونی و سیاسی، هزینههای این رفتار خصمانه را به فرانسه تحمیل خواهد کرد.
عراقچی نیز به درستی تأکید کرده که تعدیها و رفتارهای متناقض بسیاری هستند که اعتبار ادعای فرانسه در زمینه «دفاع از حقوق بشر» را زیر سوال میبرند؛ اما شاید هیچکدام به اندازه رویکرد این کشور نسبت به رژیم اسرائیل و جنایات جنگی آن، این تناقض را به روشنی آشکار نکرده باشد. دست از ارشاد کردن ایرانیان بردارید؛ شما هیچ صلاحیت اخلاقی برای این کار ندارید.
فرانسه و مداخله در امور داخلی ایران
رفتارهای مداخلهجویانه فرانسه در قبال جمهوری اسلامی ایران از موضوعاتی است که نمیتوان از آن گذشت، این رفتارها بهویژه از طریق حمایت از گروههای برانداز، به یکی از چالشهای اساسی در روابط دو کشور تبدیل شده است. پاریس در سالهای اخیر، نهتنها میزبان عناصر ضدانقلاب و گروههای تروریستی مانند گروهک منافقین بوده، بلکه از طریق رسانهها، نهادهای رسمی و مواضع علنی برخی مقامات، در روندهای داخلی ایران دخالت مستقیم کرده است.
یکی از مهمترین جلوههای دخالت فرانسه، پناه دادن به گروهک تروریستی منافقین و تأمین بسترهای تبلیغاتی و سیاسی برای این گروه است. این گروه که سابقهای طولانی در اقدامات تروریستی، جاسوسی و همکاری با صدام حسین در جنگ علیه ملت ایران دارد، سالهاست در خاک فرانسه فعالیت آزادانه دارد. برگزاری تجمعات علنی با حضور چهرههای تندرو غربی، بهرهگیری از رسانههای فرانسه و دریافت حمایت غیرمستقیم مالی و امنیتی، همگی مؤید این حقیقتاند که فرانسه نهتنها به این گروه پناه داده، بلکه نقش میزبان فعال آن را ایفا میکند.
رسانههای دولتی و خصوصی فرانسه، بهویژه در جریان اغتشاشات داخلی ایران، به تریبونهایی برای بازتولید روایتهای تحریف شده و ضدنظام بدل شدهاند. تمرکز این رسانهها بر تحریک افکار عمومی، سیاهنمایی گسترده و مشروعیتبخشی به اغتشاشات خیابانی، عملا ابزار نرم دخالت در امور داخلی ایران محسوب میشود. این رسانهها با دعوت از چهرههای معلومالحال ضدایرانی، تلاش میکنند فضای روانی داخل کشور را متشنج کرده و جریانهای ساختارشکن را تحریک کنند.
در کنار اقدامات رسانهای، برخی مقامات رسمی فرانسه نیز بارها در سخنرانیها و مصاحبههای عمومی خود، به حمایت از اعتراضات خیابانی و جریانهای برانداز پرداختهاند. این اظهارات به وضوح نقض اصل بنیادین «عدم مداخله در امور داخلی کشورها» مندرج در منشور ملل متحد است. چنین مواضعی نشان میدهد که پاریس سیاست دوگانهای در پیش گرفته: از یکسو دم از دموکراسی و حقوق بینالملل میزند، و از سوی دیگر از اقدامات خشونتآمیز علیه حاکمیت قانونی در ایران حمایت میکند.
اهداف پشت پرده دخالت فرانسه
بررسی اهداف فرانسه نشان میدهد که پاریس از حمایت از جریانهای برانداز، سه هدف اصلی را دنبال میکند. یکی از اهداف فشار بر ایران در مذاکرات و مناسبات دوجانبه است، فرانسه با استفاده ابزاری از گروههای ضدانقلاب، تلاش دارد در میز مذاکرات امتیاز بگیرد یا ایران را در مواضع بینالمللی به عقبنشینی وادار کند. دوم بحث حمایت از رژیم صهیونیستی و سیاستهای واشنگتن است، اقدامات فرانسه در قبال ایران، همسویی کاملی با راهبرد مهار جمهوری اسلامی دارد که از سوی آمریکا و تلآویو دنبال میشود. سومین هدف هم کنترل تحولات داخلی در اروپاست. استفاده از جریانهای ضدایرانی، بخشی از سیاست «فرار به جلو» فرانسه برای منحرف کردن افکار عمومی داخلی از بحرانهای اقتصادی و اجتماعی درونسرزمین است. رفتار فرانسه در میزبانی از تروریستها و تحریک به اغتشاش، ناقض اصول متعدد منشور سازمان ملل از جمله اصل عدم مداخله در امور داخلی کشورهاست. همچنین بر اساس قطعنامه 2625 مجمع عمومی سازمان ملل، هیچ کشوری حق ندارد با ابزار سیاسی، تبلیغاتی یا امنیتی، تمامیت ارضی و نظام سیاسی کشوری دیگر را تضعیف کند. ایران میتواند با بهرهگیری از ظرفیتهای حقوقی از جمله مکانیسمهای شورای حقوق بشر و نهادهای حقوقی بینالمللی، علیه این دخالتهای آشکار اقامه دعوا کند و پرونده حقوقی علیه اقدامات فرانسه گشوده شود.
فرانسه، بازیگری ناکارآمد با چهرهای متناقض در قبال ایران
در نهایت باید گفت رفتار مداخلهگرایانه فرانسه در قبال ایران، از میزبانی تروریستها گرفته تا مواضع سیاسی مداخلهجویانه، تصویری دوگانه و متناقض از کشوری بهجا گذاشته که هم ادعای دفاع از حقوق بشر و ارزشهای بینالمللی دارد و هم عملا به ابزاری در خدمت سیاستهای واشنگتن و تلآویو بدل شده است. اظهارات اخیر عباس عراقچی، وزیر امور خارجه نیز گویای این واقعیت است که «فرانسه در جایگاهی نیست که به ایران توصیه اخلاقی کند.» از تهدید مداوم به فعالسازی مکانیزم ماشه تا برگزاری جلسات امنیتی همزمان با مذاکرات تهران و واشنگتن، زندانی کردن یک شهروند ایرانی به دلیل حمایت از مردم غزه و دادن تریبون به چهرههای ساختارشکن با اهداف سیاسی در قالب جوایز سینمایی، همهوهمه نشان میدهد که فرانسه نه قدرت مستقل، نه صلاحیت اخلاقی و نه اعتبار حقوقی برای قضاوت درباره ایران دارد. در پایان باید گفت که پاریس همواره کوشیده با نمایش مواضع تند و نمایشی، جایگاه خود را در روندهای دیپلماتیک تثبیت کرده و از حذف در معادلات مهم بینالمللی جلوگیری کند. در واقع، آنچه فرانسه از مذاکرات میخواهد، بیش از آنکه دستیابی به توافقی پایدار باشد، حفظ جایگاه سیاسی و رسانهای خود در عرصه بینالمللی است.
این کشور با مطرحکردن مواضع تند علیه ایران، هم سعی در کسب امتیاز از طرف مقابل دارد و هم به دنبال جلب رضایت آمریکا و رژیم صهیونیستی برای حفظ نفوذ خود در معادلات غرب آسیاست. بنابراین، حفظ حضور در صحنه و دیدهشدن در رسانهها، برای فرانسه بهویژه در شرایط افول نقش سنتیاش در اروپا و خاورمیانه، به یک اولویت راهبردی تبدیل شده است.
-
سه شنبه ۶ خرداد ۱۴۰۴ - ۱۸:۲۶:۱۶
-
۹ بازديد
-

-
کرمان رصد
لینک کوتاه:
https://www.kermanrasad.ir/Fa/News/727221/