هفت ضربه به نتانیاهو در هفت روز
مقالات
بزرگنمايي:
کرمان رصد - فرارو /متن پیش رو در فرارو منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست
میان ایالات متحده و اسرائیل، همچنان نوعی هماهنگی اصولی و ساختاری برقرار است. بسیاری از گزارشهایی که سفر ترامپ به خاورمیانه را یک موفقیت تاریخی توصیف میکنند و مدعیاند که در جریان آن، اسرائیل عملاً نادیده گرفته شد، با واقعیت فاصله دارند و در مواردی کاملاً نادرستاند. شاید ترامپ شخص نتانیاهو و حلقه تندروهای پیرامون او از جمله بن گویر و اسموتریچ را کنار گذاشته باشد، اما این بهمعنای طرد اسرائیل بهعنوان یک شریک راهبردی نیست. حمایت ایالات متحده از اسرائیل، در حوزههای امنیتی، نظامی، دیپلماتیک و حتی اقتصادی همچنان با همان شدت و شتاب ادامه دارد.
در پی سفر اخیر ترامپ به خاورمیانه، شکاف بیسابقهای میان او و نتانیاهو آشکار شد. قمار سیاسی نتانیاهو روی ترامپ، اکنون با بیاعتنایی کاخ سفید و حذف تلآویو از تصمیمات مهم منطقهای پاسخ گرفته است. در حالیکه نشانههایی از سردی روابط شخصی دیده میشود، ساختار حمایتی آمریکا از اسرائیل همچنان پابرجاست. تحلیلگران این تحولات را زنگ خطر برای آینده سیاسی نتانیاهو و آغاز بازتعریف ائتلافهای منطقهای میدانند.
در انتخابات ریاستجمهوری سال گذشته آمریکا، بنیامین نتانیاهو دست به قمار بی سابقه ای زد؛ در واقع وی تمام اعتبار و نفوذ خود را بر روی پیروزی دونالد ترامپ قمار کرد و وی با تمام توان تلاش کرد تا از قدرت یابی و حضور جو بایدن و معاونش کامالا هریس به کاخ سفید جلوگیری کند. ناحوم برنیع، تحلیلگر مسائل اسرائیل در روزنامهی یدیعوت آحارونوت، این رویکرد را خطایی راهبردی می داند و معتقد است: « نتانیاهو همه تخممرغهایش را در سبد ترامپ گذاشت، اشتباهی که بهایش روشن است. او با این قمار، برای همیشه از حمایت حزب دموکرات و یهودیان لیبرال آمریکا چشم پوشید؛ گروههایی که بعضی از آنها حتی بیش از ترامپ از او نفرت دارند. او با غرور انتخاب کرد و اکنون دیگر راه بازگشتی برایش نمانده است.»
سرمستی لیکود از پیروزی ترامپ، خیلی زود رنگ باخت
پیروزی دونالد ترامپ در انتخابات، بهسرعت به جشن و پایکوبی در اردوگاه نتانیاهو تبدیل شد. رسانههای نزدیک به او، وزرا و چهرههای شاخص لیکود سرمست از این پیروزی، آن را نشانهای از بازگشت روزهای طلایی تفسیر کردند؛ روزهایی که کاخ سفید نهفقط متحد، بلکه حامی تمامقد نخستوزیر اسرائیل بود. بهگزارش سیمه کدمون، ستون نویس روزنامه یدیعوت آحارونوت، فضای حاکم چنان بود که گویی «مسیح نجاتبخش» دوباره به قدرت رسیده است. خوشبینیها تا جایی پیش رفت که برخی باور داشتند ترامپ این بار رؤیای حمله به ایران را برای نتانیاهو محقق خواهد کرد، بیهیچ ملاحظهای دست او را در غزه باز خواهد گذاشت و حتی شاید چراغ سبزی برای الحاق رسمی کرانه باختری نیز نشان دهد.
اما آنچه در عمل رخ داد، به تعبیر باراک سری، مشاور ارتباطات وزیر دفاع سابق اسرائیل، چیزی جز «شوک» برای اسرائیل نبود؛ شوک سیاسیای که پس از سفر دونالد ترامپ به خاورمیانه در بازه 13 تا 16 مه 2025 با تمام وضوح خود را نمایان ساخت. حلقه نزدیک به نتانیاهو که تا پیش از این خود را در آستانه فصلی تازه از همپیمانی با واشنگتن میدید، بهتدریج با واقعیتی ناخوشایند روبهرو شد.
داؤود أمسالم سیاستمدار برجسته اسرائیلی و عضو حزب لیکود در سخنرانیاش در کنست، پرده از این ناامیدی برداشت و گفت: « مثل تغییرات ناگهانی آب و هوا، دونالد ترامپ از یک موضع به نقطه ای کاملا مخالف می جهد.او تجسم کامل مزاجی متغیر است و ما این موضوع را بهخوبی درک کردهایم». در مصاحبهای دیگر با رادیو و تلویزیون اسرائیل، أمسالم لحن تندتری در پیش گرفت و با صراحت از سرخوردگی خود از عملکرد ترامپ، بهویژه در ماجرای توقف حملات علیه حوثیها سخن گفت. او ترامپ را «غیرقابل پیشبینی» خواند و تاکید کرد: «هر روز با خلقوخویی تازه از خواب بیدار میشود؛ و ما باید برای هر سناریویی آماده باشیم».
هفت ضربه به نتانیاهو در هفت روز؛ سفر ترامپ، تور تحقیر اسرائیل؟
بنابر سنت دیرینه، روابط ایالات متحده و اسرائیل از نوع روابط صرفاً دیپلماتیک یا مصلحتمحور فراتر رفته و به سطحی راهبردی ارتقا یافتهاند؛ روابطی که اصولاً نباید قربانی رقابتهای حزبی یا تغییرات زودگذر سیاسی شوند. در این چارچوب، چه دموکراتها و چه جمهوریخواهان، همواره اصل اتحاد و هماهنگی نزدیک با تلآویو را رعایت کردهاند. اگرچه اختلاف نظر در برخی موضوعات طبیعیست و گاه فراز و فرودهایی در روابط رخ میدهد، اما قاعده نانوشتهای وجود دارد: گفتوگو و مشورت دائمی، راه بر هرگونه غافلگیری و تنش میبندد.
یکی از ارکان این شراکت راهبردی، اصل «عدم غافلگیری» است. واشنگتن در تعامل با تلآویو، معمولاً پیش از علنی کردن مواضع خود در قبال مسائل حساس منطقه، اطلاعرسانی اولیه را انجام میدهد و به مقامات اسرائیلی مجال ابراز نظر میدهد. مایکل اورن، سفیر پیشین اسرائیل در آمریکا نمونهای گویا از این سنت را بهیاد میآورد: در سال 2002، زمانی که جورج بوش قصد داشت «نقشه راه» خود را برای حل بحران فلسطین اعلام کند، نسخهای از این طرح دو هفته پیش از رونمایی رسمی، روی میز آریل شارون، نخستوزیر وقت اسرائیل قرار گرفته بود.
اما در ماههای اخیر و بهویژه پس از سفر اخیر دونالد ترامپ به خاورمیانه این سنت دیرینه همکاری و هماهنگی نزدیک میان ایالات متحده و اسرائیل بهطرز نگرانکنندهای دچار گسست شده است. نشانههای این تغییر، کم نیستند و همگی گویای آناند که اصل «عدم غافلگیری» دیگر رعایت نمیشود که برای نمونه می توان به موارد ذیل اشاره کرد:
1-از سرگیری مذاکرات هستهای با ایران بدون هیچگونه اطلاعرسانی به اسرائیل؛
2 - حذف تلآویو از برنامه سفر منطقهای ترامپ؛
3 - مذاکره مستقیم با حماس برای آزادی عیدان الکساندر، زندانی اسرائیلی-آمریکایی پیش از ورود به منطقه؛
4 - توافق آتشبس با حوثیها در یمن بدون مشورت یا مشارکت اسرائیل؛
5 - موافقت با ساخت یک رآکتور هستهای غیرنظامی در عربستان سعودی، بیآنکه شرطی برای عادیسازی روابط ریاض و تلآویو گذاشته شود؛
6 - دیدار تاریخی و ناگهانی با احمد الشرع، رئیسجمهور سوریه، در ریاض و تمجید صریح از او؛ لغو تحریمهای آمریکا علیه سوریه طبق قانون سزار
7 - و در نهایت، امضای قراردادهای کلان تسلیحاتی با برخی کشورهای عرب حاشیه خلیج فارس
بسیاری از ناظران اسرائیلی بر این باورند که بنیامین نتانیاهو، در هر ایستگاه از سفر اخیر دونالد ترامپ به منطقه، ضربهای سخت و تحقیرآمیز دریافت کرد؛ ضربههایی که برخی آن را نه صرفاً شکست سیاسی، بلکه نشانه آغاز پایان دوران نخستوزیر کهنهکار اسرائیل میدانند. طال شالِیف، خبرنگار ارشد سیاسی وب سایت خبری والا، پا را از این هم فراتر میگذارد و مینویسد: آنچه در جریان این سفر رخ داد، میتواند طلیعه یک فروپاشی سیاسی تمامعیار برای نتانیاهو باشد. بهزعم شالیف، پیام آشکار سفر دونالد ترامپ این بود که رئیسجمهور ایالات متحده در حال ترسیم نقشه ائتلافی جدید در خاورمیانه است؛ ائتلافی که نتانیاهو عملاً از آن کنار گذاشته شده است.
ناداو ایال: در واشنگتن، صبر در برابر بازیهای نتانیاهو لبمرز است
این بحران فعلی در روابط ایالات متحده و اسرائیل بیش از آنکه شکافی میان دو متحد راهبردی باشد، نزاعی شخصی میان دونالد ترامپ و بنیامین نتانیاهو است. دونالد ترامپ هنوز نتانیاهو را بابت آنچه «خیانت» میداند، نبخشیده است. اشاره او به سال 2020 بازمیگردد؛ زمانی که نتانیاهو، برخلاف انتظار ترامپ، بهعنوان نخستین رهبر جهان، پیروزی جو بایدن را تبریک گفت. خشم ترامپ از این اقدام، آشکار و بیپرده بود. در همان ایام، با لحنی تند گفت: «نتانیاهو، این دروغگوی نمکنشناس، اولین کسی بود که به بایدن تبریک گفت. من برای اسرائیل چه نکردم؟! از آن لحظه، برای همیشه او را از حسابم خط زدم».
ماجرا، صرفاً به رنجش ترامپ از تبریک شتابزده نتانیاهو به بایدن ختم نمیشود؛ بلکه به رفتاری بازمیگردد که از نگاه واشنگتن، بیش از آنکه نشانه رهبری مسئولانه باشد، تلاشی آشکار برای کشاندن آمریکا به جنگی تمامعیار تلقی میشود. بهنظر میرسد ترامپ اکنون از بازیهای پشتپرده و فشارهای غیرمستقیم نتانیاهو خسته و دلزده شده است.
ناداو ایال، تحلیلگر برجسته اسرائیلی در ارزیابی دقیقتری میگوید: «در درون دولت آمریکا، حساسیتها نسبت به رفتار بنیامین نتانیاهو و رون درمر، وزیر امور راهبردی اسرائیل، بهشکل چشمگیری افزایش یافته است. این احساس در حال تقویت است که آن دو، با تأخیر، طفره و تاکتیکهای مبهم، آمریکا را بهسوی جنگی سوق میدهند که ابعادی فراتر از درگیری با ایران دارد». ایال همچنین از پیامی هشدارآمیز پرده برمیدارد که اخیراً از سوی یکی از مقامات ارشد پیشین آمریکا برای مقامات اسرائیلی ارسال شده است. محتوای این پیام، روشن و بیتعارف بوده: «اگر نتانیاهو به همین شیوه ادامه دهد، نباید غافلگیر شود اگر یک روز صبح ببیند کاخ سفید، بدون هماهنگی با او، تصمیم نهایی برای پایاندادن به جنگ غزه را گرفته و وارد عمل شده است».
از پایتخت ابدی تا شریک دردسرساز؛ اسرائیل در نگاه نوین واشنگتن
در کنار تمام عوامل ژئوپلیتیکی و اختلافات شخصی، دلایل عمیقتری نیز در پسِ این چرخش محسوس در سیاست ترامپ نسبت به اسرائیل نهفته است؛ دلایلی که بخشی از آن به شخصیت منحصربهفرد خود ترامپ و بخشی دیگر به دگرگونیهای داخلی در صحنه سیاست آمریکا باز می گردد. در سطحی عمیقتر، باید به تحولات درونمرزی آمریکا توجه داشت؛ بخشی از پایگاه اجتماعی و سیاسی ترامپ بهویژه جریان موسوم به ماگا که با شعار «دوباره آمریکا را عظیم کنیم» از سال 2016 او را همراهی کرده است، نگاهی انتقادی و گاه حتی خصمانه به اسرائیل و بهویژه شخص بنیامین نتانیاهو دارد. برای بخشی از این جریان، حمایت بیقید و شرط از اسرائیل دیگر نه تنها یک اصل مقدس نیست، بلکه نمادی از تسلیمطلبی واشنگتن در برابر منافع خارجی تلقی میشود.
در روزهای گذشته، نشانههای تازهای از تغییر لحن واشنگتن در قبال جنگ غزه به چشم آمده است؛ نشانههایی که اینبار نه از زبان تحلیلگران، بلکه مستقیماً از درون ساختار رسمی دولت آمریکا بیرون آمدهاند. استیو ویتکاف، فرستاده ویژه ایالات متحده در امور خاورمیانه، در دیداری با خانوادههای اسیران اسرائیلی، جملهای صریح و غیرمنتظره بر زبان آورد: «این جنگ، بیدلیل ادامه یافته است». جملهای که موجی از تأمل و نگرانی را در محافل امنیتی و سیاسی اسرائیل به راه انداخت.
همزمان، برای نخستینبار، رسانههای جریان اصلی در آمریکا نقلقولهایی منتقدانه از رئیسجمهور ایالات متحده درباره تداوم جنگ در غزه منتشر کردند؛ نشانهای روشن از آنکه حتی در سطوح بالای قدرت، دیگر اجماع گذشته بر سر حمایت بیقید و شرط از تلآویو وجود ندارد.
ساختار حمایتی واشنگتن از تلآویو، همچنان دستنخورده باقی مانده است
اما اگر با نگاهی واقعگرایانهتر به ماجرا بنگریم، تصویری که بسیاری از تحلیلگران از چرخش ترامپ ترسیم کردهاند، بیش از آنکه بازتاب واقعیت باشد، نوعی اغراقآمیز از هراس و دلنگرانی است. دونالد ترامپ، در جریان سفر خود به منطقه نه تنها اقدامی مؤثر برای توقف جنگ در غزه انجام نداد، بلکه عملاً موضعی منفعل و بیاثر اتخاذ کرد.
اظهارات او درباره جنگ، در همان سطح کلیگوییهای مبهم باقی ماند و هیچگاه به ابتکار یا فشار سیاسی جدی علیه اسرائیل منجر نشد. نه از اجرای طرحهای نظامی اسرائیل برای گسترش درگیریها جلوگیری کرد؛ نه مسیر ارسال سلاح و مهمات مرگبار به ارتش اسرائیل را متوقف ساخت؛ نه حمایتش از دولت نتانیاهو در عرصه بینالمللی کمرنگ شد؛ و نه حتی از رؤیای دیرینهاش برای «بازسازی» غزه بهعنوان یک «ریویرا»ی مدیترانهای و اخراج جمعی ساکنان فلسطینیاش به کشورهای ثالث عقبنشینی کرد.
حتی در قبال ایران نیز نشانی از عقبنشینی دیده نمیشود. حضور بمبافکنهای سنگین آمریکایی در پایگاه راهبردی دیگو گارسیا در قلب اقیانوس هند ادامه دارد؛ نشانهای روشن از آنکه گزینه نظامی، همچنان در دستور کار پنهان کاخ سفید باقیست. واقعیت این است که اگرچه لحن ترامپ در قبال نتانیاهو تغییر کرده، اما زیرساختهای حمایت عملی از اسرائیل، دستنخورده باقی ماندهاند.
میان ایالات متحده و اسرائیل، همچنان نوعی هماهنگی اصولی و ساختاری برقرار است. بسیاری از گزارشهایی که سفر ترامپ به خاورمیانه را یک موفقیت تاریخی توصیف میکنند و مدعیاند که در جریان آن، اسرائیل عملاً نادیده گرفته شد، با واقعیت فاصله دارند و در مواردی کاملاً نادرستاند. شاید ترامپ شخص نتانیاهو و حلقه تندروهای پیرامون او از جمله بن گویر و اسموتریچ را کنار گذاشته باشد، اما این بهمعنای طرد اسرائیل بهعنوان یک شریک راهبردی نیست. حمایت ایالات متحده از اسرائیل، در حوزههای امنیتی، نظامی، دیپلماتیک و حتی اقتصادی همچنان با همان شدت و شتاب ادامه دارد.
بازار ![]()
-
سه شنبه ۶ خرداد ۱۴۰۴ - ۱۵:۲۳:۵۰
-
۱۲ بازديد
-

-
کرمان رصد
لینک کوتاه:
https://www.kermanrasad.ir/Fa/News/727202/