کرمان رصد - ایسنا / شرکت داروسازی فایزر(Pfizer) در رقابت برای توسعه واکسن آنفلوانزای mRNA پیشتاز است، اما برخی سؤالات همچنان باقی است.
یک واکسن آنفلوانزای mRNA از شرکت «فایزر» در یک آزمایش فاز 3 با بیش از 18 هزار داوطلب در سه کشور، 34.5 درصد بهتر از واکسنهای آنفلوانزای فصلی استاندارد عمل کرده است. این نشانه دیگری است که بیوتکنولوژی mRNA برای ماندن اینجاست.
بازار ![]()
به نقل از نیو اطلس، در این آزمایش، 18 هزار و 746 شرکتکننده 18 تا 64 ساله به طور تصادفی یا واکسن آنفلوانزای چهار ظرفیتی (modRNA) یا واکسن آنفلوانزای معمولی(Fluzone) رادریافت کردند و سپس محققان هر دو دارو را از نظر توانایی آنها در پیشگیری از بیماری، میزان آنتیبادیهای تولید شده و عوارض جانبی آنها ارزیابی کردند.
هر دو واکسن حاوی دو سویه از ویروس آنفلوانزای A و B بودند و محققان دریافتند که اثربخشی نسبی واکسن modRNA در مقایسه با واکسن کنترل در برابر بیماری شبهآنفلوانزا، بر اساس 57 مورد در گروه modRNA و 87 مورد در گروه کنترل، 34.5 درصد بود؛ یافتهای که معیارهای برتری را برآورده میکرد.
با این حال، «بیماری شبهآنفلوانزا» که شرکتکنندگان تجربه کردند، تقریباً بهطور کامل از سویههای A/H3N2 و A/H1N1 یا آنفلوانزای A بود، به این معنی که دادههای مربوط به اثربخشی واکسن mRNA در برابر آنفلوانزای B قطعی نبود.
در حالی که هر دو گروه عوارض جانبی عمدتاً خفیف یا متوسطی را تجربه کردند، این عوارض در افرادی که واکسن mRNA دریافت کرده بودند، شایعتر بود؛ 70.1 درصد در مقابل 43.1 درصد برای واکنشهای موضعی محل تزریق و 65.8 درصد در مقابل 48.7 درصد برای مشکلات کلی. همچنین بروز تب با میزان واکنش 5.6 درصد در گروه mRNA در مقایسه با 1.7 درصد در گروه کنترل، شایعترین عارضه جانبی بود.
پروفسور پال گریفین(Paul Griffin)، رئیس واحد بالینی دانشکده پزشکی دانشگاه کوئینزلند توضیح داد: در این مطالعه از واکسن modRNA استفاده شده است که در آن اجزای mRNA (نوکلئوزیدها) با نوکلئوزیدهای اصلاحشده طبیعی (از جمله سودویوریدین) جایگزین میشوند. این امر عملکرد را بهبود میبخشد.
وی افزود: استفاده از modRNA به عنوان بستری برای آنفلوانزا مزایای بالقوه زیادی نسبت به واکسنهای سنتی آنفلوانزا، از جمله ساخت سریعتر و آسانتر و احتمالاً تطبیق سریعتر و آسانتر آن با سویههای در گردش دارد.
در حالی که واکسنهای mRNA در طول همهگیری کرونا به شهرت رسیدند، موفقیت یک شبه آنها حاصل بیش از 10 سال پژوهش و کار علمی بود و اولین آزمایش انسانی آن برای درمان بیماران مبتلا به سرطان پروستات در سال 2008 انجام شد.
با وجود بیش از 10 میلیارد دوز واکسن کووید-19 که اکنون در سراسر جهان تجویز میشود، تردید در مورد این فناوری همچنان ادامه دارد.
با این حال، چندین دلیل کلیدی وجود دارد که چرا دانشمندان بر تطبیق mRNA برای آنفلوانزا تمرکز دارند. اول اینکه ساخت واکسنهای mRNA به طور قابل توجهی سریعتر از تولید واکسنهای سنتی آنفلوانزا است که به رشد ویروس در سلولها متکی هستند؛ فرآیندی که میتواند 6 ماه یا بیشتر طول بکشد. گردش سریع به این معنی است که میتوان واکسنها را در پاسخ به سویههای آنفلوانزای در گردش بیشتر تولید کرد و به طور بالقوه از افراد در برابر بیماریهای جدی محافظت بهتری کرد.
علاوه بر این، همانطور که در مورد واکسنهای کووید-19 نشان داده شد، فناوری mRNA میتواند چندین بازوی سیستم ایمنی از جمله سلولهای T کشنده با عمر طولانی را که سویههای مختلف آنفلوانزا را تشخیص میدهند، فعال کند.
دکتر «اما گرانت»( Emma Grant)، عضو مؤسسه علوم مولکولی در دانشگاه لاتروب خاطرنشان کرد: در واقع، نتایج این مطالعه نشان میدهد که واکسن جدید در مقایسه با واکسن سنتی ویروس آنفلوانزا که آزمایش شده است، برخی واکنشهای سلولی بهبود یافته را نشان داده است. این قابلیت ما را به هدف دیرینه توسعه واکسن آنفلوانزای جهانی نزدیکتر میکند، واکسنی که محافظت گستردهتر و طولانیتری را فراهم میکند.
شایان ذکر است که این آزمایش توسط شرکت «فایزر» تأمین مالی شده است و محققان مستقلی در هر مکان در ایالات متحده، آفریقای جنوبی و فیلیپین در آن حضور دارند. اگرچه نتایج امیدوارکننده هستند، اما محدودیتهایی مانند افزایش عوارض جانبی و توانایی اثبات نشده در محافظت در برابر بیماری آنفلوانزای B وجود دارد و اینکه باید دید آیا این واکسن در جمعیتهای مسنتر، یعنی بخش آسیبپذیرتر جامعه که بیشترین نیاز به محافظت را دارند، ایمن و مؤثر خواهد بود یا خیر.
سانجایا سنانایاکی(Sanjaya Senanayake)، متخصص بیماریهای عفونی و دانشیار پزشکی در دانشگاه ملی استرالیا میگوید: خوب میشد اگر افراد 65 سال به بالا در این مطالعه گنجانده میشدند، زیرا آنها گروهی مستعد ابتلا به آنفلوانزای پیچیده هستند. همچنین mRNA عوارض جانبی بیشتری نسبت به واکسن استاندارد آنفلوانزا ایجاد کرده است. اگرچه این عوارض جانبی جدی نبودند، اما در شرایط فعلی که سوءظن به این نوع واکسن نسبتاً زیاد است، این نتیجه ممکن است پذیرش واکسن mRNA را کمی دشوارتر کند.
وی افزود: ضمن اینکه مسئله هزینه ذکر نشده است. این مهم است که مشخص شود آیا کاهش موارد آنفلوانزا با واکسن mRNA جدید در مقایسه با واکسنهای آنفلوانزای فعلی مقرون به صرفه خواهد بود یا خیر. به هر حال، دولت باید بودجه این برنامه را تأمین کند.
اگرچه عوارض جانبی مشاهده شده شدید نبودند، اما در افرادی که واکسن mRNA دریافت کرده بودند، به طور قابل توجهی شایعتر بودند، چیزی که میتواند مانع از پذیرش گسترده این نوع واکسن در دنیای واقعی شود.
وینود بالاسوبرامانیام(Vinod Balasubramaniam)، ویروسشناس مولکولی و دانشیار دانشگاه موناش مالزی میگوید: دریافتکنندگان واکسن mRNA عوارض جانبی مکررتری مانند خستگی، سردرد، درد عضلانی و تب را گزارش کردند. این عوارض عمدتاً خفیف تا متوسط و کوتاهمدت (یک تا دو روز) بودند، اما برخی از علائم حدود سه برابر شایعتر بودند.
نتایج امیدوارکننده هستند، اما با این وجود دامنه محدودی دارند. در حالی که تنها 0.63 درصد از افرادی که واکسن mRNA به آنها تزریق شده بود، بیمار شدند (در مقایسه با 0.95 درصد از افرادی که واکسن معمولی را دریافت کرده بودند) هنوز سؤالاتی باقی مانده است.
بالاسوبرامانیام افزود: ما فقط میدانیم که این واکسن از واکسنهای موجود بهتر است. البته این آزمایش به یک فصل محدود بود و گروههای آسیبپذیر مانند کودکان و افراد دارای نقص ایمنی را شامل نمیشد. همچنین از همه مهمتر اینکه هیچ مزیت قابل توجهی برای بزرگسالان بالای 65 سال، گروهی که بیشتر در معرض خطر آنفلوانزای شدید هستند، نشان نداده است.
در هر صورت، این یک گام امیدوارکننده رو به جلو است، اما هنوز یک راه حل کامل برای همه نیست.
شایان ذکر است که هیچ مدرکی مبنی بر التهاب قلب توسط هیچ یک از شرکتکنندگان در آزمایش وجود نداشته است.
پروفسور آرچا فاکس(Archa Fox)، از دانشگاه استرالیای غربی میگوید: با وجود احساسات شدید ضد واکسن mRNA که در برخی از نقاط جهان و فضای مجازی دیده میشود، این مطالعه نشان میدهد که واکسنهای mRNA ایمن و مؤثر هستند.
اکنون شرکت داروسازی رقیب فایزر، یعنی مدرنا(Moderna) نیز امیدوار است واکسن آنفلوانزای mRNA خود را تولید کند. البته این شرکت یک بار در این راه با نتایج اولیه ناامیدکننده و شکست مواجه شد.
این پژوهش در مجله پزشکی New England منتشر شده است.