کرمان رصد - فرهیختگان / «آیتالله خامنه ای سانسورشدنی نیست» عنوان یادداشت روز در روزنامه فرهیختگان به قلم رضاکردلو است که میتوانید آن را در ادامه بخوانید:
1- یکبار در همین روزنامه، 7 سال پیش، مطلبی نوشتم با عنوان «سرمایهای به اسم آقای خامنهای»؛ خلاصهاش این بود که رسانههای ما بازنمایی درستی از رهبر انقلاب ندارند و این سرمایه ارزشمند ملی و اسلامی محدود به این بازنمایی است. حال آنکه جامعیت آیتالله خامنهای میطلبد که رسانهملی و رسانههای اصلی ایدهمحور، خلاقانه و نو به نو در معرفی ایشان بکوشند. 2- اخیراً در مجمعی از حزباللهیها، بحث «ای ایران بخوان» بود؛ جمع مدنظر هم گروهی عادی نبودند، تحلیلگر و برنامهساز و شبیه به اینها در میانشان بود. حرف این بود که: «ای ایران بخوان یعنی آقا یا دنبال اصلاحات است و یا قرار است جمهوری اسلامی از برخی مواضع عقبنشینی کند.» برآشفتم و برآشفتن میطلبید. این شناخت از رهبری آن هم در میان حزباللهیها، برآشفتن میطلبید. هنوز هم برخی در محافل خصوصی یا در آنتن زنده تلویزیون نمیخواهند بپذیرند که رهبری، شب عاشورا خواسته که مداح از ایران بخواند. این عدم پذیرش، چیزی جز درک کوتهبینانه از رهبر انقلاب نیست. که به نظرم تا میزان زیادی به سانسور و عدم شناخت ایشان توسط برخی رسانهها مربوط میشود.
3- به مواجهه رسانهای با صحبتهای رهبر انقلاب نگاه کنید. رهبر انقلاب صحبت میکنند، بخشهای خبری، تیتروار به این صحبتها اشاره میکنند. یکبار هم مشروح این صحبتها از شبکه اول سیما پخش میشود، همین و این برای جامعه ما که نظام امت و امامت است، کافی نیست. مردم باید از مواضع رهبر انقلاب در حوزههای مختلف آگاه باشند تا وقتی به امروز که رسیدیم مخاطب حزباللهی خیال نکند «ای ایران بخوان» پدیدهای جدید است!
4- وقتی آیتالله خامنهای در سالهای ابتدایی جنگ، در زمانی که تفکرات اُمتی صرف غلبه دارد و حتی در میان اکثریت مردم مورد پذیرش است، در پاسخ به این سؤال که این جنگ، جنگ اسلام است یا ایران؟ پاسخ میدهند: «امروز ایران و اسلام یکی است»، یعنی «ای ایران بخوان» پدیده تازهای نیست. وقتی ابتدای انقلاب، بااخلاصهای بیاطلاع میخواهند بنای فردوسی در توس را خراب کنند و آقای خامنهای فوراً وارد عمل میشوند و اجازه نمیدهند، یعنی «ای ایران بخوان» پدیده تازهای نیست. وقتی یکی از جلسات ثابت بدون تعطیلی رهبر انقلاب با شاعران فارسی و تأکید بر حفظ این زبان فخیم و سترگ است و در حالی که سالها پیش ازاین گفتهاند: «آن روزی را باید دنبال کنیم که اگر در دنیا دانشمندی خواست یک نظریه علمی را بفهمد، بشناسد، حل کند و با یک اختراع آشنا شود، مجبور شود زبان فارسی را یاد بگیرد.»، یعنی «ای ایران بخوان» پدیده تازهای نیست. وقتی سالها قبل از این، به مجسمه والرین در نزدیکی کازرون اشاره میکنند و میگویند: «امپراتور روم زانوزده است در مقابل پادشاه ایران»، یعنی «ای ایران بخوان» پدیده تازهای نیست و وقتی در دیدارهای مکرر بر «ایران قوی»، هویت ملی، پرچم و سرود ملی تأکید کردهاند. آنقدر که در دیدار با معلمان میگویند: «کاری کنید که دانشآموز به ایرانیبودن خودش افتخار کند. افتخار کردن هم دارد.» در دیداری دیگر حتی به جزئیات بیشتری توجه میکنند و به قاریان قرآن سفارش میکنند در سفرهای خارجی که برای قرائت میروند لباس ایرانی خودشان را بپوشند، نه لباس دیگری را.
5- از این دست مثالها زیاد است. مثالهایی که در رسانه ملی و رسانههای اصلی در این سالها، ضریب نگرفتهاند. او که باید میگفته، گفته است. یکبار و دوبار هم نه. بارها گفته است. ولی بازنمایی رسانه به نحوی است که حتی برخی از خواص فکر میکنند با پدیده تازهای مواجه شدهاند. حال آنکه این ادیب و امین زبان فارسی، ایرانیترین رهبر ایران است. اخیراً دیدم دیوید مناشری، مشاور بخش ایران در چند دولت اسرائیل و استاد هشتاد ساله مطالعات ایرانی در دانشگاه تلآویو هم بر این گزاره تصریح کرد که مهمترین چیز برای [آقای]خامنهای «ایران» است.
بازار ![]()
6- آیتالله خامنهای به چند دلیل واضح از منظر ایراندوستی شاخص است؛ چراکه اولاً ایران را میشناسد. شناختش هم محصول تجربه است. تعصبش به ایران محصول همین شناخت است. به همه جای ایران سفر کرده، وقتش را صرف واقعیت مردم کرده، از نوجوانی در خراسان و ارتباط با اقوام پدری در آذربایجان و تبعید در جنوب شرق کشور، مأنوس بودن با رزمندگان شهرهای مختلف در غرب و جنوب غرب در زمان جنگ، سفرهای استانی مفصل و شهر به شهر در دوران ریاستجمهوری و رهبری و بازدید از چندصد شهر، ارتباط نزدیک با ادیبان و شعرا که به تعبیری عصاره روح جمعیاند، تسلط بر تاریخ ایران و... شناختی واقعیتر از دیگران به ایشان داده است! و همه اینها یعنی «ای ایران بخوان» پدیده تازهای نیست!
7- حالا برای تصحیح این شناخت چه باید کرد؟ گنجینهای از محتوا در اختیار متولیان امر است که نمیشود و نباید در گنجینه بماند و سؤال این است که اگر از این محتوا، امروز استفاده نشود، چه زمان دیگری استفاده خواهد شد! مثلاً برای من جالب خواهد بود که وقتی بحث درباره «ایران» عمومی شده است، محتوای جلسه آیتالله خامنهای با ایرج افشار (ایرانشناس)، جزئیاتی از دیدار ایشان با ابتهاج، تصاویری با کیفیت از حضور ایشان در تخت جمشید و... منتشر شود. یا چه اشکال دارد تلویزیون، حداقل به اندازه نمایش ساختمان شیشهای، بخشی از روایاتی که در بالای این متن از علاقه رهبری به ایران و نمادهای ملی مورد اشاره قرار گرفت، پخش کند. یا درباره آنها برنامه بسازد. این همه کتاب از سوی زیرمجموعه دفتر رهبر انقلاب منتشر شده است، چه اشکال دارد یکی از آنها «ایران در نگاه آیتالله خامنهای» باشد؟!