يکشنبه ۵ مرداد ۱۴۰۴
مقالات

سرمقاله اعتماد/ تکمله‌ای بر زیست راهبردی

سرمقاله اعتماد/ تکمله‌ای بر زیست راهبردی
کرمان رصد - اعتماد / «تکمله‌ای بر زیست راهبردی» عنوان یادداشت روز در روزنامه اعتماد به قلم ابوالفضل فاتح است که می‌توانید آن را در ادامه بخوانید: در یادداشت هفته گذشته، ...
  بزرگنمايي:

کرمان رصد - اعتماد / «تکمله‌ای بر زیست راهبردی» عنوان یادداشت روز در روزنامه اعتماد به قلم ابوالفضل فاتح است که می‌توانید آن را در ادامه بخوانید:
در یادداشت هفته گذشته، اهمیت زیست راهبردی در جهان امروز به‌ویژه برای هر آن که اقلیت‌ است چه کشور، چه مذهب، چه قوم و چه حزب و ...، مورد بحث قرار گرفت. البته روشن است که اقلیت بودن به معنی ضعیف بودن یا ناحق بودن نیست و چه بسا اقلیتی عددی، صاحب اکثریتی به مفهومی دیگر باشد. سخن از گفت‌وگو و همزیستی با خود و جهان پیرامون به گونه‌ای است که بیش از آنکه مجذوب شده یا اسیر دافعه شویم، بتوانیم زیست بلندمدت را با حفظ هویت، تضمین و جاذبه ایجاد کنیم. به‌ویژه آنکه وارونه‌نمایی، دروغ‌پردازی و سردرگمی بر این زمانه سایه افکنده است و نرخ ارزش‌های پذیرفته شده بین‌المللی همچون جابه‌جایی نرخ کالا، دچار تحول می‌شود از جمله حق حاکمیت ملت‌ها، اقلیت‌ها، حقوق بشر و مهاجران و کودکان است که اسیر دوگانه‌ترین استانداردها و تحولات روزانه شده است. در دورانی زیست می‌کنیم که ملت‌ها نظاره‌گر افول تئوری‌ها و ادعاهای بی‌ثمرند و تمدن‌ها آزمون بزرگی را پشت سر می‌گذارند. 
از محورهای مورد بحث، ترسیم مولفه‌های زیست راهبردی برای مسلمانان به ویژه شیعیان در غرب بود. روز گذشته داده‌های یک نظرسنجی از سوی موسسه مشهور «یوگاو» در بریتانیا منتشر شد که با این بحث ارتباط عمیقی پیدا می‌کند و حاوی یافته‌هایی هشدار‌دهنده درباره نگرش عمومی نسبت به مسلمانان است. طبق یافته‌های این نظرسنجی: 
41 درصد از پاسخ‌دهندگان معتقدند مهاجران مسلمان تاثیر منفی بر بریتانیا دارند.
این رقم برای سایر گروه‌های دینی بسیار پایین‌تر است: 
بازار
• هندوها: 15 درصد، 
• سیک‌ها: 14 درصد، 
• یهودیان: 13 درصد، 
• مسیحیان: 7 درصد.
تنها 24 درصد از مردم مهاجران مسلمان را دارای تاثیر مثبت می‌دانند که کمترین میزان در میان همه گروه‌هاست.
درباره سازگاری اسلام با ارزش‌های بریتانیایی: 
• 53 درصد گفته‌اند ناسازگار است، 
• 25 درصد گفته‌اند سازگار است، 
• 22 درصد گفته‌اند نمی‌دانند.
این داده‌ها گرچه به دلایل این نگرش نمی‌پردازند، اما ضرب‌آهنگ منفی گسترده‌ای را علیه مسلمانان نشان می‌دهند‌. فضایی شکل ‌گرفته از تبلیغات ضداسلامی، تنش‌های ژئوپلیتیکی، ناآگاهی از مولفه‌های تمدنی اسلام و البته عملکرد منفی جریاناتی چون داعش و طالبان و گاه بازنمایی ناپخته یا افراطی برخی مسلمانان در فضای عمومی. همچنین ممکن است تراکم جمعیتی بالاتر مسلمانان نسبت به سایر اقلیت‌ها، احساس تهدید و اضطراب هویتی در جامعه میزبان ایجاد کرده باشد.
علت هر چه باشد، در برابر چنین یافته‌هایی، واکنش‌های احساسی یا ابراز نگرانی صرف کافی نیست. مقتضی است با رویکردی تحلیلی، سهم عملکردی مسلمانان و سهم عوامل بیرونی در شکل‌گیری این تصویر را تفکیک کرد و در مواردی که رفتار، گفتار یا عملکرد نهادهای اسلامی و هر فرد و هر اجتماع، از مناسک و مراسم تا شیوه‌های اظهارنظر، در تقویت این ذهنیت منفی نقش داشته‌اند، با مسوولیت‌پذیری و خردمندی بازنگری کرد.
انتظار می‌رود مسلمانان، به عنوان یک اقلیت، چنان زیست کنند که حذف یا حاشیه‌نشینی آنان در جوامع غربی و دیگر جوامع نه ممکن باشد و نه مطلوب. این امر مستلزم بازتعریف نقش مسلمانان در روایت ملی کشورهاست؛ نه فقط به عنوان یک اقلیت، بلکه به عنوان مولفه‌ای تعیین‌کننده در ساخت آینده‌ای مشترک.
این چشم‌انداز نیازمند یک نقشه راه است؛ زیستی مبتنی بر حفظ هویت، ارتقای منزلت و مشارکت فعال در عرصه‌های علمی، اجتماعی و سیاسی. این مسیر نیازمند سرمایه‌گذاری در آموزش، رسانه‌ و دیپلماسی اجتماعی و دینی است. مطلوب است که یکایک مسلمانان از این نقشه راه آگاه بوده و جایگاه و نقش خود را در متن آن بشناسند. این می‌تواند همه حوزه‌های شخصی از ازدواج و تحصیل تا حوزه‌های عمومی از اشتغال و اقتصاد و سیاست را شامل شود.
البته، این زیست برنامه‌محور، منحصر به اقلیت مسلمان ساکن در غرب نیست. در جهانی که عرصه‌ها و قدرت‌ها و منزلت‌ها در حال بازتعریفند، شایسته است، همه ملت‌ها و دولت‌ها و احزاب مسلمان، مسوولیت تاریخی و اخلاقی خود را در قبال آینده اسلام بازخوانی کنند و آنجا که مسلمانان در اقلیتند، این مسوولیت، ضرورت دوچندان «حکمت عملی» را یادآور می‌شود. ناگفته پیداست که برای ما شیعیان و ایران و عراق که در منطقه و جهان در اقلیتیم، اهمیت موضوع مضاعف است.
قطعا حضور اجتماعی از لوازم هویت است و بعضا الزامی است. اما تفکیک «افکار خصوصی» از «افکار عمومی» و «حوزه خصوصی» از «حوزه عمومی» در امر دینی و مذهبی، ضرورتی پیشینی است و عقلانیت اقتضا دارد، آثار هر حضور و رفتار فرهنگی‌ - مذهبی و هر سیاست و شعار و هر نمایش میدانی بررسی شود. به‌گونه‌ای که احساس تهدید یا احساس بیگانگی در ملت‌های دیگر و جامعه میزبان ایجاد نکند، بلکه احساس اندیشه و تامل و روح مثبت خویشاوندی، انسانی، اخلاقی و معنوی برانگیزد. پیش از هر اقدام، تصور شود اگر جوامع دیگر در سرزمین‌های ما، علنا دست به اقداماتی متناظر و مبتنی بر فرهنگ و دین و مذهب خود بزنند، چه احساسی در مردم ایجاد خواهند کرد و انتظار ما از ایشان رعایت چه دقت‌هایی است. 
آنجا که نام قرآن کریم، نام پیامبر (ص)، نام علی (ع) و حسین (ع) و نام نماز و در یک کلمه، نام مسلمانی به میان می‌آید، لازم است که نهایت ظرافت‌ها و دقت‌ها و حکمت‌ها به کار بسته شود. این‌گونه نیست که بشریت و جوامع غربی به‌ کلی از معنویت تهی شده باشند. باید نقطه ثقل اذهان را شناخت. آنجا که به منطق، اخلاق، عدالت، حریت و ریشه‌های انسانی توجه داده می‌شود، احساس همدلی و همراهی بیشتر است. چنانکه در همراهی جوانان با روایت جهانی از مظلومیت و آزادگی امام حسین (ع) یا روایت مظلومیت غزه شاهد هستیم. 
خوشبختانه، در نتایج نظرسنجی اخیر، داده‌های امیدوار‌کننده‌ای نیز دیده می‌شود: طبق این نظرسنجی، جوانان که روح انسانی و فداکارانه قوی‌تری داشته و جویای حقیقتند، بسیار کمتر از سالمندان، اسلام و مسلمانان را تهدید می‌دانند. این شکاف نسلی، فرصتی برای شکل‌دهی به گفتمانی تازه و تدریجی میان مسلمانان و نسل‌های آینده میزبان است. مشروط به آنکه خرد، هوشمندی، مسوولیت‌پذیری و هماهنگی همه نهادهای مذهبی شرط اول و آخر هر تصمیم و رفتاری باشد. 
جهان تشنه معنویت، انسانیت، عدالت، آزادی و حقوق برابر است و نمی‌توان انسان‌ها را به دلیل مذهب، ملیت، رنگ و نژاد و جنسیت از این تشنگی مستثنی دانست. در قرآن کریم، نهج‌البلاغه، صحیفه و دیگر مضامین دینی و سیره پیامبر(ص) و علی (ع) و خاندان مطهر ایشان، پاسخ‌های مهمی به این نیاز بشریت نهفته است. لازم است به این تشنگی بشریت، پاسخی درست ارایه دهیم و البته برای باورپذیری این پاسخ، ابتدا باید در سرزمین‌های خود الگوی مناسبی ارایه داده باشیم. اگر در سرزمین‌های خود آنجا که شیعه یا سنی اقلیت است، حقی برای یکدیگر قائل نشده باشیم یا اقلیت‌های دیگر در سرزمین‌هایمان از حقوق مناسب برخوردار نباشند یا حتی درون جامعه و مذهب نتوانسته باشیم عنصر مدارا را محقق‌ سازیم و انسانیت حاکم مطلق نباشد و ناهمزیستی و افراط بر ما مسلط باشد، چگونه می‌توانیم مدعی دعوت دیگر ادیان و مذاهب و ملل و نحل به پیام‌های انسانی و ایمانی خود باشیم؟ 
در جهان به‌هم‌پیوسته امروز، آنچه در مراکز سیاسی ریاض، اسلام‌آباد، تهران، بغداد، قاهره یا شهرهای مذهبی مکه، مدینه، نجف، کربلا و مدارس علمیه الازهر، نجف و قم می‌گذرد و آنچه در رساله‌های عملیه و تریبون‌های مذهبی، به‌ویژه در حوزه حقوق انسان (از جمله زنان و کودکان و ادیان و مذاهب دیگر) جاری و ساری و هر فتوایی که داده می‌شود و هر گونه رفتاری که دولت‌ها و ملت‌های مسلمان با یکدیگر دارند، بر آینده مسلمانان در لندن، نیویورک، پاریس و آن‌ سوی آفریقا و آسیا تاثیر می‌گذارد و آنچه مسلمانان در غرب و شرق عالم انجام می‌دهند، بر سرزمین‌های اسلامی موثر است. چنانکه آنچه امروز اسراییل در منطقه انجام می‌دهد و آنچه خاخام‌ها می‌گویند، بر سرنوشت یهودیت در غرب و اقصی نقاط عالم تاثیرگذار خواهد بود. این تاثیر و تاثر، احساس مسوولیتی همگانی را نسبت به مولفه‌های زیست راهبردی در محورهای ذیل یادآور می‌شود: 
الف. پایه‌های هویتی و فردی
حفظ شاخصه‌های هویتی (با تمرکز بر حوزه خصوصی) 
یکپارچگی و صلح درون به مثابه حفظ تمامیت و مقدمه‌ای بر صلح بیرون
ب. حضور اجتماعی موثر
مشارکت منزلت‌آفرین و سازمان‌یافته در عرصه‌های علمی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی و به ویژه انسانی
 بازنمایی سنجیده در مناسک و نمادها و تفکیک حوزه خصوصی/عمومی
ج. کنش عقلانی و اخلاقی
 کسب قدرت از مسیر انسانیت، دانش، سودمندی
 اتکا به منطق، گفت‌وگو و تعامل سازنده
د. تنظیم ارتباط درونی و جهانی
 اعتدال‌گرایی و نرم‌زیستی
 حساسیت راهبردی به تاثیر متقابل حوزه‌های دینی و سیاسی در جهان اسلام و جوامع میزبان
ان‌شاء‌الله در این باره بیشتر خواهم نوشت، اما زیست راهبردی، نه صرفا راهبرد بقا که نقشه راه شکوفایی انسان مسلمان به ویژه شیعه چه در قالب فرد، چه در قالب حزب و چه در قالب دولت در جهان پیچیده و سریع و متاثر از در هم تنیدگی دوران تمدن سایبری است؛ در این زمانه، دولت‌ها، نهادها، احزاب و ملت‌های مسلمان به ویژه شیعیان علی (ع)، نیازمند آشتی میان ایمان و زمان، اخلاق و قدرت، هویت و آگاهی، دانش و مسوولیت، مطالبه و گفت‌وگو و استمرار و شکیبایی‌اند و انتظار می‌رود نه در حاشیه که در متن تمدن انسانی زیست کنند و مراقب تاثیر و تاثر آنی و آتی هر سیاست و تصمیم و اقدام خود باشند، چنانکه روزی بر قله خرد و اخلاق جهان نشسته بودند و برای این مهم، تمکین به مولفه‌های «زیست راهبردی»، راه‌حل است. 


نظرات شما