کرمان رصد - دنیای اقتصاد / «چهار سناریو پس از آتشبس» عنوان یادداشت روز در روزنامه دنیای اقتصاد به قلم علیرضا سلطانی است که میتوانید آن را در ادامه بخوانید:
جنگ 12روزه و بهطور خاص وضعیت ایجادشده پس از جنگ تحت هر عنوانی، اقتصاد ایران را در یکی از سختترین و مبهمترین دوران تاریخی خود در نیمقرن اخیر قرار داده است. این شرایط هرچند هنوز آثار و نشانههای خود را در شاخصهای اصلی اقتصاد به جز بازار سرمایه نشان نداده، اما این به معنای آرامش اقتصاد و به عبارت برخی از فعالان سیاسی واکسینه شدن اقتصاد ایران به چالشهای سیاسی و ژئوپلیتیک نیست، بلکه باید از شرایط و آرامش ظاهری بهعنوان آرامش قبل از توفان یاد کرد.
از منظر اقتصاد رفتاری، اقتصاد، بازارهای اقتصادی و فعالان اقتصادی عموما، موجوداتی هوشمند، آیندهنگر و عاقلی هستند و رفتار خود را به تناسب شرایط، عاقلانه و دوراندیشانه تنظیم میکنند. این واکنش با توجه به سطح توسعهای جامعه و با لحاظ چارچوبها، قواعد و رشد ساختاری اقتصاد و چشمانداز سیاسی، متفاوت است. در جوامعی که ساختارهای سیاسی و اقتصادی قانونمند، شفاف، پاسخگو و مسوولانه است، بهطور طبیعی رفتارهای هیجانی، سودجویانه و زیانآور برای اقتصاد ملی کمتر است و بالعکس.
بازار ![]()
اقتصاد، بازار، فعالان و بنگاههای اقتصادی ایران در شرایط کنونی بعد از جنگ دچار هنگی، ایستایی فکر و بیتصمیمی شدهاند. علت خاص این رفتار نیز چیزی جز بالابودن شدت ابهام در شرایط حال و آینده کشور بهدلیل شرایط آتشبس و بیاطمینانی نسبت به آغاز دوباره جنگ در هر لحظه و پایداری آتشبس است. آتشبس میان ایران و اسرائیل از منظر ژئوپلیتیک بهدلیل عدم توافق بر سر بازه زمانی آن و نبود زمینهای برای مذاکره و رسیدن به توافق بر سر ترک مخاصمه، آتشبسی بسیار شکننده و سست ارزیابی میشود. سابقه شدت تخاصم میان دوطرف و عزم طرفین به نابودی طرف مقابل که نشان شدت تخاصم دارد و حضور ضعیف و غیرقابل اعتماد کشورهای واسط و میانجی بهخصوص آمریکا که خود یکی از طرفین جنگ محسوب میشود و سابقهای نامطمئن برای طرف مقابل آن هم در وضعیت منتهی به آغاز جنگ در قالب انجام مذاکره دارد، عملا وضعیت آتشبس را در ابهامی بزرگ قرار داده است. درعین حال وضعیت مذاکره میان طرفین نیز در ابهامی بزرگ قرار دارد.
از یکسو طرف اصلی حمله و جنگ یعنی اسرائیل بهدلیل عدم به رسمیت شناخته شدن از طرف ایران، اصولا طرف مذاکره نخواهد بود و از سوی دیگر طرف مذاکره یعنی آمریکا، چه در قالب برجام و چه در زمان مذاکره قبل از جنگ اخیر، سابقه قابلاعتماد و مطمئنی را برای ایران ایجاد نکرده و اصولا با رفتاریهای خود اساس و اصالت دیپلماسی و مذاکره را زیر سوال برده است. با وجود این هرچند به نظر میرسد امر مذاکره بین ایران و آمریکا در آینده بیش از هر امر دیگری بهخصوص جنگ، دوباره پیگیری خواهد شد، اما این به معنای تضمین برای همراهی اسرائیل با مذاکره و توافق احتمالی نیست. این شرایط بهطور کلی برای اقتصاد و بازار ایران ناشناخته و پراز ابهام است تا بتواند تصمیم هیجانی و آنی بگیرد. لذا به نظر میرسد با گذشت زمان در بازه کوتاهمدت و کاهش گردوغبار سیاسی و ایجاد یک شفافیت ژئوپلیتیک، بازار از هنگی و بیتصمیمی خارج شود.
بهطور مشخص با توجه به مجموع شرایط و عناصر آشکار و پنهان سیاسی و اقتصادی، برای اقتصاد ایران میتوان 4سناریو در بازه زمانی میانمدت و بهطور خاص پایان سال در نظر گرفت. این سناریوها به بدترین، بدتر، بد و خوب قابل تقسیم است:
سناریوی بدترین مستلزم آغاز دوباره جنگی بیپایان و تبدیل شدن آن به وضعیتی فرسایشی و گسترش آن به سطح منطقهای و فراهم شدن حضور فعال کشورهای دیگر بهخصوص آمریکا و متحدان ناتویی آن و حتی کشورهای متحد آمریکا در منطقه است. در این سناریو با توجه به امکان هدف قرار گرفتن زیرساختهای اقتصادی ایران بهخصوص تاسیسات انرژی، ارتباطی و همچنین حوزههای مدنی و خدماتی، بدون تردید اقتصاد ایران در بدترین شرایط قرار خواهد گرفت و زمینگیر خواهد شد.
سناریوی بدتر، ادامه شرایط کنونی یعنی آتشبس نانوشته و نامطمئن با درجهای پایین از نقض آتشبس از سوی طرفین و تداوم بیاعتمادی امنیتی در سطح جامعه است. آثار این سناریو اگرچه از سناریوی جنگ تمامعیار کمتر است، اما هزینههای اقتصادی بالایی به همراه خواهد داشت. در این سناریو اگرچه جنگی نظامی نیست یا بسیار کمرنگ است، اما جنگ اقتصادی تمامعیاری میان ایران و آمریکا و اروپا در میدان تحریمهای اقتصادی با فعال شدن مکانیسم ماشه و بازگشت تحریمهای شورای امنیت از یک طرف و جنگ اقتصادی داخلی از طرف دیگر میان دولت، مردم و فعالان اقتصادی در جریان خواهد بود. گسترش تحریمها از یکسو و تشدید چالشهای اقتصادی داخلی از سوی دیگر، شرایط اقتصادی کشور را با بحران مواجه خواهد کرد. علاوه بر کاهش درآمدهای خارجی دولت در نتیجه تورم، کسری بودجه دولت در سال جاری در نتیجه افزایش هزینههای مربوط به تقویت بنیه آفندی و پدافندی کشور با درسهای گرفتهشده از جنگ 12روزه اخیر، هزینههای مربوط به بازسازی مرمت ساختمانها و اماکن غیرنظامی و مسکونی و هزینههای مرتبط با مدیریت بازار بهخصوص بازار کالاهای اساسی و نیازهای روزمره مردم، بهشدت افزایش خواهد یافت و به دو برابر خواهد رسید. در این بین دولت علاوه بر جابهجایی هزینهها بهخصوص از اولویت خارج ساختن طرحهای عمرانی، ناچار به خلق پول برای عبور از شرایط اضطراری و مدیریت وضعیت جنگی خواهد شد و این شرایط زمینهساز رشد شدید نقدینگی و در نتیجه افزایش تورم خواهد شد. ارائه لایحه اصلاح بودجه با رویکرد شرایط جنگی نیز دور از انتظار نخواهد بود.
سناریوی بد نیز بازگشت شرایط سیاسی و اقتصادی به دوران قبل از جنگ 12روزه است. تحقق این سناریو نیز وابسته به آغاز مذاکره ایران و آمریکا و رسیدن به یک توافق صرفا هستهای است. بدی این سناریو نیز با لحاظ شرایط سخت 2سناریوی قبل و بد بودن واقعی شرایط اقتصادی ایران در طول یک دهه گذشته در نتیجه اعمال تحریمهای اقتصادی است. مذاکره ایران و آمریکا و رسیدن به یک توافق هستهای برای یک بازه زمانی 2 تا 3ساله با درجهای از کاهش تحریمها و نه رفع کامل تحریمها، اقتصاد ایران را در وضعیت نه جنگ و نه صلح و به صورت ناپایدار قرار میدهد. تداوم این شرایط به فرض تابآوری اقتصاد داخلی به رفتار طرفین در موضوع هستهای و حوزه نظامی وابسته است.
سناریوی خوب نیز منوط به رفع چالشهای سیاسی میان ایران و آمریکا در قالب مذاکرات اساسی و بنیادین و رسیدن به یک توافق صلح پایدار است. این سناریو که در میانمدت با توجه به شرایط سیاسی داخلی، منطقهای و بینالمللی غیرمحتمل نیست، میتواند با رفع کلی تحریمهای اقتصادی، اقتصاد ایران را در مسیر رونق و پایداری اقتصادی قرار دهد. عقلانیت سیاسی حکم میکند نظام حکمرانی علاوه بر تدابیر لازم برای تقویت توان آفندی و پدافندی کشور، عبور از جنگ اقتصادی و رفع کامل تحریمهای اقتصادی را در دستور کار قرار دهد. ضمن اینکه تقویت توان آفندی و پدافندی کشور نیز در گرو تقویت قدرت اقتصادی است. بدون قدرت اقتصادی نظام آفندی و پدافندی به لحاظ زیرساختهای اجتماعی، اقتصادی، نظامی و امنیتی تقویت نخواهد شد.
در ارزیابی نهایی، به نظر میرسد از بین چهار سناریوی بیانشده، سناریوی دوم با لحاظ همه شواهد و قرائن کنونی، امکان ظهور و بروز بیشتری دارد؛ هرچند بروز سه سناریوی دیگر نیز احتمال دارد.