سرمقاله دنیای اقتصاد/ جنگ تحمیلی و همبستگی ملی
مقالات
بزرگنمايي:
کرمان رصد - دنیای اقتصاد / «جنگ تحمیلی و همبستگی ملی» عنوان یادداشت روز در روزنامه دنیای اقتصاد به قلم علینقی مشایخی است که میتوانید آن را در ادامه بخوانید:
جنگ تحمیلی 12روزه فعلا متوقف شده است. بزرگترین تلخی این جنگ، نفوذ عمیق اطلاعاتی و امنیتی دشمن بود که منجر به ترور جنایتآمیز و شهادت همزمان برجستهترین فرماندهان نظامی و دانشمندان هستهای کشور و خانوادههای مظلوم آنها در منازل مسکونیشان شد. در مقابل بزرگترین شیرینی که در این جنگ ظهور پیدا کرد، همبستگی یک ملت با هم در پشتیبانی و دفاع از ایران عزیزشان و همراهی با حاکمیت در حفظ آرامش و همکاری با دولت در اداره امور زندگی شهروندان بود.
ظهور این همبستگی و همراهی در بستری اتفاق افتاد که در سالهای گذشته نشانههایی از افزایش شکاف بین حاکمیت و مردم بروز کرده بود. میزان مشارکت پایین مردم در انتخابات مجلس سال1402 بهخصوص در تهران که مرکز تاثیرگذارترین جمعیت کشور است به 24درصد واجدان شرایط رای دادن رسید. برخی از نمایندگان محترمی که از تهران به مجلس راه یافتند، حدود 4 تا 5درصد آرای واجدان شرایط رای دادن را داشتند. در انتخابات ریاستجمهوری نیز با وجود آنکه آقای دکتر پزشکیان جزو کاندیداهای احراز صلاحیتشده قرار گرفته بود در دور اول مشارکت در انتخابات 40درصد و در دور دوم با افزایش حساسیت مردم به احتمال انتخاب شدن نامزد دیگر و تشویق مقام معظم رهبری به شرکت در انتخابات، مشارکت رایدهندگان به 50درصد رسید که هنوز رضایتبخش نیست.
بازار ![]()
با وجود شکاف مزبور، با شروع جنگ 12روزه، برای دفاع از ایران، همراهی و همکاری ملی شکل گرفت. گویی در طی 12روز اعتراضات و گلایهمندیهای مردم از حاکمیت و شکاف بین مردم و حاکمیت فراموش شده و به عقب رانده شده بود. از بین رفتن شکاف بین مردم و حاکمیت سرمایه اجتماعی را افزایش میدهد. سرمایه اجتماعی در کنار سرمایههای مادی و انسانی برای پیشرفت و توسعه و دفاع از کشور ضروری است. به خصوص که افزایش سرمایه اجتماعی موجب به میدان آمدن سرمایه مادی و ماندگاری سرمایههای انسانی نخبه برای توسعه و پیشرفت جامعه میشود.
برای پایداری همکاری و هماهنگی بین مردم و حاکمیت باید مردم احساس کنند سیاستها و تصمیمات حاکمیت مطابق نظر اکثریت آنها است. مردم باید در حاکمیت مشارکت داشته باشند و سیاستهای حاکمیت منعکسکننده خواستههای آنها باشد. بهعنوان مثال اگر خواست اکثریت مردم ایجاد ارتباط سیاسی، اقتصادی و علمی با دنیا اعم از شرق و غرب باشد؛ بهرهمندی از علم و تکنولوژی جهان صنعتی باشد؛ جذب سرمایهگذاری خارجی برای رشد و توسعه کشور باشد؛ خروج از انزوای سیاسی، اقتصادی و صنعتی باشد؛ تمرکز روی توسعه و رشد اقتصادی کشور به جای گسترش نفوذ سیاسی و ایدئولوژیک در منطقه باشد؛ تقویت آموزش و پرورش و ارتقای کیفیت آن با مدیریت افراد دانشمند و خبره و مطابق با یافتههای جدید جهانی در آموزش و پرورش باشد؛ توقف گزینشهای سیاسی و عقیدتی در بهکارگیری دانشمندان و متخصصان وطندوست در آموزش عالی و مراکز تحقیقاتی و علمی و صنعتی باشد؛ آزادی در انتخاب لباس و پوشش خود مطابق عرف قابل تایید در جامعه باشد؛ عدم کنترل انحصاری رسانه ملی توسط یک گروه سیاسی باشد؛ مشارکت متخصصان و دانشمندان و خبرگان وطندوست با گرایشهای مختلف سیاسی در رسانه ملی و سایر رسانههای جمعی باشد؛ آزادی بحث و گفتوگو و اظهارنظر در مورد سیاستهای مهم و تصمیمات حاکمیت باشد؛ تمرکز نیروهای دفاعی و امنیتی روی ماموریت اصلی و خروج از فعالیت غیرمرتبط با دفاع و امنیت باشد و ... . اگر خواست اکثریت مردم آن باشد که در بالا آمد و حاکمیت به نحوی سامان بگیرد که تصمیمات و سیاستهایی مطابق خواست اکثریت اتخاذ کند، آنگاه اکثریت مردم خود را در حاکمیت شریک و همراه میبینند. در چنان شرایطی شکاف بین حاکمیت و مردم کاهش مییابد یا حذف میشود. سرمایه اجتماعی بهعنوان عاملی مهم برای پیشرفت کشور افزایش مییابد و کشور پیشرفت میکند. با اتکا به سرمایه اجتماعی و پیشرفتی که حاصل میشود، دشمنان فکر تهاجم به کشور را در سر نمیپرورانند و در صورت تهاجم توان مقابله با هر تهاجمی وجود خواهد داشت.
ممکن است خواست اکثریت مردم از آنچه در بالا آورده شد، متفاوت باشد؛ ولی مهم آن است که مردم احساس کنند سیاستها و تصمیمات حاکمیت دور از خواست آنها نیست و کشور بهصورت رضایتبخشی در حال پیشرفت است. برای آنکه حاکمیت دور از خواست مردم قرار نگیرد و در شرایطی قرار گیرد که بیانگر خواست مردم باشد، باید حداقل در سازوکارهای انتخابات مجلس و ریاستجمهوری تجدید نظر شود. نباید با نظارت استصوابی افراد وطندوست و پاکدست، متخصص و دانشمند را به دلایل وابستگیهای سیاسی و حزبی یا افکار متفاوت از آنچه حاکمیت میخواهد، رد صلاحیت کرد.
باید اجازه داد اکثریت مردم با مشارکت گسترده و خرد جمعی افرادی را انتخاب کنند که معرف خواستهها و سیاستهای مطلوب آنها هستند؛ این خواستهها ممکن است شبیه آنچه در بالا آمد یا غیر از آن باشد. رای مردم و خرد جمعی آنها تصمیم میگیرد و انتخاب میکند. در آن صورت تصمیمات و سیاستهایی که از حاکمیت بیرون میآید با آنچه مردم میخواهند، نزدیک خواهد بود. اکثریت مردم احساس میکنند حاکمیت از خود آنهاست و شکافی بین حاکمیت و مردم ایجاد نمیشود.
همبستگی مردم با حاکمیت نهتنها در زمان دفاع از کشور ضروری است، بلکه پیشرفت ایران و حل چالشهای عظیمی که جامعه با آن مواجه است نیز تنها با همبستگی مردم و حاکمیت قابل دسترس میشود. چالشهای بزرگی مانند کمبود آب، کمبود انرژی، کسری عظیم صندوقهای بازنشستگی برای پرداخت حقوق بازنشستگان، کسری بودجه و کاهش ارزش پول ملی، مهاجرت نگرانکننده تحصیلکردگان نخبه از کشور، تورم کمرشکن تحمیلی بر مردم، آموزش و پرورش در هم شکسته که متوسط معدل پایه چهارم دبیرستان آن 10 یا زیر 10 است، کاهش سرمایهگذاری به زیر استهلاک در سطح ملی و بسیاری چالشهای دیگر نیاز به همبستگی و اعتماد بین مردم و حاکمیت دارد، نیاز به ارتقای سرمایه اجتماعی دارد. اگر حاکمیت میخواهد بنیه دفاعی کشور را قوی کند، اگر میخواهد پیوند و پشتیبانی مردم را از حاکمیت در فائق آمدن بر چالشهای اقتصادی، اجتماعی و دفاعی داشته باشد، باید آنها را به صورت واقعی به واسطه انتخابات آزاد یا سازوکار دیگری اگر سراغ دارد در شکلگیری سیاستها و تصمیمات حاکمیت مشارکت دهد. در آن صورت است که میتوان از ایران عزیز حفاظت کرد و موجب پیشرفت و سربلندی آن شد.
-
دوشنبه ۱۶ تير ۱۴۰۴ - ۰۸:۱۴:۴۸
-
۷ بازديد
-

-
کرمان رصد
لینک کوتاه:
https://www.kermanrasad.ir/Fa/News/734237/