مساله غرب با ایران، هندسه قدرت منطقهای است
مقالات
بزرگنمايي:
کرمان رصد - اعتماد /متن پیش رو در اعتماد منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست
ابوالفضل فاتح| مساله ما با خودمان، بیتردید آزادی، عدالت، حق حاکمیت ملی، حقوق انسان، مبارزه با فساد، توسعه همهجانبه و تدبیر روابط متوازن با جهان است؛ چنانکه در یادداشتهای مکرری بیان شده است. اما باید بار دیگر روشن شده باشد که مساله غرب با ایران و منطقه، آزادی و دموکراسی و حقوق بشر نیست؛ چنانکه دیدیم چگونه با گروههایی چون جولانی، طالبان و سایر نظامهای اقتدارگرای موروثی به توافق رسیدند و نرد عشق میبازند. مساله، موازنه و هندسه قدرت است؛ بهویژه در زمینههایی مانند دسترسی به منابع انرژی و معادن نادر، کریدورهای تجاری و جایگاه نظامی در منطقه. آنچه برای غرب غیرقابلتحمل است، آن است که کشوری خارج از هژمونی راهبردی و چارچوب ژئوپولیتیکی آنها قرار گیرد و به سطحی از توانمندی ساختاری و ظرفیت ملی برسد که بتواند در عمق 800 متری زمین تونل بزند- حتی اگر در آن عمق سیبزمینی بکارد. چه رسد به اینکه غنیسازی راهبردی هستهای انجام دهد یا قدرت بازدارندگی و سامانه موشکی پیشرفته ایجاد کند. خودتحقیری بس است و وقتی در برخی تحلیلها، توان داخلی کاملا نادیده گرفته میشود و هر ادعای بیگانه بیچونوچرا پذیرفته میشود، این خودتحقیری خطرناکتر و ویرانگرتر خواهد بود. باید به درکی عمیق از مولفههای قدرت ملی رسید. نهال توانمندیهای نوینی از نانو تا دیجیتال، از زیستفناوری تا صنایع دفاعی، غرس شده و ما از چنان ظرفیتهایی برخورداریم که غرب بهروشنی درک میکند ایران، در صورت رهایی از سایه تحریم و فشار حداکثری، به سطحی از توانمندی منطقهای و ظرفیت ژئوپلیتیکی خواهد رسید که کمتر کشوری در منطقه به تنهایی قادر به دستیابی به آن است. از همینروست که حتی در صورت حلوفصل پروندههای هستهای و موشکی، احتمال حل و فصل همه مسائل با این غرب پایین است. غرب، به فرماندهی امریکا و لشکرکشی اسراییل، راهبرد خود در قبال تمامیت ایران را نشان داد و هدفی جز از هم گسستن ایران نداشت.
آنها با اتکاء بر ابردادههای مجازی و هوش مصنوعی و با تلقی غلط از شکافهای داخلی، به کودتایی تمام عیار دست زدند، اما اراده خداوند و پایداری ملت، برنامه آنان را ناکام گذاشت. سرعت بازیابی ساختار نظامی و پاسخهای ایران، معادلاتشان را بر هم ریخت. آنها در چنان نخوتی گرفتارند که گمان میبرند هر ملتی را در چند روز به زانو درمیآورند. در گزارش CNN، یکی از دلایل اصلی پذیرش آتشبس از سوی اسراییل، محدودیت مهمات عنوان شده بود؛ یعنی در چنین جنگی چنان از طرح خود و انفعال ایران اطمینان داشتند که حتی برای دوازده روز هم تدارک مهمات ندیده بودند و گویی نهایت این جنگ را کمتر از شش تا هفت روز پیشبینی کرده بودند. با به نتیجه نرسیدن شبیخون نخست، آنها منصرف نشدهاند و باید هوشیار بود. اگر مبنای تصمیمگیری همچنان، در دست نابودگران جهانی چون نتانیاهو و ترامپ باشد، چه بسا اقدام به ترورهای بسیار خطرناک کنند یا دوباره تهاجمی وسیعتر با درجه تخریب بالاتر را تدارک ببینند. آنها در کوتاهمدت به خیال خود در جستوجوی پیروزیهای نمادین برای مصرف داخلی و همچنین وادار ساختن کشورهای ضعیف به پیمان ابراهیم هستند، اما در بلندمدت، به کمتر از تسلیم محض و تصاحب یا تحت فرمان در آوردن ایران راضی نمیشوند. همین یک ماه پیش، جریانِ استعمار جهش یافته و تاراج مدرن را در منطقه دیدیم؛ حکومتهایی که برای اربابان خود فرش قرمز پهن کردند. با وجود این کشورهای وابسته و باجهای کلان، کشوری چون ایران و خارج از هژمونی غرب، چگونه قابل تحمل است؟ با غرب فعلی، باید به زبان خودشان و با بازگرداندن استراتژی خودشان به خودشان سخن گفت. از منظر آنان، قدرت صلح میآورد؛ شاهد بودیم تا انسجام داخلی محقق نشده و موشکهای مافوق صوت به تلآویو و حیفا اصابت نکرد، به فکر آتش بس نیفتادند. در آینده نیز در صورت نقض آتش بس از سوی آنها، جنگ کوتاه و کوتاهتر میشود، اگر پاسخهای سریعتر و محکمتری دریافت نمایند. باید قوی و قویتر شویم، و معلوم است که قدرت مقولهای چند بعدی است و به این معنی است که سرمایه راهبردی خود را باید در تمامی سطوح، از اقتصاد و دفاع و زیرساختهای فناورانه گرفته تا انسجام ملی و دیپلماسی هوشمند، توسعه دهیم. باید باور کنیم که غرب در انتقال فناوریهای راهبردی به ایران رویکردی محدودکننده دارد و به احتمال زیاد، در دهههای آینده نیز امکانات استراتژیک را واگذار نخواهد کرد؛ برعکس، در برابر هر گام رو به جلوی ایران، موانع بیشتری ایجاد خواهد شد. حساب تنشزدایی جدا، اما روی این غرب و تا تحول این نسل حکمرانان غرب دیگر نمیتوان حساب کرد. برای مواجهه با این واقعیت مهاجم بهانه جو، باید چارهای استراتژیک و بلندمدت اندیشید. همکاری با کشورهای منطقه و قدرتهای غیر متخاصم و دوست بسیار مهم و الزامی است، اما قدرتهای دوست هم بعید است امکانات راهبردی تراز اول خود را به آسانی در اختیار ایران قرار دهند مگر آنکه ما نیز به سطحی رسیده باشیم که تبادلی استراتژیک با ایران مفهوم واقعی پیدا کرده باشد. از این رو همچنان باید روی توانمندیها و خلاقیتهای داخلی حساب ویژهای باز کرد. از جمله راهحلهای اصلی، اقتدار خردمندانه است؛ اقتداری که ریشه در حکمت، خرد و دانش نخبگان کارآزموده و خیر جمعی دارد. باید موانع اقتدار ملی و حاکمیت خردمندانه را شناسایی و تصحیح کرد.
بازار ![]()
از دل جنگ 12 روزه و کودتای تمام عیار امریکا و اسراییل که کشور را نشانه رفته بود، گویی ایران جدیدی متولد شد؛ چه به لحاظ انسجام ملی، چه به لحاظ تاب آوری و بازیابی و قدرت پاسخگویی در برابر قویترین تهاجم خارجی و چه به لحاظ ادراک نسبت به نقاط آسیب پذیر، ایرانی که زخم خورده اما برپا ایستاده و ملتهای منطقه را به تکریم واداشته است. در پی این رویدادها، «وطن» بار دیگر مفهومی مشترک و زنده یافته و ایرانیان داخل و خارج به هم پیوند خوردهاند. اینک فضای واقعی و مجازی مملو از هویتطلبی و روحیه میهن دوستی نسلهای مختلف است. با اراده و خلاقیت این نسلها میتوان مرزهای تازهای را درنوردید.
شاهد بودیم که پیش از نفوذ سخت و ترور شخصیتهای علمی و نظامی، «نفوذ نرم» بسیاری از اهل خرد کشور را حذف و خانهنشین کرده یا وادار به مهاجرت نموده، فرصتهای ملی را در اختیار حلقههایی بسته قرار داده و گسترش فساد و یأس را دامن زد. در فوریترین گام و برای انسجام ملی، باید این باور شکل بگیرد که ما تغییر کردهایم. در این مسیر نیازمند گفتوگوی ملی هستیم. پیش نیاز گفتوگو، باز شدن بابهای شنیدن در سطوح حاکمیت، نخبگان و منتقدان است. فراموش نکنیم که بسیاری از منتقدان و مخالفان در حوادث اخیر، چگونه تمام قد کنار ایران ایستادند و قویترین صدا در برابر کسانی بودند که در آغوش بیگانه خزیدند. تغییر، اگر واقعی و صادقانه باشد، به اعتماد عمومی و پایدار منجر خواهد شد. ما نیازمند بازتعریف مشروعیت درونزا، اجماع ملی و تقویت تصمیمسازیهای فراگیر هستیم. به ملت اعتماد کنیم و نفوذیها و جاهلانی که راه را بر شایستگان بستهاند، کنار بگذاریم. این نسل بیدار، اگر مورد اعتماد قرار گیرد، نهتنها امنیت و ثبات، که آینده تمدنی و جایگاه تاریخی ایران را نیز تضمین خواهد کرد و هر مهاجمی را ناکام خواهد گذاشت. امید است، تصمیمسازان و تصمیمگیران کشور با اصلاح فوری هندسه هرم ارتباطی با مردم، مردم را ولی نعمت خود بدانند و «ملی شدن تریبونها و فرصتها و ملی شدن نظام تصمیمگیری» را مد نظر قرار دهند. در این جهت، مجددا تاکید میشود، نظام گزینش را در همه سطوح به کلی بازنگری کنیم. نباید اجازه داد برخی کوتهفکران و بازیخوردگان با نگرشهای قبیلهای و به بهانههای امنیتی با تحقیر دلسوزان و انکار خردمندان و دیگر روشهای غیر انسانی، سرنوشت کشور را به دست بگیرند. اینک، اولویت دادن به عدالت، خرد و انسانیت در همه سطوح یک فوریت است. بدانیم، بدون «جمهوری انسانی»، «جمهوری اسلامی» محقق نخواهد بود.
-
پنجشنبه ۱۲ تير ۱۴۰۴ - ۰۰:۰۰:۳۲
-
۸ بازديد
-

-
کرمان رصد
لینک کوتاه:
https://www.kermanrasad.ir/Fa/News/733824/