تعلیق غنیسازی منوط به بازه زمانی پیشنهادی و امتیازهایی است که آمریکا میدهد
مقالات
بزرگنمايي:
کرمان رصد - اعتماد /متن پیش رو در اعتماد منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست
حسن بهشتیپور در پاسخ به سوال «اعتماد» در باب چالشهای احتمالی اجرا شدن طرحهای پیشنهادی برای مدیریت برنامه هستهای ایران گفت: واقعیت این است که در حال حاضر نمیتوان با قطعیت در مورد جزییات طرحهای پیشنهادی طرف میانجی گمانهزنی کرد. اما با استناد به برخی گمانهها میتوان به ارزیابیهایی اولیه اشاره کرد، به ویژه در مورد طرح پیشنهادی تشکیل کنسرسیوم باید گفت اگر غنیسازی در چارچوب کنسرسیوم در خاک ایران انجام شود، این راهکاری قابل قبول و حتی مطلوب به شمار میرود. در این صورت، کشورهای منطقه نیز میتوانند در آن مشارکت داشته باشند. به باور بهشتیپور با این همه این پرسش مطرح میشود که مشارکت آنها با چه هدفی انجام میگیرد؟ یکی از اهداف میتواند انتقال فناوری و دانش باشد؛ به این معنا که این کشورها با سرمایهگذاری در این پروژه، هم مشارکت مالی داشته باشند و هم از نظر علمی و فنی درگیر شوند. این مشارکت میتواند با آموزش نیروهای متخصص از کشورهای مشارکتکننده همراه باشد. این تحلیلگر مسائل بینالملل در ادامه تشریح چالشهای طرح کنسرسیوم تاکید کرد این مساله برای کشورهای منطقه نیز جذابیت دارد، چراکه معمولا فناوریهای پیشرفته ازسوی کشورهای غربی دراختیار آنها قرار نمیگیرد. بنابراین، انتقال دانش فنی میتواند یکی از انگیزههای مهم مشارکت در چنین کنسرسیومی باشد.
به گفته بهشتیپور دومین چالش مربوط به محل مصرف اورانیوم غنیشده در این کنسرسیوم است. در این راستا سوال این است که سوخت تولیدشده در این چارچوب برای چه اهدافی و چه نیروگاههایی استفاده خواهد شد؟ بهطور معمول، سوخت هستهای برای رآکتورهایی استفاده میشود که توسط شرکتهای خاصی تولید شدهاند و این سوخت نیز معمولا توسط همان شرکتها تامین میشود. بنابراین، باید پیشاپیش مشخص شود که سوخت تولیدشده در کنسرسیوم قرار است در کجا به مصرف برسد. این موضوع نیز یک چالش فنی و حقوقی مهم است.
این پژوهشگر مسائل بینالملل در ادامه به «اعتماد» گفت: سومین چالش نیز به حضور یا عدم حضور امریکا در این کنسرسیوم بازمیگردد. اگر امریکا بخواهد در این مشارکت حضور داشته باشد، با موانع قانونی همچون قانون کاتسا مواجه خواهد بود؛ قانونی که هرگونه همکاری با ایران را به شدت محدود میکند. لغو این قانون نیز از اختیارات رییسجمهور خارج است و نیازمند رای مستقیم کنگره است. بنابراین، ورود امریکا در این فرآیند در وضعیت فعلی عملا با موانع جدی حقوقی و سیاسی روبهرو است.
بهشتیپور در ادامه و در مورد ایده تعلیق در برابر تعلیق نیز خاطرنشان کرد: پیشتر نیز چنین طرحی مطرح بوده و اکنون ایران ممکن است آن را بپذیرد، اما پرسش اصلی این است که این ایده ادعایی دقیقا شامل چه مواردی خواهد شد؟ آیا منظور تعلیق غنیسازی 60درصدی است یا تعلیق 20درصد؟ آیا فقط فعالیتهای بالای 5درصد معلق میشوند یا کل فرآیند غنیسازی؟ و آیا این تعلیق به طور داوطلبانه و در یک بازه زمانی مشخص (مثلا 6 ماه یا یک سال) انجام میگیرد یا خیر؟ به باور بهشتیپور پذیرش چنین طرحی ازسوی ایران بستگی کامل به این دارد که در مقابل آن چه امتیازاتی دریافت خواهد کرد. آیا امریکا در مقابل، صادرات نفت و پتروشیمی ایران را آزاد خواهد کرد؟ آیا دسترسی به نظام مالی بینالمللی و داراییهای بلوکهشده ایران فراهم میشود؟ اینها پرسشهایی کلیدی است که پاسخ به آنها سرنوشت چنین طرحهایی را مشخص میکند.
به گفته این تحلیلگر مسائل سیاست خارجی در مورد تعلیق غنیسازی 60 یا 20درصد، میتوان گفت ایران احتمالا آمادگی پذیرش دارد، اما به شرطی که مشخص شود چه چیزی در ازای آن به دست میآورد. حتی در مورد تعلیق کامل هم اگر بازه زمانی مشخصی درنظر گرفته شود و تعهدات طرف مقابل روشن باشد، امکان بررسی و حتی پذیرش وجود دارد. بهشتیپور در ادامه تاکید کرد: این پیشنهادها میتوانند برای ایران فرصتی فراهم کنند تا در یک دوره تنفس، به بازسازی اقتصاد کشور بپردازد، اصلاحاتی در نظام بانکی، مالیاتی، بیمهای و تولیدی انجام دهد و توان چانهزنی خود را افزایش دهد. اما همه اینها مشروط به اجرای دقیق و متقابل تعهدات طرف مقابل است.
این کارشناس مسائل بینالملل در ادامه گفتوگویش با «اعتماد» خاطرنشان کرد: در حال حاضر، میتوان گفت بحث تعلیق در برابر تعلیق ذیل همان چارچوب اقدام در برابر اقدام قرار میگیرد. اینکه ایران حاضر باشد حتی برای مدتی کوتاه غنیسازی را به طور کامل تعلیق کند، بستگی به تعهدات متقابل دارد. تجربه تعلیق داوطلبانه در سال 1382 وجود دارد و نباید فراموش کرد که آن تجربه هر چند با انتقاداتی همراه بود، اما به واقع اقدام نادرستی هم محسوب نمیشد، چراکه شرایطی فراهم شد که دانشمندان هستهای ما توانستند دستاوردهای مهمی داشته باشند و در همان دوران، تعداد زیادی سانتریفیوژ تولید شد.
با این همه به گفته بهشتیپور اگر امروز قرار باشد بار دیگر تعلیقی در برنامه هستهای صورت بگیرد، قطعا در داخل کشور با مخالفتهایی روبهرو خواهد شد. ازسوی دیگر این عدم شفافیت در مورد منافع قابل دریافت از تعلیق، یکی از موانع اصلی برای تصمیمگیری در این باره است، بهویژه در شرایطی که زمان نیز نقش مهمی ایفا میکند؛ یعنی باید دید این تعلیق برای چه بازهای درنظر گرفته میشود و آیا در این فاصله زمانی، ایران میتواند منافع ملموسی را دریافت کند یا خیر. این پژوهشگر مسائل بینالملل در پاسخ به دیگر سوال «اعتماد» در باب همزمانی سفر آقای پزشکیان به مسقط پیش از برگزاری دور ششم مذاکرات تاکید کرد: به باور من پرونده هستهای اکنون و از مسیر شورای عالی امنیت ملی دنبال میشود. در این ساختار، کمیتهای ویژه به ریاست آقای شمخانی مسوول پیگیری امور است و تیم مذاکرهکننده از جمله آقای عراقچی با این کمیته هماهنگ هستند. به گفته بهشتیپور قطعا اطلاعرسانی به رییسجمهور نیز انجام میشود.
بهشتیپور در ادامه به «اعتماد» گفت: در مورد سفر اخیر آقای پزشکیان به عمان نیز به نظر نمیرسد که ایشان در ارتباط با مذاکرات هستهای ماموریتی داشتهاند. تمرکز سفر عمدتا بر مسائل دوجانبه، طرحهای مشترک اقتصادی و نیز موضوعات منطقهای مانند وضعیت خلیجفارس، یمن و غزه بوده است، چراکه عمان کشوری است که با حفظ تعادل، هم با ایران رابطه دارد و هم با امریکا و بهویژه انگلیس و به همین دلیل از موقعیت ممتازی برای ایفای نقش واسطهگر برخوردار است. سفر رییسجمهور ایران به این کشور، به احتمال قوی، با هدف توسعه همکاریهای اقتصادی و بررسی راهکارهای دور زدن تحریمها صورت گرفته است.
بهشتیپور در بخشی دیگر از گفتوگوی خود با «اعتماد» با اشاره به اظهارات اخیر رییسجمهور امریکا خاطرنشان کرد: ترامپ معمولا با فضاسازیهایش بازی روانی و رسانهای انجام میدهد؛ هدف اصلی او تحت تاثیر قرار دادن افکار عمومی، هم در داخل امریکا و هم در خارج از آن است. در داخل امریکا، او میخواهد با این ادعاها و اظهارات جنجالی، دستاوردهایی به نمایش بگذارد و محبوبیت خود را تقویت کند. در خارج از کشور، به خصوص در میان افکار عمومی ایرانیان، سعی دارد فضا را به گونهای مدیریت کند که آنها را دچار تردید یا سردرگمی کند. به باور این کارشناس مسائل سیاست خارجی، بنابراین باید هوشمندانه و دقیق در مقابل چنین اظهاراتی عمل کرد، چراکه رییسجمهور امریکا در پی دستاوردهای تبلیغاتی و فشار روانی است. به گفته بهشتیپور این سیاست، نمونهای از اعمال همان سیاست هویچ و چماق است که امریکا به صورت همزمان درقبال ایران و دیگر طرفهای مذاکرهکننده خود اجرا میکند. یعنی هم وعده و امتیاز میدهد و هم تهدید و فشار را ادامه میدهد، به نحوی که طرف مقابل همواره در وضعیت فشار و ابهام باقی بماند و مجبور به پذیرش خواستههای امریکا شود.
بازار ![]()
-
پنجشنبه ۸ خرداد ۱۴۰۴ - ۲۱:۵۶:۵۳
-
۷ بازديد
-

-
کرمان رصد
لینک کوتاه:
https://www.kermanrasad.ir/Fa/News/727524/