کرمان رصد -
شیخ عزالدین قسام بنیان گذار راهبردی موثر برای مقابله با نیروهای استعمارگر بود؛ راهبرد مقاومت مسلحانه سازمانیافته که امروز در قالب گردانهای القسام و سایر گروههای جهادی، همچنان در جغرافیای فلسطین و در مصاف با رژیم صهیونی جریان دارد.

به گزارش خبرگزاری صدا و سیما ؛ پاییز ۱۹۳۵ جنگلهای شیخ زید واقع در نزدیکی یعبد، شاهد نبردی برای استقلال بود. مجاهد بزرگ، شیخ عزالدین قسام که آن روز فرماندهی نبرد را بر عهده داشت در برابر گروهی که از او خواستند تا با تسلیم، جان خود را نجات دهد؛ هرگز تسلیم دشمن نشد و گفت شهادت را بر ذلت ترجیح میدهد.
شهادت شیخ عزالدین در نبرد با نیروهای انگلیس، تنها یک رویداد تاریخی نیست، بلکه نقطه عطفی در تاریخ مقاومت به شمار میرود. شهید قسام، با پیشینهای مذهبی و اجتماعی، تحولی اساسی در ماهیت مبارزه علیه استعمار انگلیس و پروژه صهیونی سازی آنان ایجاد کرد.
پیش از او اعتراضات مردمی فلسطینیان عمدتاً به صورت اعتراضات مدنی یا شورشهای محدود محلی بود. اما او پس از حضور در حیفا و تصدی امامت مسجد استقلال تنها به فعالیتهای فرهنگی بسنده نکرد؛ بلکه با سازماندهی یک گروه جهادی کوچک، اما متعهد و مقاوم، عملاً مفهوم مقاومت مسلحانه سازمانیافته را به عنوان تنها راهبرد مؤثر در برابر یک دشمن مجهز و دارای پشتوانه بینالمللی، وارد گفتمان مبارزاتی فلسطین کرد.
او معتقد بود «یهودیان برای نابودی ملت فلسطین و تشکیل دولتی یهودی تنها منتظر یک فرصت هستند»؛ بنابراین به صورت مداوم خود و یارانش را با شعار «هذا جهاد نصر أو استشهاد- این جنگیست که در آن یا پیروز میشویم یا شهید»، مهیای نبرد در مقابل جریان استعمار و صهیونیسم میکرد.
شهادت او و یارانش، اگرچه از نظر نظامی ضربهای سخت بر پیکر مقاومت نوپای آن روز فلسطین بود، اما از منظر سیاسی پیروزی بزرگی به شمار میرفت؛ چرا که این واقعه با تقویت گفتمان مقاومت، روحیه جدیدی در بین مردم ایجاد کرد و الهام بخش نسل بعدی مبارزانی مانند عبدالقادر الحسینی، شیخ احمد یاسین و جنبشهای مقاومت معاصر شد.
قرار دادن نام «قسام» بر گردانهای نظامی «جنبش مقاومت اسلامی» (حماس) نیز شاهدی بر این موضوع است. این نامگذاری تنها به منظور ادای احترام به این مجاهد بزرگ نیست، بلکه نشاندهنده تداوم راهبرد ویژه ایست که او برای مبارزات خود در پیش گرفته بود. گردانهای قسام در طول بیش از سه دهه گذشته، خود را به عنوان یک نهاد نظامی پیچیده و با سابقه در درون ساختار سیاسی- اجتماعی فلسطین تثبیت کردهاند.
مرور فعالیتهای آنها نشان میدهد که تحلیل نقش این گردانها باید فراتر از عملیاتهای نظامی باشد. این گردانها تا کنون ۴ کارکرد کلیدی داشتهاند:
نخست، ایجاد یک قدرت بازدارندگی متقابل در برابر ارتش رژیم صهیونی و تبدیل شدن به یک بازیگر بزرگ نظامی که در معادله امنیتی این رژیم نمیتوان آن را نادیده گرفت.
دوم، نقشی حیاتی در حفظ موجودیت و امنیت داخلی حکومت حماس در نوار غزه؛ و سوم، تبدیل شدن به یکی از ستونهای هویتساز برای حماس در افکار عمومی داخل و خارج فلسطن، به گونهای که ظرفیت مقاومت توسط این گردانها به عاملی برای غرور ملی و حتی اعتبار سیاسی تبدیل شده است؛ اعتباری که حماس به پشتوانه آن در پشت میزهای مذاکره حاضر میشود.
در این چارچوب، عملیات طوفان الاقصی را باید نقطه عطفی راهبردی و پیامدی منطقی از همین سرمایهگذاری بلندمدت این گردانها برای مقاومت دانست. این عملیات، تنها یک ضربه غافلگیرکننده و موفق بر پیکره رژیم اشغالگر قدس نبود، بلکه بیانگر چند واقعیت بنیادین بود: نخست، شکست کامل دکترین امنیتی اسرائیل مبنی بر مهار مقاومت از طریق محاصره و تجاوزات دورهای.
که نشاندهنده سطح بیسابقهای از توانایی برنامهریزی، هماهنگی و اجرای پیچیده و سری عملیات توسط گردانهای قسام بود. شاید در نگاه بسیاری این عملیات پیچیده از یک گروه شبه نظامی انتظار نمیرفت؛ بنابراین این عملیات سبب ارتقای گردانهای قسام شده و آن را در ردیف یک نیروی نظامی نیمه منظم با توانایی عملیاتی بالا قرار داد.
سوم، از جنبه منطقهای این عملیات، موازنه وحشت را تغییر داد و ثابت کرد که وضعیت موجود رژیم صهیونی و سلطه آنان، حتی با وجود عادیسازی روابط با برخی کشورهای عربی پایدار نیست.
چهارم اینکه این عملیات، گفتمان مقاومت فلسطین را از یک آرمان محلی به یک شعار فراگیر بین المللی ارتقا داد. این موضوع سبب شد بسیاری از مردمان آزاده جهان -از مذاهب و ملیتهای گوناگون- با ابراز انزجار از رژیم صهیونی و متحدانش، شعار آزادی فلسطن را سر دهند.
بنابراین، پیوند میان شهادت شیخ عزالدین قسام در سال ۱۹۳۵ و طوفان الاقصی در سال ۲۰۲۳، پیوندی تاریخی و از جنس جهاد و شهادت است.
عزالدین قسام با تغییر گفتمان مبارزه از اعتراض به مقاومت مسلحانه سازمانیافته، مسیری را ترسیم کرد که با شهادت او به پایان نرسید و چند دهه بعد گردانهای منسوب به او، با تبدیل این ایده به یک نهاد نظامی پایدار و پیچیده، ظرفیت عملیاتی نوینی برای مقاومت ایجاد کردند.
طوفان الاقصی نیز تجلی بلوغ این ظرفیت بود که نتیجه آن، بازنویسی معادلات امنیتی و سیاسی در فلسطین و به چالش کشیدن سلطه توأمان استعمار و صهیونیسم بود.
نویسنده و پژوهشگر: عباس کریمیان