کرمان رصد - در آذرماه 1322، کنفرانس تهران با حضور رهبران متفقین، در حالی در پایتخت کشورمان برگزار شد که میزبان از هرگونه نقشآفرینی در تصمیمگیریهای سرنوشتساز محروم بود. این رویداد به رغم نمایش ظاهری اهمیت ژئوپلیتیک ایران، در عمل به نمادی از تحمیل اراده قدرتهای بزرگ و تضعیف حاکمیت ملی تبدیل شد.

به گزارش خبرگزاری صدا و سیما ؛ کنفرانس تهران در ششم آذر 1322 و در اوج جنگ جهانی دوم که با حضور سران سه قدرت متفق در پایتخت ایران برگزار شد، یکی از نقاط تاریک و بحث برانگیز در تاریخ معاصر ایران به شمار میآید. این رویداد در نگاه نخست میتوانست نشاندهنده اهمیت ژئوپلیتیک ایران باشد، اما در عمل به نمادی از افول استقلال و حاکمیت ملی در دوران پهلوی تبدیل شد.
در شهریور 1320 و در میانه جنگ جهانی دوم، ایران با وجود اعلام بیطرفی، به بهانه نزدیکی رضا خان به آلمان توسط نیروهای متفقین به اشغال نظامی درآمد. هرچند دولتهای متفق دلیل اشغال ایران را رابطه شاه با آلمان بیان کرده بودند؛ اما برخی محققان به استناد اسناد آمریکاییها بر این باورند ادعای نزدیکی او به آلمان در جنگ جهانی دوم نیز بازی انگلیسیها برای توجیه اشغال ایران بود؛ زیرا موقعیت ژئوپلیتیکی ایران و مزایای آن برای حمل نیرو و سلاح به جبهه شوروی، چیزی نبود که قابل چشم پوشی باشد.
این اشغال نه تنها ساختارهای سیاسی و اقتصادی کشور را دچار اختلال کرد، بلکه حاکمیت رسمی دولت را به شدت تضعیف نمود. برگزاری کنفرانس تهران دو سال پس از این ماجرا، قطعهای از همین دومینوی افول حاکمیت ملی بود.
انتخاب تهران برای برگزاری کنفرانس، پیشنهادی از سوی استالین رهبر شوروی به روزولت وچرچیل بود که با استقبال آنها رو به رو شد و ملاقات سران نیز در محل سفارت شوروی برگزار شد. این انتخاب حتی به دولت ایران اطلاع رسانی نشد و تنها در روز ورود سران متفق، علی سهیلی نخست وزیر وقت ایران در جریان سفر این سه نفر قرار داده شد. سهیلی در جلسه مشترک هیأت دولت، نمایندگان مجلس و سران لشکری و کشوری در روز دهم آذرماه گفته بود: «ابتدا از طریق کاردار شوروی در تهران در جریان برگزاری این اجلاس در تهران قرار گرفتم... روز چهارم آذر استالین و روز پنجم آذر روزولت و چرچیل وارد تهران شدند. کنفرانس مشترک آنان روز ششم آذر شروع شد. روز هفتم آذر نشست محرمانه آنان در سفارت شوروی جریان داشت، روز نهم این نشست خاتمه یافت و اعلامیه مشترک آنان منتشر شد و روز دهم رهبران هر سه کشور از ایران خارج شدند».
در جریان کنفرانس، چرچیل و روزولت حاضر نشدند به دیدار شاه جدید بروند؛ بنابراین محمد رضا پهلوی برای دیدار آن دو و شرکت در کنفرانس ناچار شد به سفارت شوروی برود. البته استالین با تلاش و خواهش یکی از اطرافیان شاه به نام احمدعلی سپهر از مسئولان سفارت شوروی، حاضر به دیدار با شاه در کاخ مرمر و شرکت در ضیافت شام او شد. حتی این دیدار نیز با تحقیر حکومت همراه بود. فردوست بعدها گفته بود سفارت شوروی تاکید کرد که به هنگام ورود استالین به کاخ مرمر، گارد شاه باید برچیده و گارد ویژه استالین مستقر شود؛ شاه نیز با خوشحالی این درخواست را پذیرفت؛ بنابراین برگزاری این کنفرانس بدون اطلاعرسانی مناسب به دولت ایران و بدون دعوت از نمایندگان آن به عنوان میزبان، پیامی واضح داشت: ایران نه یک بازیگر مقتدر و مستقل در عرصه بینالملل، بلکه تنها صحنهای برای تصمیمگیری بازیگران بزرگ و تقسیم منافع به سود آنان است.
تصمیم روزولت، چرچیل و استالین برای برگزاری این نشست در تهران، عمدتاً ناشی از موقعیت راهبردی ایران به عنوان پل ارتباطی حیاتی برای کمکرسانی به شوروی بود. آنها در این کنفرانس عمدتا به ارزیابی طرحهای خود برای پیروزی بر آلمان پرداختند.
محورهای اصلی گفتوگوها از برنامهریزی برای گشایش جبهه دوم در اروپا تا طرح بحثهای مقدماتی برای ترسیم نقشه جهان پس از جنگ، همگی مستقیم یا غیرمستقیم به منافع و امنیت ایران مرتبط بودند، اما هیچیک از نمایندگان کشور حق حضور در میز مذاکرات یا ابراز نظر در مورد آینده خود را نداشتند.
دولت ایران در جریان این کنفرانس تلاش میکرد خود را متحد متفقین و شریک پیروزیهای آنها نشان دهد. دولت حتی در این باب یادداشتی به سران این سه کشور تسلیم و به حسن نیت و همکاری موثر خود با متفقین تصریح و از آنان در خواست کمک کرد. هر چند این یادداشت از سوی رهبران متفق پذیرفته و حتی وعده ضمانت استقلال و تمامیت ارضی به ایران داده شد، اما رویدادهای بعدی مانند فشار برای کسب امتیازات نفتی و عدم خروج فوری نیروهای اشغالگر از ایران، نشان داد آنها به این وعدهها پایبند نبوده و چندان اعتنایی به مسائل ایران ندارند.
این کنفرانس ضعف ساختار حکومت پهلوی را عیان کرد؛ حکومتی که با وجود تلاش برای نمایش قدرت و همکاری با متفقین، فاقد اقتدار و استقلال لازم برای دفاع از منافع ملی بود. پیامدهای این رویداد از سالهای جنگ جهانی دوم فراتر رفته و به نوعی پیشدرآمدی بر حوادث بعدی مانند بحران آذربایجان شد.
کنفرانس تهران اگرچه از منظر تاریخ جهان، نشستی مهم و تعیینکننده در مسیر پیروزی نهایی متفقین است، اما از منظر تاریخ ایران، یادآور روزیست که سرنوشت ایرانیان در پایتخت خودشان، اما بدون آنان رقم خورد. این واقعه به روشنی نشان میدهد که در مناسبات بینالمللی، قدرتهای بزرگ منافع ملی خود را در اولویت قرار میدهند و این امر هشداری همیشگی برای ملتهاست که حفظ استقلال، اتحاد، تقویت توان ملی و مقاومت، تنها پناهگاه در برابر طوفانهای ژئوپلیتیک ناشی از زیاده خواهی قدرتهای جهانیست.
نویسنده و پژوهشگر: عباس کریمیان