کرمان رصد - خراسان / «پیام ها و پیامدهای تغییر موازنه در بغداد» عنوان یادداشت روز در روزنامه خراسان به قلم الناز رحمت نژاد است که میتوانید آن را در ادامه بخوانید:
ششمین دوره انتخابات پارلمانی عراق را باید نقطه عطفی در روند تحولات سیاسی این کشور دانست؛ انتخاباتی که برخلاف برخی گمانهزنیها، نهتنها با مشارکت بالاتر از دورههای گذشته برگزار شد، بلکه پیام روشنی از جامعه عراق به نخبگان سیاسی و بازیگران منطقهای و بینالمللی ارسال کرد. در این دوره، مردم عراق نشان دادند که با وجود تمام فشارهای امنیتی، اقتصادی و ناکارآمدیهای مدیریتی، همچنان خواهان حفظ ثبات و تقویت ساختار دولت هستند. مشارکت بالاتر از سالهای پیشین، در وهله نخست نشان داد که روایت «بیاعتمادی کامل مردم به صندوق» نمیتواند تحلیل جامع و دقیقی از جامعه عراق باشد.یکی از مهمترین نکات این انتخابات، شکست مقتدی صدر بود؛ شخصیتی که در چرخههای پیشین نقشآفرینی مهمی داشت اما اینبار با تحریم انتخابات و خروج از رقابت سیاسی، عملاً زمین بازی را به دیگر جریانها واگذار کرد. شکست صدر نه فقط در سطح کرسیها، بلکه در سطح مشروعیت سیاسی معنا پیدا میکند؛ زیرا بخش قابلتوجهی از پایگاه اجتماعیاش که معمولاً واکنشپذیر و متغیر است، وزن گذشته را برایش قائل نشد. این مسئله در تحلیل آینده سیاست عراق اهمیت ویژه دارد؛ چراکه وزن جریان صدر در تشکیل دولت، انتخاب نخستوزیر و جهتدهی به سیاست داخلی کاهش محسوسی خواهد داشت.از سوی دیگر، بهدستآمدن بیش از 185 کرسی توسط جریانهای شیعی با همه اختلافات درونیشان رقم قابل توجهی است. این آرایش تازه باعث شد نقش شیعیان در فرایند تصمیمسازی و تصمیمگیری داخلی یکبار دیگر تثبیت شود و موازنه قدرت در پارلمان به وضوح به نفع آنان تغییر کند. این مسئله همچنین بر آینده ساختار سیاسی عراق تأثیر جدی خواهد گذاشت و مسیر شکلگیری دولت را به سمت یک ائتلاف شیعی–ملی سوق میدهد.
در چنین شرایطی، محمد شیاع السودانی، نخستوزیر فعلی عراق، با وجود نقشآفرینیاش در تثبیت امنیت، بهبود روابط منطقهای و مدیریت برخی بحرانها، برای دور دوم نخستوزیریشانس پایینتری دارد. آرایش جدید نیروها، بهویژه با افزایش قدرت بلوکهای شیعی مختلف، این احتمال را تقویت کرده که نخستوزیر آینده چهرهای باشد که بتواند میان جریانهای همخانواده سیاسی اما گاه متفاوت، نوعی سازگاری و همگرایی ایجاد کند.در تحلیل ساختاری، مسئله حشد شعبی و آینده آن نیز همچنان از مهمترین پرسشهاست. با توجه به نتایج این انتخابات، ایده «انحلال حشد» بیش از هر زمان دیگری به حاشیه رفته و حتی میتوان گفت تحقق آن تقریباً ناممکن است. پیروزی طیف گستردهای از نمایندگان نزدیک به محور مقاومت و جریانهای حامی حشد نشان میدهد که این نهاد امنیتی–اجتماعی نهتنها جایگاهش را از دست نداده، بلکه بهمرور به سمت «نهادینهشدن در ساختار دولت» حرکت خواهد کرد. مسیر آینده حشد نه انحلال، بلکه تنظیمگری، قانونمندتر شدن و تقویت نقش دفاع سرزمینی در کنار ارتش عراق است.در سطح منطقهای نیز روابط ایران و عراق تحت تأثیر همین انتخابات وارد مرحلهای تازه میشود. قدرتیابی مجدد نیروهای همسو با محور مقاومت، فضای مناسبی برای همکاریهای امنیتی، اقتصادی و سیاسی دو کشور ایجاد میکند. از سوی دیگر، نقش آمریکا در تحولات داخلی عراق بهطور محسوسی کمرنگتر خواهد شد. دخالت مستقیم و سختافزاری آمریکا کاهش مییابد و واشنگتن به سمت فشارهای دیپلماتیک، لابیهای سیاسی و مدیریت غیرمستقیم موازنه قدرت خواهد رفت.در مجموع، این انتخابات عراق را وارد فاز جدیدی از سیاست داخلی و روابط منطقهای کرد؛ فازی که در آن نقش مردم، وزن جریانهای شیعی، آینده حشد و رابطه ایران–عراق اهمیت بیشتری مییابد و ساختار سیاسی بغداد آرامآرام به سمت ثبات و بازیگری مستقل حرکت میکند.