کرمان رصد - شرق /متن پیش رو در شرق منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست
مهدی بازرگان| سیدعباس عراقچی، وزیر امور خارجه ایران و محمد اسحاقدار، وزیر امور خارجه پاکستان، طی تماسی تلفنی به بررسی روابط دوجانبه و تحولات منطقهای و بینالمللی پرداختند. عراقچی ضمن تأکید بر اهمیت روابط دیرپا و دوستانه دو کشور، بر عزم ایران برای توسعه مناسبات در حوزههای مختلف تأکید کرد. او با ابراز نگرانی درباره وضعیت میان افغانستان و پاکستان، ضرورت ادامه گفتوگو میان دو طرف با همکاری کشورهای منطقهای مؤثر را برای کاهش تنش و رفع اختلافات یادآور شد و آمادگی ایران برای هرگونه مساعدت در این زمینه را اعلام کرد. وزیر امور خارجه پاکستان نیز آخرین تحولات و نتایج مذاکرات میان پاکستان و افغانستان را تشریح و بر اهمیت حفظ صلح و ثبات منطقه تأکید کرد. طرفین همچنین بر ادامه رایزنیها و همکاریها در این زمینه توافق کردند.
گفتوگوی تلفنی عراقچی و اسحاق دار در حالی انجام شد که افغانستان و پاکستان روز پنجشنبه هفته گذشته در ترکیه دور دوم مذاکرات صلح خود را از سر گرفتند تا از تشدید درگیریهای اخیر که در ماه اکتبر دهها کشته بر جای گذاشت، جلوگیری کنند. با این حال، عطاءالله ترار، وزیر اطلاعرسانی و خواجه آصف، وزیر دفاع پاکستان، از شکست دور جدید مذاکرات خبر دادند و تأکید کردند که اسلامآباد همچنان بر موضع خود در قبال شبهنظامیان طالبان پاکستانی پابرجاست. «عطاءالله ترار»، وزیر اطلاعرسانی پاکستان، در بیانیهای افزود که دولت طالبان افغانستان به تعهدات خود عمل نکرده و اجازه داده است شبهنظامیان طالبان پاکستانی از خاک افغانستان علیه پاکستان فعالیت کنند. او تصریح کرد که رهبری این گروهها در افغانستان حضور دارند و هیچ اقدامی علیه آنها انجام نمیشود.
«خواجه آصف»، وزیر دفاع پاکستان نیز علت شکست مذاکرات را انعطافناپذیری هیئت طالبان عنوان کرد و گفت که ادامه مذاکرات بدون تغییر مواضع طرف افغان بیمعنی خواهد بود. خبرگزاری فرانسه نیز گزارش داد که دولت طالبان شکست مذاکرات را اعلام کرده و اسلامآباد را مسئول این وضعیت دانسته است. «ذبیحالله مجاهد»، سخنگوی طالبان، اعلام کرد که پاکستان تلاش کرده تمام مسئولیت امنیت داخلی خود را به افغانستان واگذار کند، درحالیکه هیچ تمایلی برای قبول مسئولیت امنیت افغانستان یا خود نشان نداده است. یک منبع تیم مذاکرهکننده افغانستان افزود که خواستههای پاکستان غیرمنطقی است و اسلامآباد میخواهد حضور و عملیات شبهنظامیان خود را در خاک افغانستان تحت فرماندهی خود بپذیرد و همچنین یک توافقنامه مرزی برای رسمیتبخشیدن به مرز دو کشور امضا شود؛ امری که کابل آن را نمیپذیرد. پیشتر وزیر دفاع پاکستان هشدار داده بود که شکست مذاکرات میتواند منجر به گزینههای دشوار شود.
در پاسخ، مقامات افغان ازجمله «مولوی نورالله نوری»، وزیر امور مرزها و قبایل، با انتقاد شدید، تجاوز احتمالی پاکستان به خاک افغانستان را پرهزینه توصیف و وزیر دفاع پاکستان را «نیازمند درمان» خواند. «محمد نبی عمری»، معاون وزیر کشور افغانستان نیز تأکید کرد که مقامات پاکستانی باید از تهدیدات خودداری کنند و وعده داد در صورت حمله، افغانها تنها در کنار مرز هند خواهند ایستاد. او همچنین پاکستان را متهم به تلاش برای جنگ به دستور قدرتهای خارجی کرد. در مجموع، مذاکرات ترکیه با وجود هدف جلوگیری از درگیریهای مجدد، به دلیل اختلافات عمیق میان دو طرف و خواستههای نپذیرفتنی اسلامآباد، به شکست انجامید و آینده روابط امنیتی و مرزی میان افغانستان و پاکستان همچنان در هالهای از تنش باقی مانده است.
ورود جدی و سریع تهران
در سایه شکست مذاکرات استانبول میان افغانستان و پاکستان، ضرورت نقشآفرینی ایران در بحران مرزی شرق کشور بیشازپیش نمایان شده است. با توجه به تداوم اختلافات میان دو همسایه شرقی و احتمال ازسرگیری درگیریها، تهدید مستقیم امنیت مرزهای شرقی ایران بهویژه در استان سیستانوبلوچستان افزایش یافته و پیامدهای انسانی، اقتصادی و امنیتی آن برای کشور غیرقابل اغماض است. مناطق مرزی افغانستان، بهویژه نواحی قندهار، ننگرهار و خوست، همواره محل فعالیت گروههای مسلح و افراطی بوده و هرگونه خلأ امنیتی، زمینه قدرتگیری مجدد این گروهها و افزایش تحرکات غیرقانونی مانند قاچاق سلاح و مواد مخدر را فراهم میکند. از این منظر، تداوم بینتیجه مذاکرات میان افغانستان و پاکستان میتواند به فوریت امنیت ملی ایران را تهدید کند و موجی از ناامنی و بیثباتی به داخل مرزهای کشور سرریز شود.
ایران، با توجه به موقعیت ژئوپلیتیکی و روابط متوازن خود با هر دو طرف، از ظرفیت ویژهای برای میانجیگری برخوردار است. تهران طی سالهای اخیر توانسته روابط نسبتا حسنهای با اسلامآباد در حوزه تجارت مرزی و همکاریهای امنیتی برقرار کند و همزمان تعامل مستقیم با حکومت طالبان در کابل، کانالهای ارتباطی مؤثری را فراهم کرده است. این موقعیت به ایران امکان میدهد نقش میانجی فعال و واقعگرایانهای ایفا کند که نه صرفا از منظر سیاسی، بلکه با هدف حفظ امنیت و ثبات مرزهای شرقی کشور تعریف شده است. میانجیگری ایران میتواند در کوتاهمدت از شعلهورشدن دوباره جنگ میان دو کشور جلوگیری کند و در بلندمدت، موجب تقویت جایگاه دیپلماتیک تهران در معادلات منطقهای جنوب آسیا شود.
ضرورت ورود فوری ایران به پرونده بحران مرزی طالبان و پاکستان از منظر امنیت ملی و حفاظت از منافع حیاتی انکارناپذیر است. با توجه به ماهیت سریعالتهاب بحران، هرگونه تأخیر در اقدام میتواند زمینهساز گسترش ناامنی، تحرکات شبهنظامیان و بیثباتی در مناطق مرزی شود. اقدام فعال ایران باید شامل پیشنهاد میزبانی دور تازهای از مذاکرات میان کابل و اسلامآباد، تسهیل گفتوگوها و ایجاد کانالهای مؤثر نظارت بر اجرای توافقها باشد. این اقدامها باید با جدیت و فوریت انجام شود تا از وقوع بحران انسانی و امنیتی در مرزها جلوگیری شود.
علاوه بر ابعاد امنیتی، میانجیگری ایران میتواند پیامدهای اقتصادی و انسانی بحران را نیز کاهش دهد. تجربه گذشته نشان داده است که تشدید درگیریها میان کابل و اسلامآباد، موجی از جابهجایی اجباری جمعیت و قاچاق مواد مخدر را به دنبال داشته که مستقیم امنیت و ثبات استانهای شرقی ایران را هدف قرار میدهد. با ورود فعال و برنامهریزیشده ایران، میتوان این تهدیدها را پیش از تبدیلشدن به بحران جدی، مدیریت و کنترل کرد.
در نهایت، موفقیت ایران در ایفای نقش میانجی، مستلزم هماهنگی کامل با نهادهای امنیتی، دیپلماتیک و منطقهای است. این رویکرد، نهتنها موجب کاهش فوری تهدیدهای مرزی میشود، بلکه ایران را بهعنوان بازیگری مسئول و اثرگذار در معادلات منطقهای تثبیت خواهد کرد. با توجه به احتمال بالای ازسرگیری درگیریها، ایران ناگزیر است به شکل جدی و فوری اقدام کند تا امنیت ملی، مرزهای شرقی و منافع حیاتی خود را حفظ کند؛ اقدامی که دیگر نمیتواند معطل بماند و باید با بالاترین اولویت در دستور کار قرار گیرد.
نوذر شفیعی: شروع دوباره درگیری بر امنیت ایران اثرگذار است
با توجه به نکات یادشده و در تبیین دقیقتر و عمیقتر دلایل درگیری اخیر طالبان افغانستان و پاکستان و نیز ضروت نقشآفرینی تهران، نوذر شفیعی طی گفتوگویی که با «شرق» دارد، به واکاوی معادلات پیچیده این بحران پرداخت. به گفته این مدرس دانشگاه، «مشکل اصلی میان پاکستان و افغانستان نه صرفا فعالیت تحریک طالبان پاکستان است و نه یک اختلاف ساده مرزی؛ بلکه پیام سیاسی فعالیت این گروه نشان میدهد که عملا بین افغانستان و ایالت خیبر پختونخوا و حتی بخشهایی از بلوچستان پاکستان، مرزی معتبر وجود ندارد». تحلیلگر ارشد مسائل آسیای مرکزی خاطرنشان کرد «دو گروه قومی پشتون در دو سوی خط دیورند زندگی میکنند و دولتهای افغانستان اعم از طالبان یا دولتهای پیشین، این خط را فاقد مشروعیت میدانند. بنابراین بهانه تیتیپی صرفا پوششی برای اختلافات واقعی است».
با چنین برداشتی، این کارشناس مسائل شبهقاره تأکید کرد «وقتی موضوع خط دیورند مطرح میشود، با یک اختلاف ارضی یا فرهنگی معمولی مواجه نیستیم، بلکه پای منافع حیاتی کشورها در میان است و این اختلافات حاد سیاسی و امنیتی، پیشاپیش نشاندهنده بنبست مذاکرات است».
کارشناس ارشد مسائل افغانستان در ادامه عنوان کرد «چون ایران، پاکستان و افغانستان در یک محیط جغرافیایی مشترک قرار دارند و مجموعا یک سیستم منطقهای تشکیل میدهند، هرگونه درگیری در یک بخش، دیگر اجزای سیستم را تحت تأثیر قرار میدهد». او هشدار داد «پیامد مستقیم هر درگیری نظامی میان پاکستان و افغانستان، ناامنشدن مرزهای شرقی ایران است که خود را در قالب افزایش جرائم سازمانیافته، قاچاق مواد مخدر، قاچاق انسان و اسلحه و همچنین رشد رادیکالیسم نشان میدهد». این مجموعه مسائل، به گفته پژوهشگر مسائل جنوب آسیا، «دغدغههایی جدی برای امنیت ملی ایران ایجاد میکند».
تحلیلگر مسائل پاکستان با اشاره به سابقه دیپلماتیک ایران متذکر شد «ایران در چارچوب منافع ملی خود موظف است به حل بحران میان افغانستان و پاکستان کمک کند. ما روابط نزدیکی با هر دو کشور داریم و بهعنوان یک بازیگر خیرخواه میتوانیم میانجیگری واقعگرایانه ارائه دهیم». استاد روابط بینالملل توضیح داد «ایران سنت دیرینهای در کاهش تنشها داشته و به دلیل تعلق فرهنگی و تمدنی به منطقه، ثبات و پیشرفت در این نواحی برای تهران اهمیت ویژهای دارد». البته شفیعی به معادلات بعد از بازگشت ترامپ به کاخ سفید اشاره دارد و معتقد است «نوع نقشآفرینی آمریکاییها شاید مانع از به ثمر رسیدن تلاشهای تهران برای مهار بحران شود». چون به باور او «در دوره ترامپ میانجیگری به کالایی برای خریدوفروش تبدیل شد و کشورها برای دریافت امتیازات سیاسی یا اقتصادی به این نقش پاسخ میدهند، بنابراین شاید ترامپ به دنبال آن باشد که در تنش طالبان و پاکستان به دنبال میانجیگری باشد تا یک گام به صلح نوبل نزدیک شود و درعینحال امتیازات خود را هم از هر دو طرف بگیرد».
استاد روابط بینالملل در تحلیل عملکرد کشورهای دیگر هم خاطرنشان کرد: «ترکیه که روابط نزدیکی با پاکستان و طالبان دارد و قطر نیز دراینمیان نقش میانجیگری را پذیرفته است، نتوانست مذاکرات دو دور گذشته را به نتیجه برساند. دلیل آن روشن است؛ وقتی پای معامله و منافع سیاسی در میان باشد، گفتوگوها فاقد صداقت و حسن نیت بوده و اثربخشی واقعی ندارد». به نظر تحلیلگر ارشد حوزه شبهقاره، «اختلاف میان افغانستان و پاکستان، به دلیل ماهیت حاد و تاریخی موضوع خط دیورند، بهراحتی از طریق مذاکره حلشدنی نیست و تنها سه راهحل احتمالی وجود دارد؛ ادامه جنگ تا مغلوبشدن یک طرف، سازش پس از هزینههای سنگین یا حل اختلاف در گذر زمان».
مفسر حوزه سیاست خارجی و تحلیلگر ارشد مسائل پاکستان با نگاهی دقیقتر به نقش ایران باور دارد «میانجیگری ایران میتواند واقعی و اثرگذار باشد زیرا تهران هم روابط حسنه با اسلامآباد دارد و هم کانالهای ارتباطی مستمر با کابل دارد. ورود فعال ایران به این بحران نهتنها امنیت مرزهای شرقی را تضمین میکند، بلکه به ثبات منطقه و کاهش مخاطرات انسانی و اقتصادی کمک خواهد کرد»، پس شفیعی افزود «زمان و فوریت، دو عامل کلیدی برای ایران است و هرگونه تعلل میتواند پیامدهای امنیتی و انسانی گستردهای به همراه داشته باشد».
پژوهشگر حوزه آسیای میانه در پایان تأکید کرد «خط دیورند و منافع حیاتی مرتبط با آن، همچنان محور اصلی تنشهاست و تا زمانی که این اختلاف حل نشود، درگیریها و بنبست مذاکرات ادامه خواهد داشت. ایران با درک این معادلات و با استفاده از ظرفیتهای دیپلماتیک و تاریخی خود، میتواند نقش میانجیگری فعال و مؤثر ایفا کند و از شعلهورشدن بحران در شرق کشور جلوگیری کند». او درعینحال هشدار داد «غفلت از این مسئولیت، تبعات مستقیم و فوری بر امنیت ملی ایران خواهد داشت و هر تأخیر، فرصت را برای شکلگیری ناامنی و بحرانهای گسترده در مرزهای شرقی افزایش میدهد».
بازار ![]()