کرمان رصد - دبیرکل بنیاد هابیلیان با اشاره به آمار 2 امیر، 670 کادر و 2 هزار سرباز شهید ارتش بر دست تروریستها، آمادگی بنیاد هابیلیان را برای همکاری در برگزاری مراسم بزرگداشت و مطالعات مشترک با ارتش برای تبیین بیشتر نقش این نهاد در مبارزه با تروریسم اعلام کرد.

به گزارش خبرگزاری صداوسیما ، نشست تخصصی واکاوی چرخه نوین تروریسم از منظر جنگ ترکیبی با حضور امیر سرتیپ احمدرضا پوردستان، رئیس مرکز مطالعات راهبردی آجا، سید محمدجواد هاشمینژاد، دبیرکل بنیاد هابیلیان، و جمع کثیری از فرماندهان، استادان و پژوهشگران راهبردی حوزه امنیت ملی برگزار شد.
در این نشست علمی-تخصصی که در راستای همافزایی علمی و عملیاتی برای درک و مهار تهدیدات چندوجهی به میزبانی مرکز مطالعات راهبردی آجا برگزاری شد، علاوهبر امیر سرتیپ پوردستان و سیدمحمدجواد هاشمی نژاد، بهرام زاهدی، عضو هیأت علمی گروه علوم سیاسی و روابط بینالملل دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات؛ و مرتضی سیمیاری، کارشناس امنیت منطقهای، سخنرانی کردند.
در ابتدای نشست، دبیر جلسه با تشکر از بنیاد هابیلیان به عنوان نهاد تخصصی شهدای ترور، هدف این نشست را گذر از واکنشهای انفعالی و دستیابی به امنیتی پیشفعال و هوشمند عنوان کرد. وی با اشاره به دگردیسی تروریسم از یک معضل صرفاً امنیتی به چالشی راهبردی و تعیینکننده در حوزههای اقتصاد، توسعه و جنگ شناختی، بر لزوم شناخت عمیق مکانیسمهای شکلگیری و اقدام آن در فضای ترکیبی تأکید کرد.
امیر پوردستان: هدف جنگ ترکیبی، تضعیف ارکان نظام از طریق گروههای تروریستی است
امیر سرتیپ احمدرضا پوردستان با تشکر از حاضران و قدردانی ویژه از بنیاد هابیلیان، تأکید کرد که هدف این نشست صرفاً تحلیل یک پدیده نیست، بلکه بررسی دکترین تهاجمی دشمن است که از تروریسم به عنوان یک ابزار کارآمد و چندمنظوره برای ضربه زدن به بنیانهای نظم و توسعه ایران استفاده میکند.
وی خاطرنشان کرد که تروریسم در معماری نوین تهدیدها، از یک کنش تاکتیکی به یک ابزار راهبردی در جنگ نیابتی تغییر ماهیت داده است. این ابزار به دشمنان اجازه میدهد با انکار مسئولیت، بالاترین هزینههای اقتصادی، انسانی و سیستمی را با کمترین مخاطره به کشور تحمیل کنند.
سپس ایشان به تبیین اهداف و مکانیسم این تروریسم راهبردی پرداخت و اشاره کرد که هدف اصلی، تضعیف ستونهای اصلی نظام سیاسی از طریق دو محور است: اول، هدف قرار دادن زیرساختهای حیاتی و شهروندان برای تضعیف اعتماد عمومی به نظام و دوم، تمرکز بر گسلهای قومی و مذهبی برای خدشه دار کردن یکپارچگی ملی و انحراف منابع کشور از مسیر توسعه.
در ادامه، امیر پوردستان با مرور تاریخچه تروریسم علیه جمهوری اسلامی ایران از دهه 60 تا ترورهای هستهای و حملات گروههای تکفیری، تأکید کرد که تروریسم به یک مولفه پایدار در استراتژی مهار ایران تبدیل شده است.
وی با اشاره به سخنان نتانیاهو، بر این موضوع صحه گذاشت که دشمن قصد دارد ایران را همواره درگیر حلقهای از بحرانها نگه دارد.
رئیس مرکز مطالعات راهبردی آجا در بخش پایانی به تمایز کلیدی بین تروریسم سنتی و تروریسم ترکیبی مدرن پرداخت و توضیح داد که تروریسم ترکیبی، عملیات فیزیکی را با جنگ سایبری، رسانهای و شناختی ترکیب و هماهنگ میکند و از ساختارهای شبکهای غیرمتمرکز و مالیهای نوین مانند رمزارزها استفاده میبرد. بنابراین، مقابله با آن نیازمند یک راهبرد ترکیبی و جامع است.
وی در پایان، چهار هدف مرکز مطالعات راهبردی از برگزاری چنین نشستهایی را برشمرد: تبادل دانش برای یافتن راهکارهای خلاقانه، فرهنگسازی در مورد تهدیدهای نوین، ارائه توصیههای راهبردی به نهادهای تصمیمگیر و کوتاه کردن فاصله بین نظریه و عمل از طریق همکاری با نهادهای ارزشی مانند بنیاد هابیلیان.
هاشمینژاد: ارتش، یکی از اهداف اصلی گروهکهای تروریستی است
سیدمحمدجواد هاشمینژاد، دبیرکل بنیاد هابیلیان در سخنان خود بهعنوان سخنران ویژه، با تشکر از میزبانی ارتش، هدف از تشکیل بنیاد هابیلیان را پرکردن خلأ حضور بازماندگان حملات تروریستی و مستندسازی جنایات این گروهها عنوان کرد.
وی با ارائه آمار 23 هزار شهید ترور در کشور که توسط بنیاد هابیلیان در 18 هزار ساعت کار تحقیقاتی ثبت شده است، بر این نکته تأکید کرد که ایران با وجود قرار گرفتن در معرض اتهامات دروغین حمایت از تروریسم، خود یکی از بزرگترین قربانیان این پدیده است.
هاشمی نژاد با اشاره به شهادت اولین سرباز ارتش تنها 4 روز پس از پیروزی انقلاب اسلامی، ارتش جمهوری اسلامی ایران را یکی از اصلیترین اهداف گروهکهای تروریستی از جمله منافقین دانست.
وی در بخش دیگری از سخنان خود به نقش قدرتهای غربی و رژیم صهیونیستی در ایجاد و حمایت از تروریسم پرداخت و با استناد به اعتراف هیلاری کلینتون درباره ایجاد داعش و القاعده توسط آمریکا، این حمایتها را بخشی از سیاست خارجی تعمدی این کشورها خواند.
مدیر عامل بنیاد هابیلیان با اشاره به حضور رسمی گروهکهایی مانند منافقین در کشورهای غربی و برگزاری میتینگهای گسترده با حضور مقامات عالیرتبه، خواستار افشای بیشتر این روابط و مستندسازی جنایات آنان شد.
در پایان، وی با اشاره به آمار 2 امیر، 670 کادر و 2 هزار سرباز شهید ارتش به دست تروریستها، آمادگی بنیاد هابیلیان را برای همکاری در برگزاری مراسم بزرگداشت و مطالعات مشترک با ارتش جهت تبیین بیشتر نقش این نهاد در مبارزه با تروریسم اعلام کرد.
زاهدی: داعش خراسان چگونه متولد شد؟
در آغاز پنل علمی نشست، بهرام زاهدی، استاد دانشگاه و کارشناس مسائل افغانستان و پاکستان، به تبیین خاستگاه و مفهوم «داعش خراسان» پرداخت و توضیح داد که این نام به یک منطقه وسیع جغرافیایی-تاریخی در شرق اشاره دارد که از ایران آغاز و بخشهایی از پاکستان، افغانستان و آسیای مرکزی را در بر میگیرد.
این گروه در دیماه 1393 توسط حافظ سعید خان، یکی از انشعابیهای تحریک طالبان پاکستان (TTP)، با بیعت به رهبر داعش تأسیس شد. وی سپس به تحلیل بسترهای چهارگانه شکلگیری و رشد این گروه پرداخت: عوامل محیطی (منطقه مرزی ناامن و مورد مناقشه خیبرپختونخواه)، عوامل اجتماعی (سابقه 40 ساله جنگ و درگیریهای قومی)، عوامل اقتصادی (فقر و آوارگی ناشی از درگیریها) و عامل ایدئولوژیک که بسیار پررنگ ارزیابی شد.
وی توضیح داد چگونه در طول 20 سال گذشته، مدارس سلفی با قرائتی خاص وهابیت، به تدریج در دانشگاهها و مناطق مختلف نفوذ کرده و پایگاه اجتماعی برای داعش خراسان از میان بریدگان گروههایی مانند TTP، دانشجویان و انشعابات حرکت ازبکستان ایجاد کردند.
در ادامه، زاهدی به اقدامات عملیاتی و تروریستی این گروه اشاره کرد که از حملات به مساجد و دانشگاهها تا ترور شخصیتهای سیاسی و حملات مرزی را در بر میگرفت.
وی با اشاره به نقش کشورهای خارجی، به ویژه ایالات متحده و پاکستان، اظهار داشت که شواهدی از حمایت اطلاعاتی-امنیتی از داعش خراسان در دوره حکومت قبلی افغانستان به رهبری امرالله صالح وجود داشته است. بخش قابل توجهی از سخنان وی به تحلیل عضوگیری گسترده داعش خراسان از تاجیکستان اختصاص یافت.
زاهدی علت این پدیده را سرکوب شدید مظاهر اسلامی توسط دولت تاجیکستان و بسته شدن فضای فعالیت برای جریانهای معتدل اسلامی دانست که جوانان متدین را به سمت گروههای افراطی سوق داده است.
وی همچنین بر نقش تبلیغات هدفمند در فضای مجازی با زیرنویس تاجیکی برای جذب این نیروها تأکید کرد.
در پایان، زاهدی راهکارهای مقابله با این تهدید را در سه سطح برشمرد: اول، تقویت همکاریهای اطلاعاتی و امنیتی در داخل کشور و با شرکای منطقهای مانند افغانستان؛ دوم، تمرکز بر کار فرهنگی و آگاهیبخشی برای مقابله با جذب اعضای ناآگاه؛ و سوم، مدیریت فضای داخلی و جلوگیری از اقدامات تفرقهافکنانه و اهانتآمیز برخی جریانها در داخل کشور که به دستمایه تبلیغاتی داعش خراسان تبدیل میشود.
سیمیاری: گروهکهای تروریستی در حال ایجاد هویت فراملی هستند
دیگر سخنران پنل علمی نشست، مرتضی سیمیاری، کارشناس امنیت منطقه بود. سیمیاری با دو تبصره کلیدی بحث خود را آغاز کرد: اول، فقدان یک تعریف جامع و دقیق از تروریسم در ایران، که منجر به سفیدشویی گروهکهایی مانند سلطنتطلبان به عنوان «فعال سیاسی» میشود. دوم، خلأ مطالعات آکادمیک و دانشگاهی درباره تروریسم در علوم انسانی، در حالی که در غرب این موضوع به صورت علمی و پیشدستانه مطالعه میشود.
وی با معرفی مفهوم کلیدی «جهش ژنتیکی تروریسم» استدلال کرد که گروهکهای تروریستی امروزی، بر خلاف نمونههای دهه 60، در «آزمایشگاههای اطلاعاتی» خارجی با تزریق امکانات، آموزش و استراتژیهای پیچیده، تکامل یافته و از حالت یک تهدید محلی فراتر رفتهاند.
وی برای تشریح این مفهوم، به نمونههای «جولانی» در سوریه و «ریگی» در ایران اشاره کرد که با حمایت سرویسهای خارجی از چهرههایی امنیتی به «فعال حقوق بشری» یا «رئیسجمهور» تبدیل شدند.
این سخنران سپس به تحلیل موردی گروهک تروریستی جیشالعدل پرداخت و ویژگیهای جهش ژنتیکی آن را برشمرد: این گروهک به طور مشخص در حال الگوگیری از استراتژی تحریرالشام در سوریه است. این الگو شامل ایجاد تشکیلات چندبخشی (استراتژیک، شرعیات، رسانه)، انجام عملیاتهای نمایشی با فیلمبرداری حرفهای برای اهداف تبلیغاتی و آموزشی و مهمتر از همه، تلاش برای ایجاد یک هویت فراملی با شعار «تمدن بلوچی» به جای تمرکز صرف بر ایران است.
وی هشدار داد که استراتژی پشت این تحولات، الگوی «هفت اکتبری کردن ایران» از منظر موساد است؛ به این معنا که دشمن به دنبال یک حمله غافلگیرکننده و همزمان از چند جبهه (شمال غرب، جنوب شرق) برای فلج کردن سیستم امنیتی کشور است.
وی در ادامه با انتقاد از سیاستهای انفعالی و پنهانکاری برخی دستگاهها در مواجهه با تروریسم، هشدار داد که این رویکرد تنها به گسترش دامنه تهدید میانجامد.
سیمیاری تصریح کرد: «مردم باید خطر تروریسم را مانند دهه 60 به وضوح حس کنند و از آن آگاه باشند». این آگاهیبندی عمومی نه تنها باعث ایجاد هراس نمیشود، بلکه با جلب همکاری و بیداری عمومی، «جامعه را به سنگری قدرتمند در برابر پروپاگاندای گروهکها تبدیل میکند».
وی خاطرنشان کرد که نمونه موفق این مشارکت مردمی را در خلال جنگ 12 روزه و همکاری خودجوش مردم برای شناسایی و گزارش پیکهای موتوری مشکوک شاهد بودیم. بنابراین، شفافیت و آگاهسازی مردم یکی از ارکان اصلی مقابله با تروریسم در عصر جهش ژنتیکی آن است.
وی همچنین به تحلیل ابعاد روانی-اجتماعی جنگ ترکیبی پرداخت و توضیح داد که چگونه گروهکهایی مانند جیشالعدل با ساخت و گسترش شایعات حساب شده (مانند ادعاهای تجاوز) که دقیقاً بر اساس «رگ خواب حساسیتهای فرهنگی و اجتماعی منطقه» طراحی میشوند، در پی فرسایش سرمایه اجتماعی و ایجاد شکاف بین مردم و نهادهای امنیتی هستند.
سیمیاری هشدار داد که این تاکتیک، که از آن به عنوان «تروریسم روانی» یاد میکند، به اندازه عملیاتهای مسلحانه خطرناک است، چرا که بستر لازم برای نفوذ و مقبولیت اجتماعی گروهکها را در بلندمدت فراهم میآورد.
وی خاطرنشان کرد: «متأسفانه کانالهای بومی استانی به ابزاری برای دشمن تبدیل شدهاند تا این شایعات را به سرعت و باورپذیری بالا در جامعه پمپاژ کنند».