کرمان رصد - کیهان /متن پیش رو در کیهان منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست
روزنامه حامی محمدجواد ظریف میگوید نباید به بحثهای بیهوده درباره مهمتر بودن موشک یا مردم پرداخت.
بازار ![]()
روزنامه «جمهوری اسلامی» در سرمقاله خود بدون اینکه از ظریف نام ببرد، نوشت: «یکی از بیهودهترین بحثها اینست که عدهای بر سر اینکه مردم مهمترند یا قدرت نظامی، به جدال و منازعه بپردازند. علت بیهوده بودن اینست که اولاً این هر دو لازمند و ثانیاً با توجه به اینکه فلسفه وجودی قدرت نظامی اینست که از مردم حفاظت کند، پس نباید تردید کرد که مردم مهمترند. وقتی محتوای این مبحث این چنین روشن است، چرا عدهای نیرو، وقت و امکانات خود و جامعه را خرج جدال و منازعه درباره آن میکنند؟ قطعاً این قبیل بحثها یک گناه اجتماعی است و همه باید از آن پرهیز نمایند. گناه بزرگتر این است که موضوعات مهمی که ارتباط مستقیم و حیاتی با موجودیت کشور دارند بر زمین ماندهاند و قلمها، زبانها و ذهنها به جای پرداختن به آنها به سراغ موضوعاتی میروند که تمام ابعاد آنها از بداهت برخوردارند. این قلمها و زبانها باید به جای پرداختن به این موضوعات، به سراغ اموری بروند که با موجودیت کشور و مردم رابطه مستقیم دارند بهطوری که بیتوجهی به آنها مردم را از حکمرانان دور میکند، به انسجام ملی لطمه میزند و قدرت ملی را دچار ضعف و سستی میکند».
روزنامه مذکور میافزاید: «تلاش برای کاهش فاصله مردم با حکمرانان، مهمترین موضوع بر زمین مانده جامعه ماست. شاید عدهای مطرح ساختن اصل این موضوع را به صلاح ندانند و یا حتی معتقد باشند فاصلهای میان مردم و حکمرانان وجود ندارد. این، یک توهم است که گفته شود فاصلهای وجود ندارد. حتی کسانی که به این فاصله پی بردهاند ولی معتقدند نباید این واقعیت را مطرح کرد نیز دچار توهم هستند. به احتمال زیاد، زندگی مرفه حکمرانان و جدائی آنها از مردم علت اصلی قبول نداشتن وجود فاصله میان آنها و مردم است. وقتی کسی وجود اصل فاصله را قبول نداشته باشد نمیتواند به تلاش برای برطرف کردن آن فکر کند. برخورداری از حقوقهای نجومی، در اختیار داشتن امکانات رفاهی زندگی، استفاده از امتیازات درمانی، بیخبری از کارشکنیها، پارتیبازیها، بنبستها و مفاسد اداری، وجود اطرافیان بلهقربانگو و مشاهده احترامات فائقه در رفتوآمدها و سفرها به حکمرانان اجازه نمیدهد از مشکلات مردم باخبر شوند. البته این احتمال هم وجود دارد که این حضرات در اثر عادت کردن به آن زندگی مرفه و تمام معنا اشرافی، قدرت احساس کردن واقعیتهای زندگی مردم را از دست داده باشند و هر قدر هم در این زمینهها بشنوند نتوانند آن را درک کنند».
درباره تحلیل روزنامه جمهوری اسلامی گفتنی است که اولاً پرداختن به انحرافات کلامی سیاستمداران، حتماً موضوعیت دارد، به ویژه اگر با پروژههای دشمنان ملت ایران برای ایجاد دوقطبیهای جعلی همآوا و همافق باشد. حسن روحانی و ظریف و تیم همراهشان، چرخ سانتریفیوژ و برنامه هستهای را مقابل چرخ کارخانهها و معیشت مردم قرار دادند و در اثر این دوقطبی تحمیلی از سوی دشمنان، هر دو چرخ را از حرکت بازداشتند. هم برنامه هستهای تعطیل شد و هم هشتهزار کارخانه و بدترین رکوردهای اقتصادب به ثبت رسید. این در حالی بود که شتاب چرخش سانتریفیوژها یکی از ابزارهای لازم برای توسعه و پیشرفت کشور و رونق اقتصادی است.
طیف بدسابقه، زمانی هم دیپلماسی و میدان را مقابل هم بازنمایی کردند و مقدمات حمله و تخریب علیه مدافعان حرم و مدافعان پیشتاخته امنیت ملی (امثال شهید سلیمانی) را فراهم کردند. و این در حالی بود که پیروزیهای خیرهکننده میدان و دفع تهدید موجود علیه امنیت ملی، سرمایه اقتدار ملی و پشتوانه دیپلماسی بود. متاسفانه در اینجا هم امثال ظریف، همانگونه دوقطبی ساختند که برنامه مطلوب دشمن بود. آنها همچنین قدرت دفاعی و موشکی را نقطه مقابل مذاکره و دیپلماسی وانمود میکردند و در تضعیف توان دفاعی بازدارنده همانگونه زبان میچرخاندند که خواست دشمن بود و اگر موفق شده بودند، ملت ایران توان مجازات اسرائیل و آمریکا و عقب راندن تهدیدات دشمن را نداشت.
وقتی مجموعه این دوقطبیسازیهای دروغین و پرهزینه را کنار هم میگذارید، نمیتوانید ماجرا را حمل بر تصادف یا اظهارنظر شخصی (ولو کجفهمی) بگذارید بلکه معلوم میشود این کار زنجیرهوار، یک خط خیانتآلود است.
ثانیاً دهنکجی به مشکلات اصلی و معیشتی مردم نیز هنر همان جریان دوگانهساز و دوقطبیساز است. آنها هستند که حاشیه میسازند و گفتمان خدمت و مردمداری را به حاشیه میرانند. حضور چنین کسانی در دولت روحانی و بعضاً در دولت فعلی، علت دهنکجی و بیاعتنای به مشکلات واقعی کشور است.
ثالثاً ردپای اشرافیگری، حقوقهای نجومی و دریافت امتیازات ناروا را نیز باید در میان همان کسانی جستوجو کرد که از یکسو اولویتهای کشور و مردم را به حاشیه میرانند و از سوی دیگر ضمن دهنکجی به اولویتها و محالنمایی حل مشکلات، نسخه انفعال و تسلیم در برابر غرب را میپیچند و برای اینکه مغالطهشان هم بگیرد، به دوقطبیسازیهای جعلی متوسل میشوند.
بنابر آنچه گفته شد، جریان تحریف و دوقطبیسازی و حاشیهپردازی با جریان اشرافیگری و بیاعتنایی به مشکلات مردم، دو جریان نیست بلکه یک جریان واحد است که دانسته و ندانسته به عنوان جادهصافکن دشمن عمل میکند و باید با روشنگری و اعتراض قاطع، رسوا شود.