کرمان رصد - فرهیختگان /متن پیش رو در فرهیختگان منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست
زهرا طیبی| دردسرسازیهای نتانیاهو باعث شد تا بالاخره ترامپ او را وادار به تغییر رفتار کند. روز گذشته در جریان دیدار نتانیاهو و ترامپ، بیبی در تماسی تلفنی به طور رسمی از قطر عذرخواهی کرد و پس از آنهم ترامپ در نشست خبری رسماً از طرح پیشنهادیاش برای غزه رونمایی کرد. این تغییر رفتار چند معنای روشن دارد از جمله آنکه ترامپ برخلاف خواسته راست افراطیها به دنبال تحقق طرح اسرائیل بزرگ نیست. به یک معنا او هم تلاش کرد تا جلوی شکست پیماننامه ابراهیم را بگیرد و هم نشان دهد که متحدان عربیاش را حمایت خواهد کرد. در گفتوگو با منصور براتی، به بررسی ابعاد طرح پیشنهادی ترامپ و عذرخواهی نتانیاهو از قطر پرداختیم که در ادامه میخوانید.
آیا پیش از این سابقه داشته که اسرائیلیها، مشابه رفتاری که در مورد قطر داشتند، دست به عذرخواهی بزنند؟
دستکم دو مرتبه ما در تاریخ اسرائیل چنین نمونههایی داریم. یکمرتبه در سال 1997 بود که در اردن، اسرائیلیها اقدام به ترور نافرجام خالد مشعل، از سران اصلی حماس کردند. آن زمان این ترور ناموفق بود. دو نفر از مأموران موساد برای اجرای عملیات رفته بودند و تلاش کردند مادهای سمی را به خالد مشعل تزریق کنند. این سم وارد گوش او شد و ظرف چند ساعت حال او بسیار وخیم شد و به کما رفت. اما چون آن دو مأمور دستگیر شدند و نتوانستند فرار کنند، یک رسوایی بزرگ برای اسرائیل به وجود آمد. در حقیقت، این ماجرا باعث شد که چون در سال 1994 اسرائیل و اردن در توافق «وادی عربه» روابط خود را عادیسازی کرده بودند، اردنیها و بهویژه پادشاه وقت، ملکحسین، از این اقدام اسرائیل بسیار ناراحت شدند و برای جلوگیری از قطع روابط، اسرائیل عذرخواهی کرد و برای آزادشدن آن دو مأمور، اقدام به فرستادن پادزهر برای نجات جان خالد مشعل کرد. همان پادزهر باعث شد که خالد مشعل مجدداً بهبود یابد و این اولین موردی بود که اسرائیل بابت آن عذرخواهی کرد. مورد دوم در سال 2010 رخ داد، زمانی که کشتی «ماوی مرمره» از ترکیه به سمت نوار غزه در حرکت بود و قصد داشت محاصره غزه را بشکند. اسرائیلیها به کشتی حمله کردند و چند نفر از خدمه کشتی را که همگی اهل ترکیه بودند کشتند. این اتفاق در نهایت به قطع روابط ترکیه و اسرائیل انجامید. اما نتانیاهو با یک عذرخواهی از اردوغان توانست موضوع را حلوفصل کند. در آن مورد نیز با پرداخت غرامت و عذرخواهی رسمی از سوی دولت اسرائیل، ماجرا بهنوعی خاتمه یافت.
چه عواملی نتانیاهو و ترامپ را به سمت یک اظهار تأسف ضمنی سوق داد؟
این موضوع اظهار تأسف ضمنی نبود، خیلی صریحتر است. اگر به کنفرانس خبری نگاه کنید، فراتر از آن چیزی است که توییت شده، میگوید: «من عذرخواهی و اظهار تأسف کردم نسبت به اینکه یکی از شهروندان قطری کشته شده است.»
نکته دوم آنکه، نقش قطر در میانجیگری و در مذاکرات بین حماس و اسرائیل، برای حفظ و اعمال فشار دیپلماتیک روی حماس، خیلی مهم است. نقش قطر بهخاطر قدرت اقتصادی و دیگری به دلیل ارتباط و نفوذی که در آمریکا پیدا کرده است؛ باعث شده که آمریکا روی اعمال فشار قطر به حماس حساب ویژه باز کند.
نکته سوم هم این است که آمریکاییها با اعلام نارضایتی از این اقدام، یعنی حمله اسرائیل به دوحه، سعی میکنند نوعی تعهد خود را به متحدان عربیشان نشان دهند. چون اگر نقشآفرینی ترامپ حتی در همین حد هم نبود که اعلام نارضایتی کند و پس از آن بگوید که «من میخواهم توافق دفاعی با قطر را تکمیل کنم» و در نهایت، با فشار زیاد، نتانیاهو را راضی به عذرخواهی بهصورت تلفنی کند، در حقیقت، بقیه متحدان عربی آمریکا هم کمکم به این سمت میرفتند که آمریکا از آنها در مواقع بحرانی دفاع نخواهد کرد. معنای این اتفاق این است که تلاشی صورت گرفته تا متحدان عربی از آمریکا دور نشوند.
آیا عذرخواهی نتانیاهو، میتواند بهمثابه مانعی برای فاصلهگرفتن کشورهای عربی از آمریکا و شکست احتمالی پیماننامههای ابراهیم عمل کند؟
دراینخصوص باید به سه نکته توجه کنیم؛
اولاً موضع و رفتار آمریکا بهعنوان متحد امنیتی کشورهای عربی، از جمله قطر، در برابر حمله اسرائیل به این کشور چه خواهد بود. نقش دولت ترامپ در اینکه این فضا به حداقل برسد، قابلتوجه بود؛ چون میخواهد بهنوعی تعهد خود را به این کشورها نشان دهد.
نکته دوم، عذرخواهیای است که انجام شده و بههرحال مهم است؛ زیرا معمولاً اسرائیلیها بهراحتی دست به چنین اقدامی نمیزنند، پس این اقدام حائز اهمیت است.
نکته سوم این است که حالا این موضوع بهعنوان یکی از اصول توافقی که ترامپ برای پایان جنگ در غزه رونمایی کرده مطرح شده است؛ یعنی اسرائیل دیگر نباید به قطر حمله داشته باشد و نقش میانجیگری قطر باید ادامه پیدا کند. اگر این توافق اجرا شود و اسرائیل به مفاد آن، بهویژه مفادی که مربوط به قطر است، پایبند باشد، میتوان انتظار داشت که کشورهای عربی امیدواری بیشتری پیدا کنند؛ زیرا چنین اتفاقی دیگر تکرار نخواهد شد و این مورد استثنا بوده است. اما روندهای آینده نشان خواهد داد آیا این موارد در سطح یک پیمان کاغذی باقی میمانند یا عملیاتی میشوند. بعد از آن است که میتوان بهتر قضاوت کرد. برای اینکه این فضا بر هم نخورد، باید این توافق به اجرا درآید و اسرائیل پایبندی خود را به آن نشان دهد.
چقدر این گزاره محتمل است که عذرخواهی اسرائیل و طرح پیشنهادی ترامپ، عملیات فریب دیگری برای شروع و تشدید حملات جدیدی باشد؟
این عذرخواهی، مستقیماً به دلیل ناراحتی ترامپ از اقدام اسرائیل بوده است. به این معنی که اگر ترامپ این نارضایتی را نداشت و اعمال فشار او نبود، قطعاً اسرائیلیها این اقدام را انجام نمیدادند. چون اساساً اسرائیلیها با گستاخی زیاد تأکید میکردند که اگر لازم باشد دوباره این کار را انجام خواهند داد و آن را هم با حمله آمریکا به القاعده و حمله آمریکا به صدام در 2001 مقایسه میکردند و میگفتند اینها باعث عذرخواهی آمریکاییها نشده چون آمریکا به تروریسم حمله کرد و ما نیز حق داریم که به تروریسم حمله کنیم. بنابراین فشار آمریکا در این مورد مشهود است. در مورد مفاد توافق 20بندی که ترامپ ارائه کرده، فشار زیادی از طرف آمریکا به اسرائیل برای پایان دادن به جنگ در حال وقوع است. نکته اصلی این است که طرح اسرائیل بزرگ از مفاد این توافق بیرون نمیآید به این دلیل که برای اجرای این طرح، اسرائیل باید نوار غزه و کرانه باختری را به اسرائیل الحاق کند، اما این طرح میگوید که اسرائیل باید از نوار غزه خارج شود و نوار غزه را به دست فلسطینیها به جز حماس دهد و تشکیلات خودگردان نیز اصلاحاتی اعمال کند و پس از آن برگردد و نهایتاً اینکه، توافق تأکید میکند که باید مذاکره بین دوطرف ادامه پیدا کند تا بتوانیم به نوعی خودمختاری و دولتمندی برای فلسطینیها برسیم. در مورد اینکه این طرح اجرایی خواهد شد یا خیر، میتوان نکات متفاوتی را مطرح کرد اما این طرح تضاد آشکاری با طرح اسرائیل بزرگ دارد، ممکن است طرح به طور کامل اجرا نشود یا تنها مفادی از آن اجرایی شود، ممکن است بعد از مدتی به طور کامل طرح برهم بخورد اما منطق این طرح با اسرائیل بزرگ مخالف است.
رفتار کشورهای اروپایی در بهرسمیتشناختن فلسطین و واکنشهای منفی به نتانیاهو در سازمان ملل را چقدر در رسانهای کردن این طرح پیشنهادی مؤثر میدانید؟
برای اینکه اسرائیلیها به یک توافق گردن بگذارند، چند مرحله لازم بوده است؛ یکی اینکه فشار بینالمللی وجود داشته باشد، دوم اینکه خود اسرائیل اراده سیاسی داشته باشد و سوم اینکه اختلافات بین اسرائیلیها و فلسطینیها قابل حلوفصل باشد. فشار بینالمللی که اروپاییها در این مدت وارد کردهاند اثرگذار بوده اما این فشار باید از طرف آمریکا باشد. آمریکا در دوره ترامپ تنها کشوری است که میتواند اسرائیل را به انجام اقدامی یا به عقبنشینی وادار کند. سایر کشورها تأثیر عملیاتی و فوری بر دستور کار اسرائیل ندارند. بااینحال انزوایی که اسرائیل در این مدت دچار آن شد و نفرتی که در جهان نسبت به آن شکل گرفته، قطعاً مؤثر است و در سالهای آینده تأثیر آن را بهویژه در ضدیت دولتهای غربی که متحد اسرائیل هستند، با بهقدرترسیدن افراد ضد اسرائیلی و مخالف اسرائیل، بیشتر خواهیم دید.
بازار ![]()