سه شنبه ۸ مهر ۱۴۰۴
سیاسی

وحدت، رمز پیروزی در جنگ تحمیلی و دفاع مقدس ۱۲ روزه

وحدت، رمز پیروزی در جنگ تحمیلی و دفاع مقدس ۱۲ روزه
کرمان رصد - فرمانده لشکر ۱۹ فجر در دوران دفاع مقدس گفت: همان طور که در دوران دفاع مقدس دوازده روزه، انسجام و یکپارچگی بین مردم به وجود آمد، گروه‌ها و جناح‌ها هم باید با هم منسجم شوند که دشمن نتواند نفوذ کند.
  بزرگنمايي:

کرمان رصد - فرمانده لشکر 19 فجر در دوران دفاع مقدس گفت: همان طور که در دوران دفاع مقدس دوازده روزه، انسجام و یکپارچگی بین مردم به وجود آمد، گروه‌ها و جناح‌ها هم باید با هم منسجم شوند که دشمن نتواند نفوذ کند.

کرمان رصد


به گزارش خبرگزاری صدا و سیما ، گفتگوی ویژه خبری دوشنبه شب با موضوع " درس‌ها و دستاوردهای دفاع مقدس " با حضور سردار محمد نبی رودکی فرمانده لشکر 19 فجر در دوران دفاع مقدس و سردار فتح الله جعفری مشاور رئیس ستاد کل نیروهای مسلح برگزار شد. متن کامل این گفتگو به شرح زیر است. 
سوال: می‌خواهم برگردم به سال‌هایی که هر دو بزرگوار از فرماندهان پرافتخار دفاع مقدس بودید. 8 سال جنگ تحمیلی اما قبل از آن می‌خواهم از دیدگاه هر دو بزرگوار یک معنی، یک واژه و تعبیر یک واژه را برای شما که سال‌ها برای وطن کار کردید، دفاع کردید و جانانه از همه چیز گذشتید بپرسم. دفاع مقدس، سردار جعفری بفرمائید.
سردار جعفری: دفاع ملت ایران در مقابل تجاوز و تجاوزگر بود و این دفاع همه جانبه بود همه اقشار مردم در این دفاع هم هماهنگ بودند. حمایت کننده بودند از فرزندانشان و کمک‌های مادی و ذهنشان و قلبشان و این خیلی افتخار بزرگی برای ملت ما بوده است هم در دوران 8 ساله و هم در 12 روزه. 
سوال: سردار رودکی بفرمایید، دفاع مخصوصاً از نوع دفاع مقدس برای وطن.
سردار رودکی: فداکاری و ایثار ملت بزرگ ایران در 8 سال دفاع مقدس به رهبری امام عزیزمان و حضور جوانان در نوک پیکان آن دفاع جوانان از همه اقشار، فقط ما از قشر دانش آموزی 36 هزار شهید دادیم. در 8 سال دفاع مقدس از قشر معلمان 4 هزار شهید داریم. از همه اقشار کشاورزان، دانشجویان، روحانیون، زنان همه اقشار وارد دفاع مقدس شدند. بنابراین در یک کلمه می‌شود گفت که حماسه سازی و فداکاری و ایثار ملت بزرگ ایران در دفاع 8 ساله. 
سوال: آقای رودکی آیا از نگاه شما که فرمانده سال‌های دفاع مقدس هستید و همچنان پرافتخار برای وطن تلاش و خدمت می‌کنید این دفاع ادامه دارد؟
سردار رودکی: بله. جنگ 12 روزه نشان داد ملت با تمام توان پشت سر رهبر معظم انقلاب هستند با وحدت و انسجامی که ایجاد شد. این همانند همان وحدت و انسجامی بود که در 8 سال دفاع مقدس داشتیم. ملت آماده بودند. یکی از دلایل شکست دشمن هم همین بود. خود شما سرکار خانم امامی مجری قوی در ساختمان شیشه‌ای صدا و سیما و همکاران بزرگوارتان چه رشادتی از خود نشان دادید و شهید هم دادید. این بیانگر و تداوم همان دفاع مقدس 8 ساله است یعنی ملت زیر بار زور نخواهد رفت در برابر زورگویان می‌ایستد اینجا هم ایستادند.
سوال: آماده می‌شدیم برای گفتگوی ویژه خبری، سردار جعفری به دقت تصویر پشت سر من را نگاه می‌کردند و نگاهشان چند دقیقه‌ای روی موشک‌ها تمرکز پیدا کرد. فکر می‌کنم خاطراتشان از سال‌های دفاع مقدس بحث موشکی، توانمندی‌های ما، سردار جعفری و آنچه که امروز ایران در حوزه امنیتی و دفاعی بر آن می‌بالد را بیشتر از زبان شما بشنویم از روزگار دور تا روزگار نزدیک.
سردار جعفری: این تصاویر موشک‌ها که اینجا بود من یاد شهید بزرگوار حسن تهرانی مقدم افتادم و شهدای این مجموعه. همچنین شهید بزرگوار امیرعلی حاجی زاده که دوستان ما بودند و جایشان خیلی بین ملت ما خالی است در تجهیزات نظامی که آمریکایی‌ها قبل از انقلاب به ایران داده بودند. موشک برد بلند و متوسط نبود یعنی ما موشک زمین به زمین نداشتیم اما روسها و عراقی‌های موشک‌ها را داده بودند. بنابراین شهر دزفول، شهر اهواز حتی بعد از آن تهران هدف موشک قرار می‌گرفت و این مسئله‌ای بود که برد سلاح‌های ما تا شهرهای مرزی بیشتر نمی‌رسید لذا در تصمیمی در مرداد 1363 قرار بر این شد که موشک تهیه شود برای مقابله به مثل و ما بتوانیم منابع اقتصادی و نظامی ارتش بعث عراق را هدف قرار دهیم.
سوال: پس راه ایران قوی ما در حوزه موشکی آغاز شد.
سردار جعفری: بله. ابتدا هیئتی آقای محسن رفیق دوست، رحیم صفوی، حسین اعلایی، محمد باقری، حسن تهرانی مقدم، حسن شفیع‌زاده، رضا امانی و من هم در خدمتشان بودیم رفتیم به سوریه. آنجا دو هدف در نظر گرفته شد. یکی اینکه ما تجربیاتمان در جنگ را به آنها منتقل کنیم. چون بالاخره در سال 63 ما دارای تجربه شده بودیم در جنگ و آقای حافظ اسد میزبان بودند. آقای رفیق دوست گفتند من رفتم خدمت رئیس مجلس و رئیس جمهور و گفتم ما داریم میرویم برای انتقال تجارب آیا شما نظری دارید؟ ایشان فرموده بودند که ببینید موشک به ما می‌دهند یا نه و این را آقای رفیق دوست در سفری که رفتیم گفتند. ما رفتیم بازدید کردیم از ارتش سوریه وضعیتشان را دیدیم فرماندهان سوری عمدتاً بالای 50 سال بودند و ما همه زیر 30 سال و این تفاوت سنی برایشان خیلی عجیب بود. مخصوصاً محمد باقری که متولد 1339 بود. از همه جوان‌تر بود و مسئول اطلاعات عملیات جنگ بود که جایگاه مهمی در جنگ بود و آنها از اطلاعات ایشان در مورد رژیم صهیونیستی متعجب شدند. چون تسلط نقشه‌ای و سرزمینی داشت و به ارتش رژیم صهیونیستی کاملاً مسلط بود. آنها خیلی تعجب کردند آنجا صحبت شد که موشک بدهند. آقای حافظ اسد گفتند ما نمی‌توانیم به شما موشک بدهیم چون در حال صلح با اسرائیل هستیم اما آموزش را به شما می‌دهیم. ولی ایشان پیشنهاد کردند که شما بروید لیبی آقای قذافی به شما موشک خواهند داد. همان هیئت به لیبی رفتیم و آنجا جلساتی گذاشته شد. آقای رحیم صفری و آقای رفیق دوست با آقای قذافی صحبت کردند ایشان گفتند ما به شما موشک می‌دهیم پیشنهادی هم کردند راجع به اینکه چه کار کنیم یعنی می‌گفتند یکی را بزنید کشور دیگری غیر از عراق و بعد هم تقریباً سه پارتی موشک، سی قبضه موشک به ما دادند. آقای مقدم ما قرارگاه بودیم آمدند خداحافظی کردند. تیمشان را بردند برای آموزش و آموزش دیدند و در اسفند 1363 همان سال اولین موشک شلیک شد در کرکوک.
سوال: یعنی حدود 6 ،7 ماه از آموزش تا پرتاب برای جوانان کمتر از 30 سال.
سردار جعفری: بله دومی را زدند در بانک رافدین، سومی را در مرکز نظامی بغداد. آنها خیلی تعجب کردند. چون نمی‌دانستند ما موشک داریم. از آن نقطه آقای مقدم چون با ایشان ارتباط نزدیکی داشتیم گفتند من تصمیم گرفتم خودم این موشک را تولید کنم.
سوال: سردار رودکی برگردم به پنج مهر 1360 شکست حصر آبادان. فرمانده 22،23 ساله که از نقطه تقریباً به تعبیر سردار صفوی گفتند که شکست حصر آبادان نقطه شروع موفقیت‌های جمهوری اسلامی ایران در عرصه دفاع مقدس و در جنگ تحمیلی بوده است. چه کردید و فکر می‌کنید این نقطه شروع چقدر برای جنگ تحمیلی 8 ساله دستاورد داشت و دستاوردسازی کرد؟
سردار رودکی: عملیات ثامن الائمه 5 مهر 1360 اجرا شد. در سه جبهه منطقه دارخوئین که از شادگان می‌آییم و جبهه فیاضیه که کنار رودخانه کارون از شمال آبادان است و جبهه ایستگاه 7 و جاده آبادان ماهشهر این سه جبهه را یک محور عملیاتی بود که یک تیپ از ارتش و چهار گردان از سپاه به فرماندهی سپهبد شهید سردار رشید از سپاه بود و امیر یا آن موقع جناب سرهنگ امینیان از ارتش بود و سردار مرتضی قربانی، سردار اسدی از سپاه فرمانده جبهه 7 بودند. جبهه فیاضیه کنار رودخانه کارون سرلشکر صفوی و امیر کهتری از فرماندهان لشکر 77 خراسان و لشکر شهید احمد کاظمی فرمانده این محور بودند. محور دارخوئین که سردار فتح الله جعفری، در همین. جبهه دارخوئین کنار سردار شهید حسین خرازی، امیر فرمنش، امیر سروری و از سپاه هم برادر شهید حسن باقری. این سه معبر عملیات شکست حصر آبادان بود که یک لشکر سه زرهی از غرب رودخانه کارون آمده بود به شرق رودخانه کارون و جاده‌ای که از آبادان به اهواز می‌رفت و از آبادان به ماهشهر می‌رفت. این لشکر ارتش بعثی عراق آنجا را به تصرف درآورده بود. درست همان جا وزیر نفت جمهوری اسلامی آن موقع شهید تندگویان و سرکار خانم آباد که عضو شورای قبلی شهر بودند و تعدادی از مردم و تعدادی از مسئولین آنجا به اسارت در می‌آیند. نیروهای رزمنده چون جاده مسدود شده بود از طریق ماهشهر با لنج می‌آمد به رودخانه بهمنشیر و بعضی هم با هلیکوپتر و توانستیم بعد از 367 روز که آبادان در محاصره عراقی‌ها بود و خرمشهر به تصرف عراقی‌ها قبل از آن درآمده بود که برادر خود من هم در خرمشهر به شهادت رسیده بود و من در آبادان بودم در عملیات ثامن الائمه بعد از 367 روز این عملیات ثامن الائمه با وحدت بین ارتش و سپاه و بسیج و جهاد سازندگی و نیروهای مردمی که آنجا بودند اجرا و منجر به آزادسازی 150 کیلومتر مربع از خاک ما شد. همین عملیات، اعتماد به نفس فرماندهان را زیاد کرد. آن موقع مسئول محور جاده آبادان - ماهشهر بودم اما شب عملیات شدم فرمانده یکی از گردان‌های خودمان در منطقه ایستگاه 12. در آنجا سردار شهید دیگر ما که هم شهرت ما، سردار عبدالله رودکی در منطقه دارخوئین بودند از فارس و چهار، پنج گردان دیگر، از فارس داشتیم. نیرو خیز بود فارس، بوشهر، کهگیلویه و بویراحمد. از اصفهان، قم، خراسان از همه کشور نیرو آمده بود. از بسیج. اصلاً جنگ مردمی بود. اگر جنگ متصل به مردم نبود قطعاً نیروهای ارتش و سپاه به تنهایی نمی‌توانستیم تاب آوری داشته باشیم. بلافاصله بعد از آن رفتیم سراغ آزادسازی بستان. بعد از آن رفتیم سراغ فتح المبین. آنجا 15 هزار اسیر در منطقه فکه، فتح المبین، شوش، دشت عباس و آمدیم خرمشهر سوم خرداد 1361. یعنی از بعد عملیات ثامن الائمه 5 مهر 1360 تا سوم خرداد 1361 در این 9 ماه 18 هزار اسیر هم در خرمشهر از داخل سنگرها و خانه‌ها به ایران آمدند و دشمن فهمید که ایران ایستاده و اگر ایران را ول کنیم تا بغداد خواهد آمد. همان موقع رفتند سراغ بمباران لبنان. اسرائیلی‌ها گفتند اگر ایران از اروند عبور کرد آن طرف خرمشهر آمد به بصره، ما لبنان را می‌زنیم. تا اینجا عرض کردم که بدانید ثامن الائمه اولین نقطه عطف و نقطه موفقیت بود. ما با اتکا به خداوند، توانمندی‌ها و خلاقیت فرماندهان، ابتکارات و وحدت با ارتش توانستیم در همان 9 ماه بعد از عملیات ثامن الائمه تا آزادسازی خرمشهر، حدود 35 هزار اسیر، یکی 15 هزار، یکی 17 هزار و دو سه هزار از دشمن بعثی بگیریم که دشمن رو به تسلیم بود.
سوال: می‌خواهم از نکته‌ای که سردار به آن اشاره کردند از اتحاد نام بردند، آنچه که ما در سال‌های دفاع مقدس دیدیم و ادامه پیدا کرد تا رسید به جنگ 12 روزه، در جنگ 12 روزه شما که در سال‌های دفاع مقدس از فرماندهان بودید چه چیزی دیدید که شبیه آن سال‌ها بود؟
سردار جعفری: مهمترین و اساسی‌ترین چیزی که در جنگ 12 روزه ظهور کرد حضور و نقش مردم در صحنه بود. یعنی برعکس اینکه تصور می‌کردند مردم علیه جمهوری اسلامی قیام خواهند کرد، این برعکس شد که از اقدامات خیلی مهم بود. مسئله بعدی اینکه علی رغم اینکه فرمانده هوافضا سردار حاجی‌زاده و تقریباً همه فرماندهان ایشان به شهادت رسیدند ولی جوانانی که در این گروه‌های موشکی بودند توانستند ماموریت خودشان را به نحو احسن انجام دهند و این خیلی کار مهمی و اقدام ارزشمندی بود. مسئله بعدی نقش رهبر معظم انقلاب در هدایت و فرماندهی بود. این سطح فرماندهان در هر کشوری زده می‌شد شاید آن کشور نمی‌توانست اقدامی کند ولی نقش سردار سپهبد شهید رشید و محمد باقری و حاجی‌زاده و آقای سلامی نقش کمی نبود. فرماندهان اداره کننده و دفاع کننده در مقابل متجاوز بودند. آن حمله ناگهانی در سه بامداد روز اول تمام شد ولی اینکه ابتکار عمل به دست گرفته شد. بسیار نکته مهمی بود و اهمیت داشت و اگر این اتفاق نمی‌افتاد قطعاً بدانید که همانطور که از غزه دست برنداشت، دست از سر ما هم برنمی‌داشت ولی آسیبی که دید آسیب بسیار سنگینی بود ولی حالا آنها در سانسور شدید خبری هستند.
سوال : سردار رودکی چه چیز جنگ 8 ساله را به لحاظ اجزای موفقیت، به دفاع مقدس 12 روزه پیوند می‌زند؟
سردار رودکی: در دفاع مقدس، خداوند متعال، رهبری و مدیریت حضرت امام را یکی از عوامل اصلی و پررنگ پیروزی می‌دانیم. رهبری امام، مدیریت امام در جنگ در هر جایی که بن‌بستی ایجاد می‌شد امام وارد می‌شدند مثال آن در فتح المبین، دشمن حمله کرد جایی که در غرب کرخه فرمانده منطقه جبهه شوش خود من بودم. دشمن موقعی حمله کرد که ما می‌خواستیم فردا شب عملیات بزرگ فتح المبین را آغاز کنیم. اما ما این را می‌گوییم تک مختل کننده، تمام معابر ما را معبر تخریب‌چی‌ها، نیروهای اطلاعات، بردن گردان‌ها. وقتی برادر محسن رضایی آمد خدمت امام با هواپیمای جنگی، از امام خواست استخاره‌ کنند. امام فرمودند امری که واضح و واجب است، استخاره نمی‌خواهد. بروید، توکل کنید و از همان جا، معابر و بخش‌ها، دشمن را دفع کنید. برگشت آقای محسن در جلسه فرماندهان، شهید متوسلیان، شهید قاسم سلیمانی، شهید احمد کاظمی، صیاد شیرازی، فرماندهان ارتش و سپاه. همه جمع بودیم و گفتند امام این جوری فرمودند، همه آماده شدیم، تفئلی به قرآن کریم زدیم. سوره مبارکه " انا فتحنا لک فتح مبینا " آمد. اسمش را گذاشتیم فتح المبین. سرلشکر شهید رشید و سرلشکر شهید ربانی پور بود و کربلای 4 و 5 داشتیم و آن را گذاشتیم اسمش را فتح المبین. آن جا امام با قدرت فرماندهی می‌کرد.
عامل دوم حضور مردم بود در جنگ هشت ساله. این دو عامل در جنگ هشت ساله، در جنگ 12 روزه هم داشتیم. سرلشکر شهید سلامی، ربانی، شهید محمد باقری، محرابی، شهید رشید، این شهدا به شهادت رسیدند. این عزیران، پرچم را دست سرداران دیگری، رهبر معظم انقلاب دادند و نیرو‌های مسلح آماده شدند. بعد فرمودند نیرو‌های مسلح شما را بیچاره خواهند کرد. غروری، افتخاری برای ما نظامی‌ها و سپاهی و دفاعی‌ها بود که با روز اول ورق برگشت.
سوال: کمتر از 24 ساعت پاسخ دادیم؟
سردار رودکی: دو حضور مردمی که در جنگ هشت ساله با آن کیفیت حضور داشتند. در جنگ 12 روزه، دشمن همان طور که سردار جعفری اشاره کردند، فکر می‌کرد مردم می‌آیند اغتشاش می‌کنند، برنامه ریزی کرده بودند. گفته بودند کار ایران تمام است. اما مردم آمدند در خیابان ها، اما برای دفاع از انقلاب. من در میدان انقلاب روز پنجم، ششم هر روز با خانواده می‌رفتیم، تجمع دعوت می‌گرفتند، می‌رفتیم، می‌دیدیم هواپیما‌های عراقی بالای سر، مردم انگار نه انگار، این امتداد دفاع مقدس ملت ایران است که هنوز از همان روحیه و از همان رهبری ما برخوردار هستیم.
سوال: سردار هواپیما‌های اسرائیلی را اشاره کردند؟
سردار رودکی: بله هواپیما‌های اسرائیلی.
سوال: چون ما در مرور سال‌های دفاع مقدس هستیم، رسیدیم به این که عده‌ای از سربازان مصمم، برای دفاع از وطن، مرداد شصت و سه رفتند، آموزش دیدند. در اسفند 63 پرتاب اتفاق افتاد و رسیدند که بسازند برای کشور برای داشتن ایران قوی. این مسیر را خیلی سریع مرور کنید، رسیدن به جایگاهی که امروز ما در عرصه دفاعی و امنیتی داریم. نظامی اساسا در حوزه موشکی و حضرت آقا تاکید کردند مبنی بر توانمند شدن و ایران قوی داشتن.
سردار جعفری: کماکان در دورانی که این کار تولید می‌شد ارتباط نزدیکی با آقای حسن مقدم داشتم و از جا‌هایی که این‌ها تولید می‌شد بازدید می‌کردیم. چون در ستاد کل قوا بودجه اش را ما باید تامین می‌کردیم. برای همین باید برای بازدید و مراقبت می‌رفتیم. این پیشرفتی که در تولید داشتند، شگفت انگیز بود. هم در سرعت و هم در تخصص و دقت و این که این موشکی ما گرفتیم صد کیلومتر بردش بود و بالابردن، سوخت مایع، سوخت جامد و آزمایشات متعدد و فعالیت‌های خیلی زیاد. نقطه خیلی تاسف آورش این بود که در شب جمعه که با آقای حسن تهرانی مقدم و آقای محمد باقری برویم منزل آقای مقدم، خانوادگی دور هم باشیم. بعد از ظهر، چهارشنبه‌ای بود بعداز ظهر آقای محمد باقری به ما زنگ زدند، دفتر مان بودیم که گفتند جلسه شب منتفی است. گفتم چی شده. چرا منتفی؟ گفتند حسن مقدم به شهادت رسید. خیلی آسیب بزرگی بود البته حالا برادران دیگر جای شان را پر کردند. ایشان نظرات و طرح‌های خیلی جالبی داشتند. هم در تولید و هم در استقرار و هم در شلیک و هم در کار کردن. حرف شان این بود که قدرت صلح می‌آورد. وقتی مات قدرتمند باشیم، ایجاد صلح می‌شود. بنا نداریم که موشکی به شهری یا کشوری بزنیم. فهمیدم که بعضی از کشور‌ها وحشت کردند، ما بنای جنگ با کشوری نداریم، ما دفاع کننده‌ایم. پ
سوال: ما شروع کننده نیستیم؟
سردار جعفری: ما شروع کننده نبودیم، صدام تجاوز کرد، آمریکا تجاوز کرد. ما دفاع کردیم. دفاع از کشور، ملت و میهن مان که این دفاع قابل توجه است. آن جا کارشناسان روسیه آمدند برد موشک‌های عراقی را بالا بردند، دانشی وجود نداشت، این‌ها خریداری می‌کردند، دزفول می‌زدند، شهر‌های مختلف را بزنند، حتی حمیدیه چقدر با خط اول فاصله بود، چیزی حدود چهار کیلومتر و این‌ها موشک می‌زدند. این قدرت به وجود آمد، یک مقداری دوست دارم که در مورد این مسائل تخصصی‌تر صحبت کنیم و صحبت برادر عزیزم سردار وکیل را تکمیل می‌کنم. در حصر آبادان قوی‌ترین لشکر عراقی، لشکر سه زرهی، به فرماندهی سرلشکر قددوری جابر محمود.
سوال: شما در جبهه دارخوین بودید؟
سردار جعفری: بله. قددوری جابر محمود، فرمانده بسیار مغروری بود. سه تا تیپ داشت. تیپ شش، هشت و دوازده. تیپ دوازده که می‌گفتند تیپ ابن ولید. فرمانده اش در آن دوران ماهر عبدالرشید که نگذاشته در منطقه آبادان، در خرمشهر بود گذاشته بود که یک وقتی ما حمله کردیم به آن‌ها احتیاط بیاید. اما تیپ شش و هشت با همه تجهیزات دست ما افتاد، که حتی در بیسیم آقای حسن باقری به عربی من گفتم مسائلی را بگویید به سابق الدوری یکی از فرماندهان یکی از تیپ ها گفت: شما چرا می‌خواهید برگردید به عراق، اعدامت می‌کنند، بیاییدپیش خودمان، در پناه ما محفوظید.
قددوری جابر محمود که لشکر سه را از دست داده بود، ما تصور می‌کردیم که صدام اعدامش می‌کند، نه تنها اعدامش نکرد، چون اهل تکریت و همشهری صدام بود، گذاشتش دبیر نیروی‌های مسلح. این قددوری جابر که خودش اعدام نشده بود، بسیاری از فرماندهان مهم عراق را حکم اعدام شان را امضا کرد.
در فتح خرمشهر که فرمانده سپاه سوم سرلشکر صلاح القاضی که خیلی فرماندهی قابلی بود ولی، چون صدام خرمشهر را از دست داده بود، این را اعدام کرد، در راستای سوم خرداد.
بعد از آن فرمانده لشکر سه که بعد از قددروی جابر محمود که فرمانده ای کرد بود که فرمانده شده بود، اعدامش کرد. فرمانده تیپ ابن ولید نفری که بعد از ماهر عبدالرشید آمده بود، شخصی بود به نام محسن عبدالله این هم اعدام شد.
این جالب است که من سفری به آلمان داشتم. مجله‌ای در آلمان گرفتم، مجله مال آلمان بود. خبرنگار آن مجله با صدام مصاحبه کرده بود. عکس صدام روی جلد مجله بود. آوردم در ایران و دادم ترجمه کردند. خبرنگار از صدام پرسید که از دست دادن خرمشهر شما سیصد نفر را اعدام کردید. گفته نه من سیصد نفر اعدام نکردم، کمتر بودند. مثلا و این‌ها گروهبان‌هایی بودند که کوتاهی کردند در حفظ کردن شهر. یعنی سرلشکرش را می‌گوید گروهبان.
البته ما ادبیاتی در جنگ داشتیم، که واقعا هدف مان کشتار نبود. این جمله بسیار ارزشمند در چند مرحله آقای حسن باقری، هم در مصاحبه و هم در بیان فرموده بودند و پخش شد و رفتند عراق. این است که هدف ما در جنگ کشتار نیرو‌های عراقی نیست. ما قصد داریم با حملات خودمان، آن‌ها را دور بزنیم و نیرو‌های شان را اسیر بگیریم و دور صدام را از نیرو خالی کنیم و این‌ها برای آینده انقلاب اسلامی بمانند. یعنی نیرو‌های عراقی که به ما حمله کردند و تجهیزات آن‌ها را سالم بگیریم.
این یک نوع صلح در مقابل متجاوزست و می‌دانید ما چیزی حدود ده هزار پناهنده داشتیم از عراق در طول جنگ، ولی چون پناهنده‌ها خانواده شان تحت ظلم صدام قرار می‌گرفتند، فرماندهان ما این‌ها را اسیر اعلام می‌کردند که اثرش قابل توجه بود. صدام جنگ علیه ما را این طور شروع کرد. شهر‌ها را می‌زد، دزفول، خرمشهر و شهر‌های دیگر را می‌زد. ما این جور نبودیم که افرادش کشته شوند، که در پناه اسلام و کشور ما باشند و بعد هم برگردند سر خانواده‌های شان.
سوال: هر دو بزرگوار بیست و دو – سه ساله بودید در طول دفاع مقدس و از فرماندهان و پیشکسوتان این حوزه هستید، قبل از جنگ 12 روزه اگر از شما می‌پرسیدند که فکر می‌کنید که اگر جنگی شود، جوانان، نوجوانان، دهه شصتی‌ها و دهه هفتادی‌ها و حتی هشتادی‌ها وارد شوند، پاسخ تان چه بود و بعد از جنگ چقدر نظرتان نسبت به این موضوع عوض شد؟
سردار رودکی: جوانان دوران دفاع مقدس، در صحنه و در عرصه‌های مختلف و حضورشان بالاترست و کمتر نیست. این یک نکته، ما در جنگ هشت ساله مان، واقعا جوانان سبقت می‌گرفتند. یک دانه شهید در یک منطقه، در یک روستا، که تشییع می‌شد، ده تا نوجوان و جوان می‌آمدند به مراکز اعزام جبهه، آن موقع این جوری بود. حتما اگر از ما سوال می‌کردند، الان هم ما داریم می‌بینیم، شما جوانان را بیایید در دهه محرم ببینید، در شب‌های دهه محرم شب تاسوعای حسینی، شب عاشورای سید الشهداء ببینید، در مناسبت‌ها، در اعتکاف ها، قاریان قرآن ما، این جوانان الان در میدان هستند. این جوانان به همین علت کمتر از جوانان آن دوران نیستند. این جا از این اقتدار جمهوری اسلامی که این بخش آن نیرو‌های جوان ما در عرصه‌های دفاعی، علمی، صنعتی، خدماتی، در همه جا، این استفاده را کنند. سال شصت و چهار بود. بعد عملیات بدر، رفتیم خدمت حضرت امام، با فرماندهان ارتش و سپاه. شهید مهدی باکری چند هفته قبل به شهادت رسیده بود در شرق دجله، از فرماندهان لشکر‌های مان، رفتیم خدمت امام، امام در آن سخنرانی دو تا جمله از آن سخنرانی را من یادم است، ولی یک کار عملی که امام جلوی چشمان همه کردند، آن هم یادم است، فرمودند شما زمانی پیروزید که وحدت داشته باشید. زمانی پیروزید، که اخلاص داشته باشید، دست امام را که بوسیدیم که بیاییم بیرون، این طرف امام شهید صیاد شیرازی ایستاده بود. این طرف برادر محسن فرمانده سپاه. وقتی فرمانده ارتش شهید صیاد شیرازی خم شدند دست امام را ببوسند، امام دست ایشان را نگه داشت، دست محسن رضایی را گرفت گذاشت در دست هم، ما فهمیدیم امام از ما وحدت عملی می‌خواهد. این جا به جناح‌های مختلف کشور بگویم، به عنوان فرمانده لشکر دوران دفاع مقدس که در کنار شهیدان بودم، این را بگویم، که باید وحدت داشته باشیم، همان طور که رهبر معظم انقلاب فرمودند. این انسجامی که در مردم و یکپارچگی که به وجود آمده، گروه‌ها و جناح‌ها هم باید با هم منسجم شوند که دشمن نتواند نفوذ کند. 
دشمن اگر وارد شود، اگر دوباره حرکتی کند، اگر تروری انجام دهد، یکی از فرماندهان ما در خارج یا در داخل موشکی به یک محل هسته‌ای ما دوباره بزند، باید بداند با قدرت محکم‌تر، پاسخ کوبنده‌تر. این توانایی که ما به کار بردیم، سی درصد توانایی کشور و دفاعی مان بود. ما از همین جا خطاب به اسرائیل و به آمریکا و به غرب می‌گوییم، به عنوان سرباز کوچک نظام که الان جناح‌های مختلف زمینی مان را فعال نکردیم. همان نیرو‌های حزب الهی که آن جا هستنـد. همان نیرو‌های حماس، حشدالشعبی، فاطمیون، لشکر‌های فاطمیون افغانستان، نیرو‌های انصارالله یمن که تعدادی از فرماندهان شان را زدید. 
سوال: که همیشه و همواره مقاومت سرلوحه آن‌ها هستند؟
سردار رودکی: الان هم یک میلیون می‌گویند به ما یک مسیر راه دهید که برویم سراغ اسرائیل. الان به اسرائیل می‌گوییم که اندازه یک فلسطین که از دست ما مسلمانان در آوردید، از دست مسلمانان و قدس عزیز، این سرزمین مساحتش به اندازه عملیات خرمشهر نیست. همان گونه که سپهبد شهید سلامی فرمودند، شما اندازه یک عملیات ما نیستید. چی فکر کرده است دنیا، ما دنبال جنگ نیستیم، اما اگر جنگی را آغاز کردید، اگر خلافی را شروع کردید، با تمام توان وارد می‌شویم. همان طور که سایر فرماندهان من دیدم در شب‌های قبل این موضوع را اشاره کردند. 
سوال: بحث به نقطه کلیدی بردند سردار رودکی، اتحاد مقدس، جمع بندی شما راجع به آن چه که رمز موفقیت کشور همواره محسوب می‌شود؟
سردار جعفری: حضور نیرو‌های مسلح، ملت، جهادگران، این‌ها در یک قرارگاه و در یک مکانی برای مقابله با متجاوز هر موقع همه با هم بودند، موفقیت کسب می‌شد.
موفقیت، موفقیت خیلی مهمی بود، البته نقش شهدا نقش اول است. واقعا در این جا، بسیجیان، رزمندگان، شهدای گمنام، این‌ها حماسه‌های فراوانی به وجود آوردند. فکر می‌کردند دو میلیون از مردم ایران در جنگ حضور پیدا کردند. از این دو میلیون، 175 هزار نفرشان در صحنه‌های جنگ به شهادت رسیدند که مردمی بودند. سردار فرمودند چقدر دانش آموز و اقشار مختلف ما. این‌ها هر موقعی که واقعا این همدلی، هماهنگی و همراهی همه با هم بودند، پیروزی‌ها کسب می‌شد. این خیلی اهمیت داشت و خیلی نقطه قابل توجهی بود. 
از این طرف هم یک وقتی سرکلاس از من می‌پرسند که اگر جوانان و نسل جوان امروز جنگی شود، مثل شما می‌روند. می‌گویم بهتر از ما می‌روند، چرا نمی‌روند، از کشورشان دفاع می‌کنند، مدافع کشورشان هستند.
آقای سلامی فرمودند، همین‌ها که شما روی شان سرمایه گذاری می‌کنید، فردا می‌آیند علیه شما در خیابان‌ها، که این اتفاق افتاد. همین اتفاق افتاد، دیدید در زمان انتخابات اتفاق افتاد.
جمله آخرم و مقاومت شخص شما در بخش خبر خیلی خوب بود. جهانی شد و برای همه ملت ایران افتخاری شد.


نظرات شما