کرمان رصد - روزنامه سازندگی / «عصر جدید، پارادایمی نو» عنوان یادداشت روز در روزنامه سازندگی به قلم حسن بجنوردی است که میتوانید آن را در ادامه بخوانید:
راه چاره ابربحران انرژی کشور، دگرگونسازی بنیادین دیدگاهها، سیاستها و شیوه اجرای تدبیرهاست و نکته پراهمیت آنکه داستان انرژی حتما باید یکپارچه و هماهنگ سیاستگذاری شود. چه بسا بهتر باشد، موضوع مدیریت آب هم در کنار انرژی دیده شود. اساسا ابربحران انرژی (در همه بخشها) بحران آب، بحران اقلیمی و بحران بروکراسی و کارآمدی در هم تنیده هستند. حل آشفتگیهای مذکور یکپارچگی میطلبد یعنی سه بحران نخست تحت یک «سازماندهی جدید» کنترل خواهند شد. این «بروکراسی جدید» میتواند، الگویی برای «بازتعریف مفهوم دولت کارآمد» در آینده باشد که حتما باید در فرصتی، مستقلا و مبسوط بحث شود. عجالتا ادغام همه ساختارهای اداری مرتبط با موضوع انرژی و آب در وزارتی به نام انرژی با ساختاری نوین و بسیار کوچک ولی کارآمد و چالاک میتواند دگرگونکننده باشد. در یک کلام، کل راهبرد انرژی کشور در چارچوب پارادایمی نو، نیاز به بازپیکربندی و بازآفرینی دارد. با نظر به درک مقدمه فوق، در خصوص عبور از بحران کمبود برق و گذاربه انرژیهای پاک، توجه به موارد زیر احتمالا مفید واقع شود:
1. شرکت دولتی توانیر پس از این باید عمدتا به نهادی ناظر، تنظیمگر مقررات و هماهنگکننده تبدیل شود. همچنین مسؤولیت بازسازی شبکه توزیع فعلی را جهت تأمین برق پایه مشترکین برعهده خواهد داشت تا پس از اجرای اصلاحات دوران گذار، تکلیف نحوه مدیریت شبکه در آینده روشن شود.
2. شبکه توزیع فعلی باید به کل نوسازی و زیرساختهای لازم برای ایجاد «شبکه هوشمند»(smart grids) و ورودیهای غیرمتمرکز انواع انرژی فراهم شود. برای نمونه، برنامههای Horizon 2020 در اروپا، امکان مدیریت بهتر منابع توزیعشده را از مسیر فناوریهای دیجیتال فراهم میکنند.
3. نیروگاههای گازی فعلی به دست بخش خصوصی کاملا نوسازی و بازسازی و احیانا واحدهای سیکل ترکیبی اضافه و نیروگاههای قدیمی به تدریج از مدار خارج شوند. (نیروگاههای گازی باید طبق استانداردهای روز دنیا نوسازی شوند) راندمان حرارتی نیروگاههای سیکل ترکیبی مدرن امروزی با فنآوریهای جدید به چیزی حدود 60 درصد رسیده است. بدین ترتیب برای تولید برق در مقیاس امروز مصرف گاز نصف خواهد شد.
بازار ![]()
4. برق پایه کشور توسط نیروگاههای سیکل ترکیبی مدرن، تأمین شود (شاید حدود 50 هزارمگاوات طبیعتا باید کارشناسان تعیین کنند) و بقیه نیازمان از طریق انرژیهای تجدیدپذیر تولید شود. در مرحله دوم ظرف دهههای آینده، برق پایه هم میتواند با منابع دیگری جایگزین شود. مصرف مستقیم گاز توسط مشترکین به تدریج به سوی برق هدایت و نیاز انرژی کشور تا جای ممکن با برق برآورده شود. (گرمایش و سرمایش ساختمانها میتواند عمدتا به کمک پمپهای زمین گرما geothrmal باشد).
5. کل کشور مثلا به 10 منطقه برقی یا بیشتر تقسیم و «شهرکهای(پردیس) خورشیدی و بادی» به دست شرکتهای خصوصی و سهامی یا به صورت کنسرسیوم ایجاد شود. در هر شهرک زیرساخت لازم تا چند گیگاوات ظرفیت خورشیدی یا بادی و امکانات اتصال به شبکههای خصوصی و احیانا دولتی مهیا میشود. شرکتهای متوسط برای تولید برق پاک در شهرکهای مزبور سرمایهگذاری میکنند و از پراکندهکاری جلوگیری میشود. مثلا یکصد شرکت مختلف در یک شهرک خورشیدی مجموعا 1/5 گیگا برق تولید میکنند. این شیوه سبب میشود در سرمایهگذاریهای زیرساختی اولیه و نگهداری تجهیزات پس از راهاندازی، صرفهجویی بزرگی صورت بگیرد. سازوکار استاندارد تعمیر و نگهداری از تجهیزات نیروگاهی باید همزمان با توسعه صنعت مذکور به صورت تخصصی و حرفهای شکل بگیرد (تبدیل به فرهنگ شود).
درخور توجه است، پراکنده کاری در احداث نیروگاههای خورشیدی و بادی و عدم توجه به زیرساختهای لازم در درازمدت، صدمات جبرانناپذیری به مسیر انرژی کشور وارد میکند. سیاستها باید به نحوی تنظیم شود تا سرمایهگذاران متضرر نشوند و با گذشت زمان، توجیه اقتصادی نیروگاهها حفظ شود. در غیر این صورت پس از مدتی ممکن است برخی نیروگاهها بدل به گورستان پنلهای خورشیدی و… شوند.
6. توانیر با قیمت مناسب، انرژی پایه مشترکین خرد را تأمین و در صورت نیاز بیشتر، مصرف کنندگان برق مازاد را با قیمت رقابتی از شرکتهای محلی یا ملی تهیه خواهند کرد.
7. همه صنایع بزرگ و متوسط کشور، ملزم میشوند برق مورد احتیاج خود یا افزون بر آن را به صورت مستقیم سرمایهگذاری یا ترجیحا با مشارکت و گرفتن سهام از شرکتها و پروژههای بزرگ انرژی پاک تأمین کنند.(بدینسان همه صنایع مستقلا برق پایدار و با قیمت قابل قبول خواهند داشت)
8. روستاها و شهرهای کوچک میتوانند، برق مورد نیاز خود را منفک از شبکه سراسری به صورت محلی از شرکتهای کوچکتر منطقهای تهیه کنند. مثلا برق چند شهرک و روستا یا شهر کوچک با یک نیروگاه خورشیدی یا بادی و شبکه مختص خودشان به سادگی تولید میشود. برای این منظور حتما باید از فنآوریهای ذخیره انرژی چون باتریها و… جهت مدیریت نوسانات بهره جست. در پارادایم جدید، روستاها میتوانند بدل به یکی از ارکان تولید انرژی پاک در ایران شوند.
9. همانطور که در مورد قبلی اشاره شد، ضروری است جهت مدیریت نوسانات و پایداری برق تجدیدپذیر، آخرین فنآوریهای ذخیرهسازی به کار گرفته شود. برای پایداری و کارآمدی بیشتر شبکه به کارگیری «سیستمهای هیبریدی» (ترکیب دو یا چند فنآوری تولید انرژی) توصیه میشود.
10. یک هدف بلندپروازانه ولی منطقی برای چشمانداز 10 و20 ساله کشور مشخص شود. مثلا ایجاد ظرفیت 50 یا 60 هزار مگاوات متمرکز و غیرمتمرکز(توزیعشده تجدیدپذیر و…) تا سال 2033 (عمدتا خورشیدی سپس بادی) گفتنی است بر پایه گزارشهای مؤسسات جهانی (Ember,IEA,IRENA) در سال 2024 مجموعا افزون بر 700 گیگاوات ظرفیت جدید خورشیدی و بادی در جهان نصب شده است و پیشبینیها برای 2025 مجموعاً بیش از 800 گیگاوات خواهد بود. پاکستان فقط در سال 2024 حدود 17 گیگاوات پنل خورشیدی وارد کرده است. در چین سال 2024 به طور متوسط روزانه قریب 1000 مگاوات(یک گیگاوات) ظرفیت جدید خورشیدی و بادی نصب شده است. نتیجتا اعداد فوق نشان میدهد تحت یک سازماندهی کارآمد، میتوان به رکوردهای مناسبی دست یافت.
11. تعدادی هم «مگاپروژه» در سطح ملی مستقل از شهرکها توسط بخش خصوصی طراحی و اجرا شود.(عمدتا خورشیدی و تعدادی مزارع بادی) بعضی از همین شرکتهای بزرگ انرژی میتوانند، شبکه توزیع خودشان را داشته باشند.
12. شبکه توزیع خصوصی در کنار توانیر به تدریج تامین برق کشور به ویژه در بخش صنایع بزرگ، متوسط، تجاری و… را دست خواهد گرفت.
13. دولت نیز بر نظارت و تنظیم مقررات و ایجاد زیرساختهای لازم تمرکز میکند. از جمله اجرای سیاستهای تشویقی و حمایتی چون قراردادهای خرید تضمینی.
14. دولت فعلا حوزه انرژیهای پاک را از مالیات و عوارض معاف نماید.( با تنظیم مقررات بهروز و استاندارد)
15. آخرین فنآوریهای نوین، شناسایی و سرمایهگذاری شود. از جمله پنلهای جدید دوطرفه، سیستمهای ذخیره انرژی چون انواع باتری و… برای نمونه در زمینه تکنولوژیهای نو، استارتآپهایی چون space solar بریتانیایی بر پایه انرژی خورشیدی فضاپایه در حال توسعه فنآوریهای استفاده از انرژی خورشیدی در فضا و انتقال بیسیم آن به زمین هستند. فاز نخست پروژه تا 2030 در ایسلند اجرایی میشود. پیشبینی میشود در نهایت این تکنولوژی از توربینهای بادی ارزانتر شود. چنین فنآوریهایی ممکن است در آتیه به کار آید و میتوان در آنها سرمایه گذاری حساب شده، کرد.
16. تأمین منابع مالی پروژهای بزرگ و متوسط با ساختاری نوین.
17. موازی با شهرکهای انرژی پاک، مگاپروژهها و پروژههای متوسط، «سیاستهای غیرمتمرکز انرژی توزیع شده» به شدت حمایت شود.(distributed Energy resources) این سیاستها شامل مجموعهای از خطمشیها و اقداماتی است که هدفشان پشتیبانی از تولید، ذخیرهسازی و مدیریت انرژی در مقیاس کوچک و محلی به جای وابستگی به سیستمهای متمرکز تأمین انرژی (مانند نیروگاههای بزرگ) است. سیاستهای مذکور به منظور افزایش پایداری، کاهش انتشار کربن، بهبود تابآوری و انعطافپذیری شبکههای انرژی و توانمندسازی مصرفکنندگان طراحی شدهاند. تعرفههای خوراک به شبکه (Feed-in tariffs) شبیه آلمان، اعتبارات مالیاتی، یارانهها و وامهای کم بهره از جمله مشوقهای مالی سیاستهای مزبور هستند. همچنین ایجاد قابلیت کنتورهای دوطرفه هوشمند (bidirectional meters) و «نت مترینگ» (net metering) تا مشترکین و مصرفکنندگان بتوانند، برق اضافی تولید شده توسط سیستمهای خورشیدی و بادی خود را به شبکه تزریق و در قبوض خود اعتبار کسب کنند.(مانند استرالیا و آمریکا) بدینسان برای بهرهگیری از انرژی پاک، تشویق و از هزینههای انرژیشان نیز کاسته میشود. قابل ذکر است، سیستم نت مترینگ موجب تقویت مفهوم شهروندی و مشارکت فعال شهروندان در تولید انرژی کشور میشود.
از دیگر اقدامات لازم در جهت گسترش شبکههای غیرمتمرکز انرژی توزیع شده، میتوان به ایجاد جوامع انرژی(دستورالعمل بازاربرق اتحادیه اروپا)، میکروشبکهها(کالیفرنیا و ژاپن)، بازارهای انرژی محلی(هلند) و دیجیتالسازی و مدیریت هوشمند اشاره کرد.
آخرین مورد در راستای تقویت راهبرد انرژی توزیع شده، نیروگاههای مجازی (virtual power plants) هستند. نیروگاه مجازی پلتفرمی است که مجموعهای از منابع انرژی توزیع شده مانند پنلهای خورشیدی، توربینهای بادی کوچک، سیستمهای ذخیرهسازی انرژی) باتریها (وسایل نقلیه الکتریکی و فناوریهای مدیریت تقاضا (Demand Response) را از طریق نرمافزارهای پیشرفته، فناوریهای دیجیتال، هوش مصنوعی و… بهصورت یکپارچه هماهنگ و مدیریت میکند. این سیستمها بدون نیاز به زیرساخت فیزیکی در مقیاس بزرگ شبیه یک نیروگاه متمرکز سنتی عمل میکنند. نیروگاههای مجازی(VPP) قادرند خدماتی چون تنظیم فرکانس، مدیریت اوج بار و عرضه برق را ارائه دهند. در استرالیا پروژههایی مانند AGL’sVirtual Power Plant از باتریهای خانگی تسلا برای ایجاد شبکهای غیرمتمرکز استفاده میکنند.
18. اساسا انرژی کشور باید غیرمتمرکز، رقابتی و غیردولتی مدیریت شود. (دولت نقش سیاستگذاری، تسهیلکننده و ناظر خواهد داشت)
19. حقیقتا تا سال 2033 با تحقق اصلاحات ساختاری و اعمال مدیریتی نوین میتوانیم به صادرکننده برق بدل شویم. همچنین با گسترش انرژیهای نو از تعداد نیروگاههای گازی نیز بکاهیم. همه اینها و بلکه بیشتر در سایه بازآفرینی سیاستهای انرژی کشور قابل انجام خواهد بود و مسلما برای نیل به چنین هدف بلندی، ضروری است مدیریتی کاملا یکپارچه و همساز اعمال شود.
20. ساختار بروکراسی دولتی در زمینه انرژی باید به کل متحول شود. وزارت انرژی با ساختاری کوچک و کارآمد بر سیاست گذاری، نظارت، هماهنگی و تنظیم مقررات تمرکز کند.(وزارت نیرو و همه سازمانهای دولتی به هر نحو مرتبط در وزارتخانه مزبور ادغام شوند. وزارت نفت و گاز یا انرژی فسیلی جداگانه مدیریت و فرمی نو یابد. وزارت نفت میتواند، مبدل به نهادی مستقل و حرفهای مثلا استحاله به شرکتی سهامی عام با سازماندهی بسیار مدرن شود)
در خصوص سیستمهای غیرمتمرکز توزیع برق، میتوان از تجربیات کشورهایی چون ژاپن و بریتانیا بهرهمند شد. در خاورمیانه هم بررسی اقدامات در دست اجرای دوبی، عمان، اردن، عربستان، مصر و سایرین مفید است. مسلماً شبکه توزیعِ پیشرفته و هوشمند در کیفیت و پایداری برق، نقشی مهم ایفا میکند و انرژیهای تجدیدپذیر بدون چنین شبکهای کم اثر میشوند. بخشی از موفقیت کشورهایی مانند سوئد، نروژ، آمریکا و چین مدیون همین موضوع بوده است.
در پایان شایسته توجه است برخلاف انتظار، توسعه انرژیهای پاک به ایجاد فرصتهای برابر به سوی شهروندان و تقویت «جامعه مدنی» و «دموکراتیزه» شدن جوامع، یاری میرسانند. انرژیهای پاک نه فقط بشر را به طبیعت نزدیکتر میکننند بلکه دسترسی جوامع کمتر توسعه یافته به منابع انرژی را نیز تسهیل میکنند. همچنین با ظهور فنآوریهای نوین چون هوش مصنوعی، شهرکهای دیتاسنتری و… اهمیت تولید برق انبوه و پایدار فزونی مییابد. بر مبنای بعضی تخمینها (گزارش ABI Research) مصرف انرژی مراکز هوش مصنوعی تا سال 2030 به بیش از دو هزار تراوات ساعت خواهد رسید. تولید انرژی فراوان، پایدار و ارزان از ارکان پارادایم دنیای نو است و برای تحقق آن، ساختار انرژی کشور باید «بازطراحی و بازآفرینی» شود. در صد سال اخیر مزیت ایران در جهان، انرژی فسیلی بوده و حال ناظر به عصر جدید، میتوان این مزیت را در قالب «انرژیهای تجدیدپذیر» بازتعریف کرد.