کرمان رصد - فرهیختگان / «مقاومت در دل تراژدی» عنوان یادداشت روز در روزنامه فرهیختگان به قلم سهیلا صادقی است که میتوانید آن را در ادامه بخوانید:
غزه امروز، بیش از یک جغرافیای متنازع، آینهای تمامنما از زوال وجدان جمعی در عصر مدرن است؛ جایی که خشونت ساختاری، بیعدالتی نهادینهشده و سکوت سنگین جهان، تصویری تلخ از تمدنی میسازد که روزگاری مدعی اخلاق، انسانیت و آزادی بود. در این منطقه کوچک اما پرآشوب، همهچیز فریاد میزند؛ از ناله کودکان در زیر آوار گرفته تا ضجههای مادران، از گریه مردان گرفته تا فریادهای خاموش در چشمان مردم بیپناه. در نگاه جامعهشناختی، غزه نماد شکست جامعه مدرن در تحقق وعدههای خودش است؛ وعدههایی چون حقوق بشر، عدالت، آزادی و عقلانیت. جهان غرب که با شعارهای فریبنده وارد تاریخ شد، حال درگیر چرخهای معیوب از مشروعیتبخشی به خشونت و چشمپوشی از جنایت شده است. این وضعیت، نه حاصل ناتوانی بلکه نتیجه همسویی ساختاری قدرتهای بزرگ با نظم هژمونیک موجود است؛ نظمی که بقای خود را در سرکوب، حذف و نابودی دیگران میبیند. خشونت امروز، نه یک رویداد مقطعی، بلکه ساختاری است. قدرت در غزه، به شکل عریان و مطلق، چهره خود را نمایان کرده است؛ از تحریمهای غیرانسانی گرفته تا محاصره اقتصادی، از بستن مرزها تا کشتار روزمره و نابودی زیستبوم اجتماعی مردم. این نظم جهانی که باید حافظ حقوق انسانها باشد، خود به عامل و همدست اصلی نقض آنها تبدیل شده است.
از سوی دیگر، سکوت کشورهای عربی نیز بهمثابه یکی از فاجعهبارترین جلوههای انفعال تاریخی، به مسئله غزه ابعاد تازهای داده است. این سکوت، نه صرفاً بیعملی سیاسی بلکه نوعی خیانت اخلاقی است؛ همان سکوتی که در واقعه عاشورا عدالت را در برابر چشمان امت به قربانگاه برد. سکوت جهان عرب، همانقدر که همراهی با جنایت است، بیانگر سقوط عمیق وجدان تاریخی در منطقهای است که خود را مهد اسلام و کرامت انسانی میداند.
غرب نیز با همه ادعاهای لیبرالیسم و دموکراسی، گرفتار بحران عمیق معناست. آنچه امام خامنهای آن را «طبل میانتهی» مینامند، دقیقترین توصیف از فرهنگی است که در آن شعارها توخالی و ارزشها تبدیل به ابزار سلطه شدهاند. دموکراسیای که از زبان سران غرب شنیده میشود، در میدان غزه تبدیل به توجیهی برای نسلکشی است.
این چرخه خشونت، محدود به خاورمیانه نخواهد ماند. آنگونه که تاریخ نشان داده، ظلمِ نهادینهشده همیشه به سوی ظالم بازمیگردد. خشم و بیداری مردم، بوی باروت را از غزه به خیابانهای لندن، پاریس و نیویورک خواهد کشاند. نظم شکننده جهانی که اکنون بر تلی از خون و بیعدالتی ایستاده، تاب چنین خیزشهایی را نخواهد داشت.
بازار ![]()
در میان این تاریکی هولناک، صدای رهبر ایران، آیتالله خامنهای، چون نقطهای از امید میدرخشد؛ نه از آنرو که تنهاست، بلکه از آن رو که حقیقتی تاریخی را نمایندگی میکند؛ مقاومت، نه فقط یک واکنش سیاسی، بلکه بازسازی معنوی و اخلاقی وجدان انسان معاصر است. این صدای عدالتخواهی، با ریشهداشتن در سنت مقاومت و ظلمستیزی، نقش مهمی در جهتدهی به گفتمانهای جدید جهانی ایفا کرده است؛ گفتمانی که بشریت را به انتخاب جایگاه خود در طرف درست تاریخ فرا میخواند.
غزه، امروز تنها عرصه یک بحران نیست؛ بلکه بستری است برای بازتعریف معناهایی چون مقاومت، کرامت، همبستگی و عدالت. از دل این ویرانهها، نهفقط فریاد که اندیشه و ارادهای نو زاده میشود. روایتی که پایانش، نه ناامیدی، بلکه تولد جهانی عادلانهتر است؛ جهانی که در آن، سکوت دیگر مقدس نخواهد بود و مقاومت، معنای تازهای از انسان بودن خواهد آفرید.