سوءاستفاده ترامپ از سازمانهای اطلاعاتی آمریکا
مقالات
بزرگنمايي:
کرمان رصد - هم میهن /متن پیش رو در هم میهن منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست
پل پیلار-استاد امنیت بینالملل در دانشگاه جورج تاون| دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا، دو بار، در عرض یک هفته، با سازمانهای اطلاعاتی ایالات متحده در مورد مسائل مربوط به برنامه هستهای ایران اختلافنظر داشته است. در هر مورد، ترامپ روایت مورد نظر خودش را پیش میبرد، اما تفاوتهای اساسی در این دو مورد در جهات مخالف بود. قبل از پیوستن ایالات متحده به حمله اسرائیل به ایران، ترامپ شهادت قبلی تولسی گابارد، مدیر اطلاعات ملی را که در آن او قضاوت جامعه اطلاعاتی را مبنی بر اینکه «ایران در حال ساخت سلاح هستهای نیست و رهبر معظم ایران، برنامه سلاحهای هستهای را که در سال 2003 به حالت تعلیق درآورده است»، تأیید نکرد. ترامپ در پاسخ به این شهادت گفت: «او اشتباه میکند.»
سپس، پس از حمله هوایی ایالات متحده که ترامپ ادعا کرد «به طور کامل و تمامعیار» قابلیتهای کلیدی هستهای ایران را نابود کرده است، گزارشهای مطبوعاتی در مورد ارزیابی اولیه فاش شده توسط آژانس اطلاعات دفاعی که حاکی از آن بود که حملات هوایی ایالات متحده احتمالاً برنامه ایران را تنها چند ماه به عقب انداخته است را انکار کرد. کاخ سفید واکنش نشان داد و خود ترامپ دوباره از واژه «نابودی کامل» برای تاسیسات هستهای ایران استفاده کرد. کارولین لیویت، سخنگوی مطبوعاتی کاخ سفید، اعلام کرد که ارزیابی اطلاعاتی گزارش شده «کاملاً اشتباه» است.
در وهله اول، ترامپ سازمان اطلاعات ایالات متحده را به دستکم گرفتن یک تهدید فرضی متهم کرد. در وهله دوم، او سازمان اطلاعات آمریکا را به دست بالا گرفتن آنچه از این «تهدید» پس از حمله ایالات متحده باقی مانده بود، متهم کرد. سازمانهای اطلاعاتی در وهله اول، پیش از آنکه ناگهان به هشداردهندگان جنگطلب تبدیل شوند، اهل مدارا و خوشبینی نبودند. در عوض، این روند نشاندهنده تلاش ترامپ برای تحریف داستان به گونهای است که نشان دهد او ظاهراً با یک تهدید جدی روبهرو شده و با اقدام جسورانه خود، آن را از بین برده است.
دولت در تلاش برای بیاعتبار کردن هرگونه پیشنهادی مبنی بر اینکه تأثیر حملات هوایی ایالات متحده به برنامه هستهای ایران مهم و طولانیمدت نبوده است، بیش از حد تلاش کرده است. جان راتکلیف، مدیر سازمان سیا، بیانیهای صادر کرد مبنی بر اینکه «مجموعهای از اطلاعات معتبر نشان میدهد که برنامه هستهای ایران توسط حملات هدفمند اخیر به شدت آسیب دیده است.» مدیر سازمان ملی اطلاعات، تولسی گابارد در رسانههای اجتماعی اظهار داشت که «اطلاعات جدید، آنچه را که رئیسجمهوری بارها گفته است تأیید میکند: تأسیسات هستهای ایران نابود شدهاند».
این واکنش، مسائل اصلی مبنی بر اینکه آیا حملات هوایی عاقلانه بودهاند یا خیر و اینکه در رویارویی با ایران چه اتفاقی میافتد را نادیده میگیرد. هیچکس منکر این نیست که حمله ایالات متحده خسارات سنگینی وارد کرده است. بمبهای 30 هزار پوندی معمولاً این کار را انجام میدهند. وزیر امور خارجه ایران «خسارت قابل توجه و جدی» به تأسیسات هستهای ناشی از حملات ایالات متحده را تأیید کرده است اما حتی آسیب فیزیکی شدید به معنای ناتوانی در بازسازی و بازسازی یک برنامه نیست.
همچنین انکار نمیکند که حتی با آسیب شدید به تأسیسات هدف، مواد و تجهیزاتی باقی مانده است که میتوانند پایه و اساسی برای بازسازی باشند. تأسیسات غنیسازی زیرزمینی در فردو - هدف اصلی آن بمبهای 30 هزار پوندی - بیشترین توجه را در تفسیرهای پس از حمله به خود جلب کرده است. این تأسیسات آنقدر در اعماق زمین قرار دارد که دلیل خوبی برای تردید وجود دارد که حتی چندین بمب سنگرشکن هم بتوانند آن را نابود کنند، اگرچه رافائل گروسی، رئیس آژانس بینالمللی انرژی اتمی (IAEA)، ارزیابی میکند که حساسیت سانتریفیوژهای غنیسازی به لرزش به این معنی است که سانتریفیوژها احتمالاً از کار افتادهاند.
احتمال زیاد این است که ایران، با پیشبینی حملات، حداقل مقداری از اورانیوم غنیشده خود را به مکانهای نامعلومی منتقل کرده باشد. این ممکن است شامل 400 کیلوگرم اورانیوم غنیشده تا 60 درصد باشد که در فردو بوده است.
همچنین استعدادهای علمی و مهندسی وجود دارند که در یک برنامه هستهای چنددههای دخیل بودهاند و در میان افراد زیادی در ایران پراکنده شدهاند که حتی اسرائیل هم نمیتواند آنها را ترور کند. این استعداد را میتوان برای بازسازی هر یک از تأسیسات هستهای، از جمله تأسیسات تبدیل اورانیوم که مارکو روبیو، وزیر امور خارجه، در افزودن صدای خود به پیام دولت در مورد آسیب شدید به برنامه ایران، برجسته کرد، به کار برد.
هم راتکلیف و هم گابارد مدعی شدهاند که ایران «سالها» زمان نیاز دارد تا تاسیساتش را بازسازی کند. ترامپ گفت که برنامه هستهای ایران «برای چند سال آینده از بین رفته است». وقتی از ترامپ پرسیده شد که آیا ایالات متحده دوباره به ایران حمله خواهد کرد؟ او پاسخ داد: «لازم نیست نگران این موضوع باشم»، که تلویحاً به عدم بازسازی برنامه هستهای ایران در طول سه سال و نیم باقیمانده از دوران ریاستجمهوریاش اشاره داشت.
هنوز غیرممکن است که چنین پیشبینیهایی را که بسیار فراتر از حدسهای آگاهانه هستند، انجام دهیم. نهتنها به این دلیل که پیشبینیهای مبتنی بر شواهد، نیازمند مشاهدات میدانی هستند که آژانس بینالمللی انرژی اتمی و نه ایالات متحده در حال حاضر ندارند. بلکه به این دلیل که جدول زمانی برای بازسازی تاسیسات هستهای ایران به شدت به میزان اولویتبندی دولت ایران و اهتمامش به انجام این کار بستگی دارد.
در این راستا، میتوان به یاد آورد که چگونه در دهه 1970، ذوالفقار علی بوتو، نخستوزیر پاکستان، اعلام کرد که پاکستانیها در صورت لزوم برای دستیابی به سلاح هستهای «علف میخورند و حتی گرسنه میمانند». عراق صدام حسین، پس از بمباران راکتور هستهای عراق توسط اسرائیل در سال 1981، یک برنامه هستهای مخفی با اولویت بالا و شتابیافته را آغاز کرد که عراق را بسیار نزدیکتر از آنچه که قبل از حمله اسرائیل در مسیر دستیابی به آن بود، به دستیابی به سلاح هستهای نزدیکتر کرد.
تلاشهای دولت برای توجیه این موضوع بهویژه در مورد نیات ایران، بیهدف است. این موضوعی است که ترامپ برای اولین بار در مورد آن قضاوت مهم جامعه اطلاعاتی را رد کرد و این موضوع تعیین میکند که آیا اصلاً برای جلوگیری از سلاح هستهای ایران نیازی به جنگ بوده است یا خیر. اغراق در مورد یک تهدید خارجی به ویژه زمانی که موضوع عمدتاً نیات باشد تا تواناییها، آسانتر میشود. ادعا در مورد تواناییها ممکن است بعداً با شواهد عینی رد شود، درحالیکه اثبات یا رد نیات طرف مقابل به مسائلی برمیگردد که به ذهنیت طرف مقابل بستگی دارد و هیچ کسی نمیتواند دقیقاً ذهنیت طرف مقابل را به درستی تشخیص دهد.
اگر هیچ مدرک خوبی از قصد ایران برای ساخت سلاح هستهای هرگز آشکار نشود، ترامپ میتواند ادعا کند که این اقدام قاطع او بوده که ایرانیها را از برداشتن آن گام ترسانده یا منصرف کرده است. از طرف دیگر، اگر حملات اسرائیل و ایالات متحده، ایرانیها را - با توجه به نیاز به یک عامل بازدارنده قویتر - به سمت ساخت سلاح هستهای سوق دهد، ترامپ میتواند ادعا کند که این از همان ابتدا قصد ایران بوده است. برای عموم مردم دشوار خواهد بود که تشخیص دهند چه چیزی در این داستان درست است و چه چیزی نادرست.
مردم آمریکا نیز پیشداوریهای خود را دارند که به این نوع تغییر مواضع دولت کمک میکند. از جمله تمایل به فرض بدترین حالت در مورد هر چیزی که مربوط به ایران باشد. دولت همچنین میتواند از جهل عمومی در مورد این موضوع سوءاستفاده کند، همانطور که در یک نظرسنجی در سال 2021 نشان داده شد که 61 درصد از پاسخدهندگان به اشتباه معتقد بودند که ایران سلاح هستهای دارد.
تلاشهای بیوقفه اسرائیل برای به تصویر کشیدن ایران به عنوان یک تهدید جدی، در برداشتهای نخبگان و همچنین عموم مردم آمریکا نقش داشته است. اسرائیل تکههایی از اطلاعات را به این کمپین هشداردهنده تزریق کرده است که شامل افشاگریهای ظاهراً «جدید» است که چیزی بیشتر از اطلاعات قبلی ندارند و یا اینکه مشاهدات ضمنی هستند که برای مربوط دانستن آنها به تصمیم فرضی ایران برای ساخت بمب، به اثبات زنجیرهای از بدترین فرضیات نیاز دارند.
اسرائیل از طریق عملیات تهاجمی خود نشان داده است که نفوذ اطلاعاتیاش در ایران چقدر گسترده است. حال با این سطح از توان نفوذ، اگر این اطلاعات ناچیزی که در مورد تصمیم فرضی ایران برای ساخت سلاح هستهای ارائه داده است، بهترین اطلاعاتی است که میتواند ارائه دهد، این اطلاعات ناچیز خود گواه این است که ایران چنین تصمیمی نگرفته است.
بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل، بیش از سه دهه است که میگوید ایران در آستانه ساخت سلاح هستهای است. حتی یک ساعت خراب هم حداقل هر روز دو بار درست کار میکند، اما باور کردن حرفهای نتانیاهو در مورد مسئله هستهای ایران، نادیده گرفتن این است که او چقدر اشتباه کرده است. همچنین با توجه به هدف اصلی اسرائیل برای درگیر کردن ایالات متحده در جنگ علیه ایران، این موضوع نادیده گرفته میشود که هرگونه افشاگری اطلاعاتی اسرائیل در مورد این موضوع چقدر بیاساس خواهد بود.
میتوان با اطمینان فرض کرد که هر اطلاعاتی که اسرائیل ارائه میدهد، بخش کوچکی از اطلاعاتی است که در این مورد جمعآوری کرده است و با دقت انتخاب شده تا از تلاشش برای کشاندن ایالات متحده به جنگ پشتیبانی کند. به این کار، انتشار گزینشی اطلاعات میگویند. آمریکاییها باید این مفهوم را درک کنند، زیرا 22 سال پیش، آنها به طور مشابه هدف استفاده مغرضانه از انتشار اطلاعات برای توجیه حمله به عراق قرار گرفتند، رویدادی که من در جای دیگری به تفصیل شرح دادهام.
اظهارات اخیر راتکلیف و گابارد که با هدف تأیید ادعاهای ترامپ در مورد «نابودی» تاسیسات هستهای ایران انجام شده است، نمونه دیگری از انتشار گزینشی اطلاعات است. این اظهارات، ارزیابی نیستند. برای مثال، وقتی راتکلیف به «اطلاعات جدید» استناد میکند و میگوید «چندین تأسیسات هستهای کلیدی ایران نابود شدهاند و سالها طول میکشد تا بازسازی شوند»، این گفته هیچ چیزی در مورد آنچه نابود نشده و پتانسیل بازسازی کل برنامه هستهای ایران، نمیگوید.
ترامپ پیش از این، هدفش دستیابی به توافقی با ایران بود که میتوانست آن را به عنوان «توافق بهتری» از آنچه باراک اوباما به دست آورده بود، تبلیغ کند. اما اکنون که نتانیاهو او را به جنگ با ایران کشانده است، ترامپ میگوید: «برای من مهم نیست که توافقی داشته باشم یا نه.» او نمیتواند شواهد مربوط به قابلیتهای هستهای مداوم ایران و ارزیابیهای اطلاعاتی ایالات متحده در این مورد را نادیده بگیرد.
ترامپ برای مقابله با این قابلیتها تحت فشار خواهد بود و در پایبندی به پیشبینی خود مبنی بر اینکه نگران حملات بیشتر به ایران نخواهد بود، مشکل خواهد داشت. این فشار به ویژه از سوی دولت اسرائیل وارد خواهد شد که هدفش برای دخالت نظامی ایالات متحده علیه ایران ادامه یافت و وزیر دفاع آن، از «سیاست اجرایی» شامل حملات بیشتر علیه ایران صحبت میکند.
در همین حال، وظیفه نظارت اطلاعاتی بر آنچه از برنامه هستهای ایران باقی مانده است، دشوارتر از همیشه خواهد بود. هیچ جایگزینی برای نظارت در محل توسط بازرسان بینالمللی، به ویژه از نوع سرزدهای که در توافق جامعی که ایران در سال 2015 امضا کرد و ترامپ سه سال بعد آن را کنار گذاشت و پیشبینی شده است، وجود ندارد. ایران که از آژانس بینالمللی انرژی اتمی به دلیل عدم محکومیت رسمی حملات اسرائیل و آمریکا خشمگین است و این آژانس را به ارائه اطلاعاتی به اسرائیل که حملات و ترورهای اسرائیل را تسهیل کرده، مظنون میداند، عجلهای برای بازگرداندن دسترسی بازرسان ندارد.
بازار ![]()
-
پنجشنبه ۱۲ تير ۱۴۰۴ - ۲۲:۰۴:۳۱
-
۶ بازديد
-

-
کرمان رصد
لینک کوتاه:
https://www.kermanrasad.ir/Fa/News/733984/