سرمقاله شرق/ جایگاه اسرائیل در رویکرد جدید آمریکا به خاورمیانه
مقالات
بزرگنمايي:
کرمان رصد - شرق / «جایگاه اسرائیل در رویکرد جدید آمریکا به خاورمیانه» عنوان یادداشت روز در روزنامه شرق به قلم سیدحسین موسوی است که میتوانید آن را در ادامه بخوانید:
جیدی ونس، معاون رئیسجمهور آمریکا، در سخنرانی مراسم فارغالتحصیلی نیروی دریایی آمریکا از رویکرد جدید آمریکا سخن گفت و تلاش کرد عصر ترامپ را متفاوت از دورههای قبلی رؤسای جمهور آمریکا توصیف کند. او میگوید آمریکا اکنون براساس منافع ملی خود عمل میکند و از جنگهای با پایان باز دوری میورزد. او میگوید: «در سفر اخیر ترامپ به کشورهای عربستان، قطر و امارات متحده عربی، بیشتر تیترهای خبری بر تریلیونها دلار سرمایهگذاری جدید متمرکز بود که البته نکته بسیار مهمی است، اما به نظر من مهمترین بخش این سفر، نشاندهنده پایان رویکردی بود که چندین دهه در سیاست خارجی ایالات متحده دنبال میشد.
وی افزود این سیاست نوعی انحراف از اصول بنیانگذاران این کشور بود؛ زیرا ما سالها سیاستی را دنبال کردیم که در آن دفاع ملی و حفظ اتحادها صرف مل تسازی و دخالت در امور داخلی کشورهایی شد که حتی ارتباط چندانی با منافع بنیادین آمریکا نداشتند». او میافزاید آمریکا با تهدیدات جدی از سوی چین، روسیه و دیگر کشورها روبهرو است و باید برتری فناورانه خود را حفظ کند. ونس همچنین خاطرنشان کرد «ساختن چند دموکراسی در خاورمیانه چقدر میتواند سخت یا تقریبا غیرممکن و به طرز باورنکردنی پرهزینه باشد». او برای نمونه به ماجرای انصارالله اشاره کرده و میگوید بهکارگیری هدفمند نیروی نظامی علیه انصارالله در پایان یک دوره کوتاهمدت نتیجه داد و به یک آتشبس منجر شد که در آن انصارالله حملات خود علیه کشتیهای آمریکایی را متوقف کرد. از آنجا که رویکرد جدید دولت آمریکا عمدتا در سخنان ونس و نیز شخص ترامپ منعکس میشود، نقل این سخنان و پرداختن به آن حائز اهمیت است.
بازار ![]()
افزون بر این سخنان، از رفتارهای اخیر دولتمردان آمریکا بهویژه در مسائل خاورمیانه و نیز اسرائیل میتوان این برداشت را داشت که شاید برای نخستین بار اسرائیل دیگر اولویت اصلی سیاستهای آمریکا در خاورمیانه به شمار نمیآید و به عبارت بهتر دولت ترامپ در شرایط کنونی قصد ندارد صرفا از دریچه منافع اسرائیل به منطقه خاورمیانه نگاه کند و با وجود آنکه همچنان متعهد به دفاع از امنیت اسرائیل به عنوان متحد راهبردی است، اما در سطح مصالح و منافع راهبردی اقتصادی رویکرد متفاوتی را در پیش گرفته است.
تعدادی از صاحبنظران این امر را نتیجه نارضایتی ترامپ از بنیامین نتانیاهو میدانند و بیشتر اختلافنظرهای موجود بین آمریکا و اسرائیل را در شخصیت متفاوت این دو نفر جستوجو میکنند و برخی همچنان باور دارند که اختلافنظرها چندان جدی نیست و طرفین در عمق راهبردی منافع مشترکی را در خاورمیانه دنبال میکنند و نوعی تقسیم کار صورت گرفته است، اما به نظر میرسد دورزدن مکرر نتانیاهو توسط ترامپ در پروندههای مختلف منطقه نظیر مذاکرات با ایران، سپردن امر سوریه به ترکیه، عربستان و قطر، گفتوگوهای مستقیم با حماس و نیز توافق با گروه انصارالله یمن و نظایر آن بسیار فراتر از اختلافات شخصی است. به نظر میرسد در اغلب این پروندهها، گویا نظرات نتانیاهو نایده گرفته شده است.
برای مثال، در توافق با انصارالله الزامی به توقف حملات حوثیها علیه اهداف اسرائیلی نشد یا در مذاکرات مستقیم با حماس آمریکا متعهد شد که در برابر آزادی یک زندانی دوتابعیتی آمریکایی-اسرائیلی کمکهای بشردوستانه را به غزه ارسال کند. این اقدامات که ظاهرا با مخالفت شدید اسرائیل هم همراه بوده است، این فرضیه را قوت میبخشد که روابط راهبردی آمریکا و اسرائیل تا حدودی متزلزل شده است. سفر اخیر دونالد ترامپ به سه کشور منطقه خلیج فارس و عقد قرارداد تسلیحات راهبردی با عربستان که پیشتر از آن آمریکا امضای چنین قراردادهایی را موکول به عادیسازی روابط عربستان و اسرائیل میکرد، نشانه دیگری از ترجیح منافع ملی آمریکا بر منافع اسرائیل است و به عبارتی، بهرغم آنکه مقامات آمریکایی و اسرائیلی از داشتن نگاه مشترک بر سر همه مسائل صحبت میکنند و نخستوزیر اسرائیل و رئیسجمهور آمریکا یکدیگر را دوستان نزدیک و صمیمی قلمداد میکنند، اما دیده میشود که رویکرد آمریکا در اولویتگذاری دیپلماسی خاورمیانهای، اسرائیل را به پایین جدول فرستاده است.
توجه به چنین نشانهای، نشاندهنده اختلافات در رویکردها و راهحلهاست و به نظر میرسد ترامپ تلاش دارد نشان دهد که مستقل از رابطه با رژیم اسرائیل تصمیم میگیرد، منافع آمریکا را ترجیح میدهد و نیز رهبری رابطه آمریکا و اسرائیل در دستان اوست نه نخستوزیر اسرائیل و بنابراین نشان میدهد در این فرایند نیز به قابلیتهای فردی خود در مذاکره و کسب امتیاز با دیگران متکی است تا همراهی با اسرائیل. تکرار این اقدامات نگرانیهای شخصی نتانیاهو را برانگیخته است و شگفت آنکه به جای همراهی، نتانیاهو راه مقابله با رویکرد خاورمیانهای آمریکا را به شیوه رادیکال در پیش گرفته است. او با اتخاذ یک مسیر جایگزین از طریق تشدید فشارها برای گسترش شهرکسازی در کرانه باختری و نیز حملات وحشیانه روزانه به غزه و نیز اقدام علیه لبنان، سوریه و انصارالله یمن و تهدید ایران به حمله نظامی، بهصورت غیرمستقیم این پیام را به ترامپ پیام میرساند که اوست که صحنه را در میدان مدیریت میکند.
همچنین با تکرار اظهارات خود درخصوص جمهوری اسلامی ایران و کوبیدن بر طبل جنگ، تلاش میکند محیط خاورمیانه را همچنان متشنج نگه دارد. البته هنوز روشن نیست سیاستهای تقابلی نتانیاهو در منطقه با رویکرد دولت ترامپ تا چه میزان توسط لابی صهیونیستی در آمریکا مورد حمایت قرار میگیرد، اما پیامهای ارسالی توسط رئیس سابق افبیآی برای ترامپ با رمز هشتهزارو 647 که به معنای حذف چهلوهفتمین رئیسجمهور آمریکا تعبیر شد، نشان داد که رویکرد مستقل ترامپ در ترجیحدادن منافع ملی آمریکا بر اسرائیل از سوی برخی محافل در آمریکا چندان قابل تحمل نیست؛ امری که ترامپ آن را نشانهای برای ترور خود تلقی کرد. جالب آن است که حتی راستگرایان یهودی دولت ترامپ نیز سیاستهای نتانیاهو را زیر سؤال بردهاند.
استیو ویتکاف، فرستاده ویژه آمریکا به خاورمیانه، در 11 می 2025 در جمع خانواده گروگانهای اسرائیلی اظهار کرد با رویکرد اسرائیل در قبال جنگ در نوار غزه موافق نیست و معتقد است اسرائیل با توجه به منافع خاص خود بیجهت جنگ را طولانی میکند، درحالیکه رسیدن به آتشبس جدید و آزادی گروگانها میتواند گام درست بعدی باشد؛ «خانوادههای گروگانها توضیح دادند که در گذشته چنین انتقادی از سیاست اسرائیل را از ویتکاف نشنیده بودند». به نظر میرسد، توافق با کشورهای عرب حاشیه خلیج فارس و نیز دیگر کشورهای عربی نظیر سوریه و لبنان از اهداف مهم ترامپ در خاورمیانه است که البته با تداوم حضور نتانیاهو در قدرت، امکان تحقق به توافق ابراهیم را به تأخیر خواهد افکند. بنابراین عادیسازی روابط عربستان با اسرائیل در شرایط کنونی و با وجود سیاستهای نتانیاهو عملی به نظر نمیرسد؛ اگرچه دادههای کنونی در شرایط موجود همچنان مانع از تحقق توافق ابراهیم است، اما شاید ترامپ تصمیم گرفته است که حتی بدون اسرائیل و با نزدیکشدن به سایر طرفها در خاورمیانه ازجمله سوریه، ترکیه، لبنان و نیز چراغ سبز برای عادیسازی روابط عربستان و سایر کشورهای عربی با ایران، آرایش جدیدی را در خاورمیانه محقق کند، در چارچوب چنین تصویری است که به نظر میرسد نتانیاهو در سمت مخالف سیاستهای ترامپ در منطقه ایستاده است.
ترامپ قبلا در جریان عادیسازی روابط کشورهای عربی و اسلامی و بهویژه عربستان سعودی با اسرائیل که هدف اصلی توافق ابراهیم بود، ارائه تضمینهای دفاعی و امنیتی به ریاض را مشروط به پذیرش اسرائیل کرده بود، اما اخیرا او در اظهاراتی کمسابقه این هدف را کماهمیت جلوه داد و ابراز امیدواری کرد که سرانجام روزی میرسد که سعودیها توافق ابراهیم را امضا کنند. او افزود البته درک میکند که شرایط کنونی چنین امری را غیرقابل اجرا میداند و لذا این موضوع به زمان مناسب موکول خواهد شد. او حتی یک بار هم در این اظهارات خود نامی از اسرائیل نبرد. در هر حال ترامپ تلاش میکند با جذب عربستان، قطر و امارات و دیگر کشورها نفوذ ژئوپلیتیک و ژئواکونومیک آمریکا را تا حدودی با دورکردن چین محقق کند؛ اگرچه بعید به نظر میرسد که بتواند روابط چین با کشورهای عربی را در حوزههای اقتصادی، انرژی، سرمایهگذاری و تجارت و خدمات لجستیک، هوش مصنوعی و فناوریهای نوین متوقف کند.
در عین حال، میداند درباره آنچه به مسئله امنیت و دفاع بازمیگردد، چین نخواهد توانست از خطوط قرمز آمریکا عبور کند. «فراس موداد»، تحلیلگر ریسکهای ژئوپلیتیک میگوید: آمریکاییها هرچه را که لازم باشد انجام میدهند تا کشورهای اسلامی دارای منابع انرژی و نیز نیروی نظامی قدرتمند به منظومه چین نپیوندند، حتی اگر این مسئله به زیان اسرائیل تمام شود. لازم به ذکر است ترامپ نفوذ بسیار قدرتمند لابی صهیونیستی در امور داخلی و خارجی آمریکا را نادیده نمیگیرد و شاید هم اخراج و به مرخصی فرستادن کارکنان مراکز حساس در رده نظامی و امنیتی در آمریکا ازجمله برکناری بیش از صد نفر از کارمندان شورای امنیت ملی کاخ سفید (NSC) در همین اواخر در راستای تدابیر پاکسازی مخالفان رویکرد (MAGA) یا «بار دیگر آمریکا را بزرگ کن» باشد.
در هر حال رویکرد نخست آمریکا در دولت ترامپ از یک سو و افراطیگری سرسختانه اسرائیل در خاورمیانه از سوی دیگر، شرایط پیچیدهای را ایجاد کرده است که در چارچوب آن به نظر نمیرسد اتحاد آمریکا و اسرائیل در حال فروپاشی باشد، اما به احتمال بسیار با بازتعریف جدیدی مواجه خواهد بود و در عین حال گرچه به نظر نمیرسد اسرائیل دیگر تنها سنگبنای سیاست واشنگتن نسبت به منطقه باشد، این احتمال وجود دارد درک درست این شرایط فرصت تازهای را برای رویکرد جمهوری اسلامی ایران در خاورمیانه فراهم کند؛ ازجمله افزون بر افزایش قدرت چانهزنی در مذاکرات غیرمستقیم با آمریکا، میتواند فرصتهای جدیدی را برای همکاریهای گستردهتر منطقهای فراهم آورد.
-
شنبه ۱۰ خرداد ۱۴۰۴ - ۱۲:۰۰:۵۷
-
۷ بازديد
-

-
کرمان رصد
لینک کوتاه:
https://www.kermanrasad.ir/Fa/News/727638/