کرمان رصد - فرهیختگان / «ضرورت گفتوگوی فراگیر و بازشناخت منافع ملی» عنوان یادداشت روز در روزنامه فرهیختگان به قلم رضا غلامی است که میتوانید آن را در ادامه بخوانید:
در تحلیل شرایط کنونی ایران، یکی از بنیادیترین ضرورتها، بازاندیشی در مفهوم منافع ملی و تحقق گفتوگویی فراگیر و فرا سویهای
میان همه نیروهای اجتماعی، فکری و نهادی کشور است. ایران در مرحلهای سرنوشتساز از تاریخ خود ایستاده که تداوم حیات ملی و تمدنی آن، نه با اتکای صرف به منابع سختافزاری، بلکه از رهگذر وفاق ملی، عقلانیت راهبردی و مشارکت آگاهانه مردم در تصمیمسازیها ممکن خواهد بود.
ایران؛ رویارویی با تهدیدات چندلایه
بازار
![]()
برخلاف برخی تحلیلهای سادهانگارانه، با توقف جنگ خطر برای حیات ملی ایران از بین نرفته، بلکه شکل و ابعاد تازهای البته با ابعادی پیچیدهتر از قبل به خود گرفته است. امروز کشور در معرض تهدیداتی ترکیبی قرار دارد که تنها محدود به تحریم، فشارهای خارجی یا هجمه رژیم صهیونیستی و ایالات متحده نیست، بلکه در اشکال پیچیدهتری چون چالش اعتماد عمومی، واگرایی اجتماعی، رکود اقتصادی، فروپاشی مرجعیت رسانهای و شکافهای نسلی و فرهنگی بروز یافتهاند. غفلت از این تهدیدات و تداوم وضع موجود، میتواند به فرسایش پنهان ساختارهای اجتماعی و نهادی منجر شود.
انسجام ملی بر پایه تنوع مشروع و مشترکات تمدنی
در چنین شرایطی، مهمترین راهبرد دفاعی و توسعهای کشور، بازسازی و تقویت انسجام ملی است. ملت ایران با همه تنوعهای زبانی، قومی، مذهبی و فکری خود، بر بستر تاریخی و تمدنی مشترکی ایستاده است. این مشترکات میتوانند شالوده وحدت ملیای باشند که نه بر پایه حذف تفاوتها، بلکه بر اساس پذیرش تنوع مشروع و تمرکز بر مصالح کلان کشور شکل میگیرد. اگر قرار است ایران حفظ شود، باید همه ایرانیان خود را جزئی از یک پیکره واحد بدانند و این امر مستلزم عبور از شعار صرف، آغاز گفتوگوی ملی فراگیر و پرهیز از سیاستها و رفتارهای تقابلی گذشته است.
پشتوانه مردمی؛ مهمترین دارایی راهبردی
هیچیک از مؤلفههای قدرت ملی، اعم از منابع انرژی، توان نظامی یا حتی فناوریهای پیشرفته، باوجود اهمیت فوقالعادهای که دارند، جایگزین پشتوانه مردمی نمیشوند. در شرایط پرچالش امروز، اعتماد و مشارکت مردم مهمترین سرمایه راهبردی کشور است. فرسایش این اعتماد در اثر ناکارآمدی، تضعیف مشارکت سیاسی از سر انحصارگرایی، فساد یا کمبود شفافیت، بزرگترین تهدید برای نظام اجتماعی و سیاسی است؛ بنابراین، بازسازی اعتماد عمومی، باید در اولویت اصلی همه سیاستها و برنامهها قرار گیرد.
عبور از سیاستهای انحصارگرا و واگرایانه
تجربه سالهای گذشته نشان داده که سیاستهای مبتنی بر حذف، تکفیر، برچسبزنی و نادیدهانگاری نخبگان و جریانهای فکری متنوع، نهتنها وحدت ملی را تضعیف میکند، بلکه قدرت مواجهه یکپارچه و مبتکرانه کشور را در سطوح مختلف کاهش میدهد. کشور نیازمند گشودن باب گفتوگو میان نخبگان از گرایشهای مختلف است؛ گفتوگویی که بر احترام متقابل، عقلانیت انتقادی و دغدغههای مشترک ملی استوار باشد.
لزوم وفاق بر سر منافع بنیادین کشور
ایران نیازمند توافقی ملی بر سر منافع بنیادینی چون حفظ تمامیت ارضی، امنیت پایدار، عدالت اجتماعی، رفاه عمومی و ارتقای جایگاه جهانی کشور است. این وفاق باید فراتر از رقابتهای جناحی شکل گیرد و بهمثابه سنگ بنای سیاستگذاری و راهبردهای کلان مورد پذیرش همه قرار گیرد. تحقق این وفاق مستلزم نوعی انعطافپذیری معقول در تعیین مصادیق منافع، پذیرش اصول اکثریتگرایی عقلانی و تلاش نظاممند برای اقناع افکار عمومی نسبت به چیستی و چگونگی منافع بنیادین ملی است. چرا که اگر افکار عمومی درک مشترک و همدلانهای از منافع ملی نداشته باشند، این منافع عملاً جنبه ملی خود را از دست خواهند داد و صرفاً به گزارههایی رسمی و بیاثر بدل خواهند شد.
سیاست خارجی متوازن، نه افراط و نه تفریط
در عرصه سیاست خارجی، کشور نیازمند عبور از دوگانههای افراطوتفریط است. نه میتوان استقلال و امنیت ملی را فدای تعاملات بینالمللی کرد و نه رواست که تعاملات بینالمللی را که یکی از ارکان بقا، توسعه و اعتبار ملی است، انکار یا به حاشیه راند. سیاست خارجی ایران باید فارغ از توهمات و بر پایه عزت، حکمت و مصلحت، اما با واقعگرایی، آیندهنگری و رویکردی چندجانبهگرا و متعادل بازتعریف شود.
اهمیت وفاق در سیاستهای کلان اقتصادی
وفاق بر سر سیاستهای اقتصادی کلان یکی از فوریترین ضرورتهاست. چالشهایی نظیر کاهش قدرت خرید، نابرابری، بیکاری، تورم مزمن و فرسایش زیرساختها، تنها در پرتو اجماع و عقلانیت ملی قابلحل است. اصلاحات اقتصادی اگر با مشارکت نخبگان، شفافیت و برنامهریزی علمی همراه نشود، یا به بنبست میرسد یا با مقاومت اجتماعی روبهرو خواهد شد. اقتصاد باید محل وحدت، نه میدان منازعه و رقابت سیاسی باشد.
بازسازی مرجعیت رسانهای و مدیریت افکار عمومی
در سالهای اخیر، فروپاشی مرجعیت رسانهای داخلی و سلطه رسانههای خارجی بر افکار عمومی، یکی از مهمترین تهدیدهای نرم علیه انسجام ملی بوده است. بازگرداندن اعتماد مردم به رسانههای داخلی، نیازمند تنوعبخشی به صداهای ملی، پرهیز از تکصدایی و ارتقای استانداردهای حرفهای رسانهای است. مدیریت افکار عمومی بدون ابزارهای مشروع رسانهای ممکن نیست.
پایاندادن به منزویسازی نخبگان و استفاده از همه ظرفیتهای ملی
شماری از نخبگان و متخصصان فکری، فرهنگی، دانشگاهی و اجرایی طی سالهای اخیر به دلایل گوناگون از فرایند تصمیمسازی کنار نهاده شدهاند. ادامه این روند، منجر به فرسایش اندیشه و کاهش بهرهوری ساختار حکمرانی شده است. باید با بازگشت این نیروهای ارزشمند به عرصه عمومی، زمینه ارتقای کیفیت حکمرانی و اصلاح تصمیمگیریها فراهم شود.
نهادینهسازی عقلانیت علمی، شفافسازی خط سیر آینده کشور و توسعه مدلهای مشارکت
از دیگر الزامات بنیادین حکمرانی در ایران، نهادینهکردن محاسبات علمی و آیندهنگر در سطوح تصمیمگیری است. کشور باید از اداره سلیقهای و واکنشی عبور کند و به سمت حکمرانی دادهمحور، تحلیلمحور و سناریونویس حرکت کند. مردم باید اطمینان حاصل کنند که نظام حکمرانی مبتنی بر عقلانیتی سیستماتیک و قابلاعتماد است که نهتنها نسبت به اکنون، بلکه نسبت به آینده نیز چشمانداز روشن دارد و توانایی هدایت کشور بهسوی سناریوهای مطلوب را داراست.
همزمان، ضروری است که مردم بهطور شفاف در جریان خط سیر آینده کشور قرار گیرند. این شفافیت نهتنها زمینهساز آرامش و اعتماد عمومی است، بلکه امکان برنامهریزی فردی، اجتماعی و اقتصادی برای آحاد جامعه را نیز فراهم میآورد. شفافسازی خطمشیها، اهداف و اولویتها، به شکلگیری احساس مشارکت و مسئولیت ملی یاری میرساند.
در این مسیر، کشور نیازمند مدلهای مشارکت متنوع و چندسطحی است تا بتواند ظرفیتهای نهفته جامعه را با محوریت نهادهای واسط فعال سازد. این مدلها باید بهگونهای طراحی شوند که مردم از طریق مراجع نخبگانی متنوع، نهادهای مدنی، انجمنهای تخصصی، مجامع صنفی و سازمانهای مردمنهاد بتوانند توانمندیهای منحصربهفرد خود را برای کمک به دولت و ارتقای حکمرانی در عرصههای گوناگون به میدان بیاورند. مشارکت فعال، ساختاریافته و فراگیر مردم، نهتنها به افزایش کیفیت تصمیمسازیهای عمومی میانجامد، بلکه فضای کشور را عمیقاً تحتتأثیر این تعامل اجتماعی و همافزایی ملی قرار میدهد. بدون استفاده از این ظرفیتهای اجتماعی، بسیاری از بحرانها یا حل نمیشوند یا هزینه حل آنها بسیار بالاست.
وحدت ملی؛ پیامی روشن علیه هرگونه مداخله و تهدید خارجی
همبستگی ملی و وفاق حداکثری بر محور منافع کلان و راهبردی کشور باید به حدی برسد که ملت بزرگ ایران پیامی روشن، قاطع و غیرقابلانکار به جهانیان ارسال کند: هیچ نیرویی از بیرون مرزهای ایران حق مداخله در سرنوشت مردم ایران و تغییر مسیر تاریخی ایران یکپارچه را نخواهد داشت. این وحدت و انسجام ملی، رکن اساسی صیانت از امنیت، استقلال و تمامیت ارضی کشور است و بزرگترین سلاح در برابر هرگونه تهدید، فشار و نیرنگبازی دشمنان خواهد بود.
نتیجهگیری
ایران در بزنگاه تاریخی مهمی قرار دارد؛ جایی که بقای ملی، ارتقای تمدنی و تحقق عدالت، در گروی تحقق فوری یک پروژه همگانی برای بازتعریف رابطه دولت و ملت، تقویت عقلانیت علمی در حکمرانی و بازسازی انسجام اجتماعی است. گفتوگوی فراگیر، وفاق بر منافع بنیادین، پایاندادن به حذف و تقابل و بازگشت به اصول واقعگرایانه در سیاست و اقتصاد، نهتنها ممکن بلکه ضروری است و باید بدون فوت وقت در دستور کار کشور قرار گیرد. اکنون زمان آن فرارسیده است که همه ایرانیان، با هر گرایش فکری و موقعیت اجتماعی، ایران را بهمثابه خانه مشترک، مسئولیت مشترک و چشمانداز مشترک بازتعریف کنند.
http://www.kerman-online.ir/Fa/News/734748/سرمقاله-فرهیختگان--ضرورت-گفتوگوی-فراگیر-و-بازشناخت-منافع-ملی