کرمان رصد - مشرق /متن پیش رو در مشرق منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست
علیرغم تمام تصوراتی که صهیونیستها در ابتدا از بازگشت ترامپ داشتند، اما در هفتههای اخیر مشخص شده است که ترامپ در دوره دوم ریاست جمهوری، بسیار از آنچه که صهیونیستها انتظارش را داشتند، فاصله دارد.
بازار
![]()
در ماههای گذشته، رژیم صهیونیستی شاهد بحرانی ترین دوره خود از زمان تاسیس غیر قانونی آن در هفتاد چند سال گذشته بوده است. محور اصلی این بحران، نتانیاهو و سیاستهای آن بوده است که منجر به قرار گرفتن وی در محور تمامی تنشها و درگیریهای داخلی شده است. تحلیل و نگاههای داخلی رژیم صهیونیستی درباره آینده سیاسی نتانیاهو تحت تأثیر عوامل متعددی از جمله پروندههای قضایی، عملکرد او در جنگ غزه، و اختلافات داخلی در جامعه اسرائیل است.
بحران داخلی در رژیم صهیونیستی و ارزیابیهای داخلی از آینده نتانیاهو
نتانیاهو، که بهعنوان یکی از برجستهترین و در عین حال جنجالیترین چهرههای سیاسی تاریخ رژیم شناخته میشود، در سالهای اخیر با موجی فزاینده از انتقادات داخلی مواجه شده است که بسیاری را به این باور رسانده که دوران طولانی رهبری او در حال به پایان رسیدن است. این انتقادات، که ریشه در ابعاد قضایی، امنیتی و اجتماعی دارد، نهتنها جایگاه سیاسی او را متزلزل کرده، بلکه گمانهزنیهایی جدی درباره پایان قریبالوقوع حیات سیاسیاش را در محافل عمومی و نخبگان اسرائیل دامن زده است.
نخستین و سنگینترین محور انتقادات، پروندههای قضایی متعددی است که سایهای طولانی بر کارنامه نتانیاهو انداختهاند. اتهامات مربوط به فساد مالی، رشوهخواری و سوءاستفاده از قدرت، که از سالها پیش در محاکم قضایی اسرائیل پیگیری میشوند، به نمادی از ضعف اخلاقی در رهبری او بدل شدهاند.
در سال 2022، گزارشهایی از مذاکرات محرمانه میان تیم حقوقی نتانیاهو و دادستان کل منتشر شد که حکایت از پیشنهادی برای مصالحه داشت: پذیرش بخشی از اتهامات در ازای معافیت از زندان، اما با شرط محرومیت هفتساله از حضور در کنست. این پیشنهاد، که عملاً میتوانست به معنای پایان فعالیت سیاسی نتانیاهو باشد، هرچند رد شد، اما نشاندهنده شکنندگی موقعیت او در برابر فشارهای قضایی است. مخالفان نتانیاهو، بهویژه در جناحهای میانه و چپ، این پروندهها را دلیلی آشکار بر ناشایستگی وی برای ادامه رهبری میدانند و پیشبینی میکنند که محکومیت احتمالی، پایانی اجتنابناپذیر بر عصر سیاسی او خواهد گذاشت.
همچنین اعتراضات اجتماعی، که از سال 2023 با شدت بیسابقهای علیه اصلاحات قضایی پیشنهادی دولت نتانیاهو شکل گرفت، بُعد دیگری از فشارها بر وی را نمایان میسازد. این اصلاحات، که به باور منتقدان استقلال قوه قضاییه را تهدید میکرد، صدها هزار نفر را به خیابانهای تلآویو و دیگر شهرها کشاند و حتی به اعتصابات سراسری انجامید. رهبران اتحادیههای صنفی و فعالان مدنی، با تأکید بر ضرورت برگزاری انتخابات زودهنگام، اعلام کردند که دولت نتانیاهو دیگر از مشروعیت لازم برخوردار نیست.
این موج نارضایتی، که با شعارهایی تند و اتهاماتی چون «فساد» و «استبداد» همراه بود، نشاندهنده شکافی عمیق میان بخشهایی از جامعه اسرائیل و رهبری کنونی است. رسانههای برجستهای چون هاآرتص نیز با تحلیلهایی تیزبینانه، از شکنندگی موقعیت نتانیاهو سخن گفته و هشدار دادهاند که ادامه این روند، میتواند به فروپاشی سیاسی او منجر شود.
اما مشکلات و بحرانها برای نتانیاهو تنها به مسائل فوق ختم نمیشود. علاوه بر چالشهای قضایی و همچنین درگیریهای داخلی ناشی از طرح اصلاحات قضائی، ناکامیهای امنیتی بهویژه حمله غافلگیرانه حماس در 7 اکتبر 2023 و شکست فاجعه آمیز رژیم صهیونیستی در برابر مقاومت فلسطین، بهعنوان یکی از بزرگترین شکستهای اطلاعاتی و نظامی تاریخ اسرائیل، انتقادات تندی را علیه او برانگیخته است. این حمله، که به کشته شدن بیش از 1400 نفر و گروگانگیری دهها تن منجر شد، از سوی بسیاری از اسرائیلیها بهعنوان نتیجه غفلت دولت نتانیاهو در اولویتبندی امنیت ملی تلقی میشود.
منتقدان استدلال میکنند که تمرکز بیش از حد نتانیاهو بر اصلاحات قضایی، که به تضعیف نهادهای سیاسی متهم شده، از توجه به تهدیدات خارجی کاسته و اسرائیل را در برابر چنین فاجعهای آسیبپذیر کرده است. صدای خشم عمومی در این زمینه، از تظاهرات خیابانی گرفته تا اظهارات صریح شهروندان در رسانهها، بازتاب گستردهای یافته است. برای نمونه، برخی از معترضان در گفتوگو با رسانههای بینالمللی، نتانیاهو را رهبری «ناموفق» خوانده و خواستار کنارهگیری فوری او شدهاند.
در این میان، برخی تحلیلگران و فعالان سیاسی پیشبینی میکنند که ترکیبی از این عوامل – فشارهای قضایی، ناکامیهای امنیتی، و نارضایتی گسترده اجتماعی – نتانیاهو را به سوی سرنوشتی ناگزیر سوق خواهد داد. آنها استدلال میکنند که حتی اگر نتانیاهو بتواند در کوتاهمدت با تکیه بر ائتلاف راستگرایان و مهارتهای سیاسیاش دوام آورد، انباشت این چالشها، همراه با افزایش سن (75 سال در سال 2025) و شایعات مربوط به سلامت وی، راه را برای ظهور رهبری جدید در حزب لیکود یا حتی تغییر ساختار قدرت در اسرائیل هموار خواهد کرد.
اختلافات با ترامپ، مشکل جدید نخست وزیر در پیگیری اهداف سیاسی
اختلاف میان ترامپ و نتانیاهو که در روزهای گذشته برخی از رسانهها و تحلیلگران به آن اشاره میکنند، ریشه بسیاری قدیمی تر از دوره جدید ریاست جمهوری دوم ترامپ دارد.
اولین نشانهها از اختلافات میان ترامپ و نتانیاهو پس از شکست ترامپ در انتخابات سال 2020 آشکار شد، زمانی که ترامپ در یکی از سخنرانیهای خود افشا کرد که در جریان عملیات ترور سردار سپهبد قاسم سلیمانی، نتانیاهو در آخرین ساعات اعلام کرد که حاضر به همکاری و حضور در این عملیات نیست و ترامپ نیز از این اقدام وی خشمگین شده است.
همچنین در سال 2023 و پیش از پیروزی ترامپ در انتخابات 2024 و بازگشت به قدرت، منابع نزدیک به ترامپ گزارش دادند که او در محافل خصوصی، نتانیاهو را «ضعیف» توصیف کرده و معتقد بود که ناکامی اسرائیل در پیشبینی حمله حماس، نشانه ناتوانی نتانیاهو در رهبری است. ترامپ همچنین در اظهاراتی دیگر اعلام کرده بود که «افراد توانمند و خوب دیگری در اسرائیل وجود دارند که به جای نتانیاهو میتوانند نخست وزیر شوند.»
این دیدگاه، که نتانیاهو بهعنوان یک رهبر «ناکارآمد» تصویر میشد و یا اینکه افراد دیگری وجود دارند که میتوانند، در اظهارات عمومی و خصوصی ترامپ در سال 2023 بارها تکرار شد و نشاندهنده تلاش او برای فاصله گرفتن از نتانیاهو در بحبوحه چالشهای سیاسی داخلی رژیم صهیونیستی بود.
اما سوال این است که آیا با بازگشت ترامپ به قدرت، وی نظرات سابق خود درباره نتانیاهو را فراموش کرده و اکنون موضع جدیدی را در قبال وی اتخاذ کرده است؟ بنابر تحلیل و ارزیابیهای موجود، اختلافات میان ترامپ و نتانیاهو که بعد از پیروزی بایدن در سال 2020 جنبه آشکار تری به خود گرفت، در دوره فعلی نیز ادامه داشته و چه بسا بیشتر نیز شده باشد.
در حال حاضر، مسئله جنگ غزه و ایران، آشکار ترین نقاط اختلاف رئیس جمهور آمریکا و نخست وزیر رژیم صهیونیستی محسوب میشوند که پیشتر و در زمان کارزار انتخابات 2024 آمریکا، کارشناسان و تحلیلگران صهیونیست، نسبت به سیاستهای احتمالی ترامپ در رابطه با این دو موضوع و احتمال عدم تطابق منافع آمریکا و رژیم صهیونیستی در رابطه با مسائل مذکور، هشدار داده بودند.
در رابطه با جنگ غزه، کارشناسان و تحلیلگران صهیونیست پیشتر به این مسئله اشاره کرده بودند که با روی کار آمدن دونالد ترامپ، باید انتظار این موضوع را داشت که وی برای حصول آتش بس در رابطه با جنگ غزه، فشار بر اسرائیل را افزایش دهد، چرا که در دکترین راهبردی او، ادامه و افزایش تنش جایی ندارد و چیزی که او در رابطه با غرب آسیا دنبال میکند، رسیدن به پایین ترین سطح التهاب و درگیری در سراسر منطقه است.
در نگاه صهیونیستها، الویت اصلی ترامپ، یعنی مقابله با چین، به او این اجازه را نخواهد داد تا تمرکز و وقت خود را بر روی تنش در غرب آسیا متمرکز کند، و از این جهت، بر خلاف خواستههای نتانیاهو که خواهان ادامه پیدا کردن جنگ تا زمانی نامعلوم است، دونالد ترامپ برای بستن پرونده جنگ غزه و کاهش التهابات منطقه، عجله مضاعفی دارد، کمااینکه در آغازین روزهای ریاست جمهوری خود، رژیم صهیونیستی را برای رسیدن به توافق آتش بس تهدید کرد.
در این رابطه، شبکه 14 اسرائیل در روزهای آغازین دولت ترامپ به نقل از یک مقام کابینه تل آویو اعلام کرد: فرستاده ترامپ (ویتکاف) پیامی شدیداللحن از سوی رئیس جمهوری منتخب آمریکا به نتانیاهو منتقل کرده و او را به توافق فراخواند.
مذاکرات با ایران و اوج گرفتن اختلافات میان تل آویو و واشنگتن
اما غیر مترقبه ترین چیز برای رژیم صهیونیستی، نوع نگاه ترامپ در رابطه با نحوه رویارویی با ایران است. اختلافات دونالد ترامپ و بنیامین نتانیاهو در رابطه با مسئله ایران، خصوصا پرونده هستهای، یکی از محورهای کلیدی تنش در روابط این دو محسوب میشود. این اختلافات، که ریشه در تفاوتهای استراتژیک، اولویتهای سیاسی و دیدگاههای شخصی دارد، بهویژه در زمینه رویکرد به برنامه هستهای ایران و نحوه مدیریت تهدیدات منطقهای این کشور برجسته شده است.
در وهله اول، رژیم صهیونیستی به رهبری بنیامین نتانیاهو، خواستار اقدام نظامی قاطع آمریکا به رهبری ترامپ در برابر ایران بود. به عقیده رژیم صهیونیستی، استفاده از دیپلماسی در برابر جمهوری اسلامی ایران، یک اشتباه بزرگ است، چرا که راه را برای افزایش قدرت هرچه بیشتر ایران در آینده نزدیک فراهم کرده و از این رو سایه تهدید آن بر روی اسرائیل نیز به صورت قابل توجهی رشد خواهد کرد. از این رو، نتانیاهو معتقد است که تنها با یک اقدام نظامی موثر است که میتوان تهدید ایران در برهه فعلی و آینده را خنثی کرد و این موضوعی است که آمریکا باید مسئولیت آن را به عهده دار شود.
روزنامه نیویورکتایمز در گزارشی مدعی شد که اسرائیل در اوایل 2025 طرحهایی برای حمله به تأسیسات هستهای ایران در ماه مه تدوین کرده بود که نیازمند حمایت لجستیکی و نظامی آمریکا، از جمله سوخترسانی هوایی و دفاع در برابر پاسخ ایران، بود. نتانیاهو این حملات را راهی برای به تعویق انداختن توانایی ایران در حوزه مسائل هستهای حداقل به مدت یک سال میدانست. اما این کار که نیازمند پشتیبانی آمریکا بود، با مخالفت ترامپ مواجه شده، چرا که او مخالف اقدام نظامی علیه ایران و خواستار استفاده از دیپلماسی بوده است، مسئلهای که نقطه اصلی اختلاف ترامپ و نتانیاهو محسوب میشود.
در واقعی مهم ترین نقطه اختلاف بین ترامپ و نتانیاهو، رویکرد آنها در رابطه با ایران است. نتانیاهو از مدتها پیش طرفدار اقدام نظامی علیه تأسیسات هستهای ایران بوده و معتقد است و در دیدارهای متعدد، از جمله در فوریه و آوریل 2025، بر ضرورت «مداخله نظامی» تأکید کرده و خواستار حمایت آمریکا برای اجرای حملات پیشدستانه شده است.
اما در مقابل ترامپ، راهی غیر از آنچه که نتانیاهو به دنبال آن است را در پیش گرفته است، موضوعی که در دیدار ترامپ و نتانیاهو در ماه فوریه آشکار شد و دونالد ترامپ در نشست مشترک خود با نخست وزیر رژیم صهیونیستی به صورت گذرا به آن اشاره کرد، اما در نشست آوریل که تحلیلگران و کارشناسان صهیونیست آن را با دیدار پر حاشیه زلنسکی و ترامپ مقایسه کردند، دونالد ترامپ نخست وزیر رژیم صهیونیستی را با اعلام ناگهانی خبر آغاز مذاکرات میان ایران و آمریکا، در یک شوک بزرگ فرو برد، چراکه تصور صهیونیستها از واکنش احتمالی ترامپ در مقابل ایران، فشار حداکثری و یا اقدام نظامی بود، نه مذاکره.
این اختلاف به همینجا نیز ختم نمیشود، صهیونیستها که راهی جز پذیرش خواسته ترامپ نمیدیدند، الگوی لیبی را به عنوان الگوی مناسب برای مذاکرات با ایران بیان کرده و خواستار دنبال کردن این طرح در مذاکرات با ایران شدند، اما طولی نکشید که با آغاز مذاکرات و اظهارات نمایندگان دو طرف، مشخص شد که این خواسته صهیونیستها نیز چندان مورد توجه طرف آمریکایی قرار نگرفته و در نگاه آنها ترامپ لزوما منافع رژیم صهیونیستی در رابطه با ایران را منطبق بر با منافع آمریکا نمیداند.
از این رو، طی هفتههای گذشته، موجی از انتقادات گسترده در سرزمینهای اشغالی علیه سیاست فعلی آمریکا در رابطه با پرونده ایران و همچنین تحقیر و تمسخر نتانیاهو مطرح شده است، چرا که هر آنچه که او تصورش را میکرد و بر روی آن حساب باز کرده بود، تمام خلاف آن رخ داد.
ناامیدی صهیونیستها از دونالد ترامپ
اختلافات دونالد ترامپ و بنیامین نتانیاهو در مورد ایران، که به یکی از محورهای اصلی اختلاف میان این دو تبدیل شده است، ریشه در تفاوتهای استراتژیک و اولویتهای سیاسی دو طرف دارد. نتانیاهو، با تأکید بر اقدام نظامی علیه تأسیسات هستهای ایران و ترویج مدل لیبی برای برچیدن کامل برنامه هستهای، به دنبال تضمین امنیت اسرائیل از طریق حمایت آمریکا است، در حالی که ترامپ، با اولویت دیپلماسی و مذاکرات با ایران و الگویی غیر از آنچه که صهیونیستها خواهان آن هستند ( تا اینجای مذاکرات)، به دنبال توافقی محدودتر بدون درگیری نظامی است. این تفاوتها و اختلافات، که با اعلام ناگهانی مذاکرات عمان در آوریل 2025 آغاز شد، نهتنها تصور صهیونیستها نسبت به ترامپ را دچار تغییر کرده است، بلکه جایگاه نتانیاهو را در برابر انتقادات داخلی و بینالمللی شکنندهتر ساخته است. این تنشها، در صورت تداوم، میتوانند به چالشهایی جدی برای روابط ترامپ و نتانیاهو و آینده سیاسی نتانیاهو در رژیم صهیونیستی منجر شوند.