کرمان رصد
هنرِ چهار خواننده تاثیرگذار که در اردیبهشت به دنیا آمده یا از دنیا رفته‌اند
يکشنبه 21 ارديبهشت 1404 - 14:45:48
کرمان رصد - اعتماد / از دیرباز در تاریخ موسیقی ما، آواز از اهمیت بسیاری برخوردار بوده است، از دوران صفویه به بعد که در تعزیه‌ها از آواز بیشتر استفاده می‌شد، این اهمیت بیشتر شد. ردیف‌ها و آوازهای موسیقی ایران اجراهای متفاوت و گسترده‌ای پیدا کرد. اواخر دوره قاجار در شهر اصفهان که بیشتر شهری مذهبی محسوب می‌شد و مردمانی هنردوست داشت، هنر آواز اهمیت ویژه‌ای پیدا کرد و بسیار مورد استقبال قرار گرفت.
یکی از بزرگان این هنر، سید رحیم اصفهانی نام داشت. لازم است بگویم که صفحاتی از صدای او همراه با نی نایب اسدالله موجود است. سید رحیم اصفهانی شاگردانی را به عرصه موسیقی معرفی کرد و پرورش داد که می‌توان به سه شاگرد برجسته او اشاره کرد: سید حسین طاهرزاده و بعد از او، اسماعیل ادیب خوانساری و جلال‌الدین تاج اصفهانی. طاهرزاده اواخر دوره قاجار صفحاتی را با صدای خود ضبط کرد که در آن با نوازندگان بزرگی نظیر درویش‌خان و باقرخان رامشگر همکاری داشت.
بسیاری از خوانندگان بزرگ ایران متاثر از آواز طاهرزاده هستند. همان‌طور که اشاره شد، آواز در اصفهان بسیار حایز اهمیت بود. بنا به روایتی، یکی از چند مکتب آواز در کنار مکاتب تهران و تبریز که می‌توان به آن اشاره کرد، مکتب اصفهان است. تفاوت این مکتب با مکاتب دیگر آواز این است که شعر را دقیق، واضح و جامع می‌خوانند و بعد از آن با تحریرهای پس از شعر به آواز ادامه می‌دهند. گوشه‌های متعدد و خاص را اجرا می‌کنند و به قول استاد منوچهر همایون‌پور، یکی از خصیصه‌های آواز اصفهان این است که مرتب‌خوانی، مرکب‌خوانی و مرصع‌خوانی وجود دارد. اینجا اشاره کوتاهی به معانی این اصطلاحات خواهم داشت؛ مرتب‌خوانی یعنی شیوه درست اجرای آواز و گوشه‌ها را به خوبی ارایه کردن. مرکب‌خوانی یعنی از دستگاه یا مایه به دستگاه یا مایه دیگر رفتن و مرصع‌خوانی یعنی مناسب‌خوانی. به‌طور کلی می‌توان مرصع‌خوانی را به این شکل تعریف کرد که خواننده بتواند در محلی مناسب با شعری مناسب و دستگاهی مناسب در آن مجلس یا جایگاه آواز بخواند.
بازار
اگرچه از زمان ضبط صفحات و پس از افتتاح رادیو در تهران، این سبک به تغییرات عمده‌ای دچار شد، ولی باز هم تاثیرات مکتب اصفهان روی خوانندگان ما وجود داشته و دارد. برای مثال، قوامی در مصاحبه‌ای می‌گوید: آواز من متاثر و ادامه همان آواز طاهرزاده است.
غلامحسین بنان نیز بسیار تحت تاثیر ادیب خوانساری قرار گرفته است. همچنین محمودی خوانساری و عبدالوهاب شهیدی که خود می‌گفتند آواز تاج و ادیب خوانساری را دوست داشتند و روی آنها تاثیرات بسیاری گذاشته بود.
این نکته را هم یادآور شوم که آواز و تصنیف با هم تفاوت دارند؛ معمولا تصنیف یا ترانه به صورت ضربی اجرا می‌شود و دارای ریتمی مشخص است و ملودی نیز کاملا از ابتدا تا انتهای آن ثابت می‌ماند. یعنی اگر ده‌ها بار دیگر نیز تصنیف خوانده شود، همان‌گونه که بار اول خوانده شده، می‌توان آن را اجرا کرد. اما آواز معمولا بر پایه بداهه اجرا می‌شود. اگرچه بعدها آوازخوانان در آواز نیز طراحی‌هایی صورت دادند که به صورت ثابت آن را اجرا می‌کردند و اگرچه تحریرها و فرم عبارات، واژه‌ها و کلمات و... کم و زیاد شده است. معمولا تصنیف ورد زبان مردم ایران بوده، اما آواز به دلیل خاص بودن آن، کمتر مورد توجه مردم قرار می‌گرفته و امروز هم مهجور مانده است. خوانندگان بزرگ موسیقی ایران آواز خواندن را بسیار حایز اهمیت می‌دانند و اجرای آن را کاری بسیار مشکل عنوان می‌کنند. اگرچه تصنیف‌خوانی مهارت و قدرت خاصی می‌خواهد.
با شروع برنامه «گل‌ها» در رادیو، هنرمندانی همچون حسین قوامی، غلامحسین بنان، عبدالوهاب شهیدی و محمودی‌خوانساری بیشتر برنامه‌های خوبشان را اجرا کردند و مورد استقبال مردم قرار گرفتند. هر کدام از این بزرگواران سبک و سیاق خود را با حفظ اصالت‌ها همراه خلاقیت‌های خاص خودشان پیدا کردند و هنرشان را به مردم ارایه دادند و تا امروز از بزرگان موسیقی ایران به حساب می‌آیند.
امیدوارم که فرصت دست دهد و در موقعیتی دیگر بیشتر درباره تمامی مکاتب از جمله مکتب اصفهان و تفاوت سبک و شیوه و اهمیت آن صحبت کنم، اما این مقدمات لازم بود تا بیشتر درباره هنر آوازی چهار خواننده تاثیرگذار صحبت کنم که این گفتار هم در واقع به بهانه بزرگداشت یاد آنهاست که مناسبت تولد یا درگذشت‌شان در ماه اردیبهشت است. استادان محمود محمودی‌خوانساری، غلامحسین بنان، عبدالوهاب شهیدی و حسین قوامی. در ادامه درباره این بزرگان و اهمیت و دلایل شهرتشان بیشتر خواهم گفت.
محمود محمودی‌خوانساری
محمود محمودی‌خوانساری، متولد 23 خرداد 1313 در خوانسار و درگذشته در دوم اردیبهشت 1366، در خانواده‌ای اهل فرهنگ رشد کرد. پدرش، جمال‌الدین موسوی‌خوانساری، از مجتهدان بزرگ بود و در دوران کودکی او را با آثار بزرگانی چون حافظ، مولانا و عطار آشنا کرد. محمودی‌خوانساری در مصاحبه‌ای از لحظه‌ای یاد کرده که در شش سالگی دریافت، آواز در وجودش ریشه دارد و با آن به دنیا آمده است. پس از درگذشت پدر در 13 سالگی، به همراه دایی‌اش مهاجرت کرد. او معتقد بود که هنرمند نباید تنها در محفل یک استاد به یادگیری بپردازد؛ بلکه باید از هر جایی از هر استادی یاد بگیرد و در هر محفل موسیقی حضور داشته باشد. در سال 1335، آشنایی او با ابوالحسن صبا به نقطه عطفی در زندگی هنری‌اش تبدیل شد.
پس از فوت صبا، مدتی به شیراز رفت و سرپرستی موسیقی رادیو شیراز را بر عهده گرفت. در سال 1339 وارد برنامه گل‌ها و فعالیت هنری‌اش در رادیو ایران به‌طور رسمی آغاز شد. صدای خاص و منحصر‌به‌فردش در آواز ایرانی به سرعت توجه همگان را جلب کرد. او در میان استادان آواز از علاقه‌مندان به صدای استاد بنان و شادروان ادیب خوانساری بود.
عده‌ای معتقد بودند که محمودی‌خوانساری تسلط کامل بر ردیف دستگاهی ندارد، اما با تمام وجود و احساسات پاکش می‌خواند. هر چند که این نقد به معنای ناآگاهی محمودی‌خوانساری از ردیف‌های آوازی نبود. تحریرهای خاص و منحصر‌به‌فرد محمودی، نشانی از احساسات صادقانه در آوازش داشت. گلپا درباره محمودی‌خوانساری گفته بود: «اگر می‌خواهید احساسات خالص را در آواز ایرانی گوش کنید، باید به صدای محمودی‌خوانساری توجه کنید.»
محمودی‌خوانساری در آوازهایش از گوشه‌های ضربی استفاده می‌کرد که این امر به دلیل آشنایی‌اش با تنبک و توانایی‌های ریتم‌شناسی‌اش، به اجرای دقیق‌تر و زیباتر موسیقی ایرانی کمک می‌کرد. سال 1349، پس از 10 سال آوازخوانی، نخستین تصنیفش به نام «مرغ شباهنگ» را اجرا کرد که آهنگسازی آن بر عهده اسدالله ملک بود و شعر آن از معینی‌کرمانشاهی است. این اثر در برنامه نوایی از موسیقی ملی در مایه افشاری پخش شد و مورد استقبال گسترده قرار گرفت.
به‌رغم اینکه محمودی‌خوانساری علاقه‌ای به حضور در محافل تلویزیونی و برنامه‌های عمومی نداشت و معمولا در برنامه‌های خصوصی با ساز حبیب‌الله بدیعی و فرهنگ شریف آواز می‌خواند، آثارش همچنان در یادها باقی ‌مانده است. او به دلیل تواضع بسیارش کمتر در محافل عمومی ظاهر می‌شد، اما صدایش همیشه با احساسات عمیق همراه بود. در حقیقت، آواز او بیشتر از آنکه حاصل تکنیک‌های آموخته‌ شده باشد، بازتابی از احساسات درونی او بود و نمی‌توان آن را با تکنیک‌های موسیقی حرفه‌ای مقایسه کرد. محمودی‌خوانساری را تنها می‌توان با خود او مقایسه کرد. او شاگردی تربیت نکرد و پیروان سبک او بیشتر مخاطبان حسی او بودند که به صدایش دل ‌سپرده بودند. آثار زیبا و بی‌نظیرش در خاطر علاقه‌مندان موسیقی ایرانی همیشه جاودان خواهد ماند.
غلامحسین بنان
غلامحسین بنان، متولد 10 اردیبهشت 1290 خورشیدی و متوفی در 8 اسفند 1364، در خانواده‌ای متولد شد که پدرش صدایی خوش داشت و مادرش پیانو می‌نواخت. خواهرانش از شاگردان مرتضی‌خان نی‌داوود بودند. او در کودکی با ساز پیانو آشنا شد و در آموزش ردیف‌های آوازی از شاگردان ضیاء الذاکرین بود. زمانی که با خواهر کوچک کلنل علی‌نقی‌خان وزیری ازدواج کرد، وزیری به او آموزش‌های تخصصی بیشتری داد. در سال 1321 یا 1322 به رادیو تهران دعوت شد و تا سال‌ها برنامه‌هایش را با هنرمندان بزرگ اجرا کرد. آشنایی‌اش با روح‌الله خالقی و ابوالحسن صبا نقطه عطفی در زندگی هنری‌اش بود. بنان در مصاحبه‌هایش گفته که به اصرار وزیری خوانندگی حرفه‌ای را شروع کرده و خودش را مدیون روح‌الله خالقی می‌داند.
غلامحسین بنان یکی از ادامه‌دهندگان شیوه‌ خواندن استاد اسماعیل ادیب خوانساری است. اگرچه خود صاحب سبک بود، اما در صدایش رگه‌های سبک و سیاق ادیب محسوس است. صدای خاص او و آشنایی‌اش با پیانو و نُت و نظریه موسیقی و احاطه کاملش بر گوشه‌ها و دستگاه‌های موسیقی ایرانی، او را از خوانندگان هم‌دوره‌اش متمایز ساخته بود.
صدایش شیرینی و لطافت خاصی داشت و تحریرهایش بسیار شمرده، خاص و بی‌اشکال بود. او از نوانس‌هایی که در موسیقی کلاسیک غربی بیشتر استفاده می‌شود، بهره برد و در موسیقی ایرانی آن را متبحرانه به کار برد.
تبحر او چنان بود که برای مثال آهنگ «می ناب» از ساخته‌های خالقی و شعر حافظ که بنان آن را با ارکستر گل‌ها خوانده، به قدری مشکل و متفاوت است که بعد از او به آن کیفیت مورد نظر هرگز اجرا نشد.
اواسط دهه چهل به دلیل دلشکستگی از بسیاری از مسوولان و هنرمندان و شروع بیماری‌اش، از خواندن کناره گرفت و مدتی کوتاه سرپرست ضبط‌های خوانندگان برنامه گل‌ها شد. کم‌کم انزوا پیش گرفت و فقط در محافل خصوصی برنامه اجرا کرد. او شاگردان فراوانی را در هنرستان موسیقی ملی و همچنین به صورت خصوصی آموزش داد؛ کاوه دیلمی و بانو الهه از شاگردان خوب او به شمار می‌آیند.
حسین قوامی
حسین قوامی با تخلص هنری «فاخته‌ای»، یکی از نامدارترین خوانندگان ایران، در 17 اردیبهشت 1288 خورشیدی در تهران و خانواده‌ای مذهبی متولد شد؛ در همسایگی استاد بزرگ کمانچه، حسین‌خان اسماعیل‌زاده پرورش یافت. همین همجواری سرنوشت‌ساز شد، چنانکه روزی اسماعیل‌زاده صدای کودکانه‌ او را شنید و پیشنهاد داد آموزش آواز ببیند، اما پدر متدینش مخالفت کرد. قوامی در خلوت نوجوانی و در پناه صفحات گرامافون، با صدای سیدحسین طاهرزاده، حسین‌علی‌خان نکیسا و نیر اعظم رومی انس گرفت. بعدها به‌طور جدی نزد زنده‌یاد عبدالله‌خان حجازی ردیف و ظرایف آواز ایرانی را آموخت و این شاگردی هشت سال طول کشید. در جوانی به ارتش پیوست و در همان دوران با رضاقلی ظلی، هنرمند صاحبنام، دوستی عمیقی برقرار کرد. به گفته خودش، در آن سال‌ها در گام‌های بالا می‌خواند، اما به ‌تدریج به سوی لطافت و نرمی در آواز گرایش پیدا کرد.
سال 1325 به دعوت حسین‌قلی مستعان، وارد رادیو شد. آغاز همکاری‌اش با برادران وفادار بود و به زودی روح‌الله خالقی برایش نام مستعار «فاخته‌ای» را برگزید. آواز او با تحریرهایی نرم، شمرده و سلیس شناخته می‌شد و توانایی‌اش در اجرای نُت‌های دشوار، با دقتی کم‌نظیر، مورد تحسین بود. قوامی صدایی داشت که در اوج، هرگز از کنترل خارج نمی‌شد. او از همراهی با موسیقیدانان بزرگی چون مرتضی محجوبی، حسین یاحقی، جلیل شهناز، پرویز یاحقی و حبیب‌الله بدیعی بهره برد و آثاری ماندگار را به یادگار گذاشت. آوازش شاید از گوشه‌های کمتر شنیده ‌شده کمتر بهره می‌برد، اما در چارچوب دستگاهی، اجرایی بی‌نقص، با ظرافتی شاعرانه داشت. قوامی با وجود تاثیر فراوان، شاگردی تربیت نکرد که شیوه‌اش را تداوم بخشد؛ تنها رگه‌هایی از سبک قوامی در اجراهای سال‌های نخست فعالیت محمدرضا شجریان شنیده می‌شود. قوامی در اجرای گوشه‌های ریتمیک، به‌ویژه در قطعات ضربی، مهارتی ستایش‌برانگیز داشت. از میان آثار بی‌شمار او، دو تصنیف «جوانی» و «سرگشته» یا همان «تو ‌ای پری کجایی» شهرتی فراگیر دارند. «جوانی» با شعری از نواب صفا و آهنگی از حسین یاحقی، حسرتی لطیف از دوران گذشته را به نمایش می‌گذارد و «سرگشته»، واپسین اثر رسمی و ضبط ‌شده او، جایگاهی افسانه‌ای در حافظه موسیقایی ایرانیان پیدا کرده؛ قوامی هفده اسفند 1368 درگذشت.
عبدالوهّاب شهیدی
عبدالوهّاب شهیدی، متولد 1 مهرماه 1301 و متوفی در 20 اردیبهشت 1400، در شهر میمه از توابع اصفهان به دنیا آمد. پدرش از مجتهدان برجسته‌ بود و اهل شعر و ادبیات. شهیدی از کودکی با ادبیات آشنا شد و به گفته خودش، زمانی که نه یا ده سال داشت، غروب‌ها به بام خانه می‌رفت و به صدای پیرمرد چوپان دلشکسته‌ای که گله را از چراگاه به آن محیط کوچک می‌آورد، گوش می‌داد. آن پیرمرد آواز محلی بختیاری می‌خواند و شهیدی در همان زمان، این آواز را در ذهن خود ضبط و ثبت کرد. پس از مدتی که به سربازی رفت، مدتی آموزگار بود و بعد، هنگامی که به تهران آمد، از شاگردان برجسته‌ اسماعیل‌خان مهرتاش، استاد موسیقی و تئاتر قدیمی شد. او ابتدا در تئاترهای موسیقایی مهرتاش شرکت می‌کرد و می‌خواند. در همان زمان، ساز سنتور را فرا گرفت و مدتی بعد، آواز را به صورت حرفه‌ای دنبال کرد. شهیدی ردیف‌ها و دستگاه‌های موسیقی را از استادش آموخت و تا آخرین روزهای زندگی اسماعیل مهرتاش، او را همراهی کرد. مهرتاش هم او را از برجسته‌ترین و تاثیرگذارترین شاگردان خود می‌دانست. در مصاحبه‌ای، استاد شهیدی گفته: «من رادیو مصر را گوش می‌کردم و صدای آواز و عود محمد عبدالوهّاب، خواننده بزرگ مصری، من را به خود جلب کرد.» شهیدی به این ساز علاقه‌مند شد. یکی از دوستان استاد مهرتاش که از بصره آمده بود، عودی همراه داشت که به شهیدی اهدا کرد. او آرام‌آرام نواختن آن را آموخت و آن را ساز تخصصی خود قرار داد. شهیدی معتقد بود عود، نزدیک‌ترین صدا را به حنجره انسان دارد. وقتی از او پرسیده بودند که سازش را قوی‌تر می‌داند یا آوازش را، چنین پاسخ داده بود: «ساز و آواز من به موازات یکدیگر پیش رفتند.» او از سال 1339 به دعوت داوود پیرنیا به برنامه گل‌ها و رادیو ایران وارد شد. علاقه‌اش خصوصا به آواز تاج اصفهانی و بعد شادروان ادیب‌ خوانساری بود. شهیدی در رادیو، یکی، دو نمونه به سبک تاج خواند، اما به دلیل خاص بودن حنجره‌اش و تسلطش بر موسیقی بختیاری، تحریرها و حالت‌های آن موسیقی را در موسیقی دستگاهی به کار گرفت و آثار محلی به زبان لری بختیاری را به شکلی استادانه اجرا کرد. شهیدی پس از قوامی، بیشترین آثار ضبط‌ شده را در برنامه گل‌ها در کارنامه‌اش دارد. صدای او پرقدرت و بااحساس بود و از سوز درونی خاصی برخوردار. تسلطش بر ردیف‌ها و دستگاه‌های موسیقی و همچنین آشنایی‌اش با دو ساز سنتور و عود، در حد استادی باعث شد آثار اصیل و خاصی را در برنامه گل‌ها و سایر برنامه‌ها اجرا کند. روح‌الله خالقی از علاقه‌مندان به صدای شهیدی بود و بسیاری از آثارش را با صدای او ضبط و اجرا کرد. شیوه خواندن شهیدی کاملا منحصر‌به‌فرد بود و هنوز پیروان و علاقه‌مندان زیادی دارد که متاسفانه، این شیوه ادامه‌دار نشد. شاید دلیلش این باشد که صدا و حنجره شهیدی مختص خودش بود و طبیعتا خوانندگان دیگر نمی‌توانند آن فرم و فضا را به خوبی و شیوه او اجرا کنند.
آواز متفاوتش به خصوص در کنسرت‌های خارج از کشور با ارکستر فرهنگ و هنر به سرپرستی فرامرز پایور بسیار مورد استقبال قرار گرفتند. معروف‌ترین تصنیف او «آن نگاه گرم تو» یا «زندگی» است؛ ترانه‌ای لری خرم‌آبادی با شعری از هما میرافشار که در سال 1347 با ارکستر پایور اجرا شد. اوایل دهه 1380، تعدادی از آثارش با مجوز رسمی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی منتشر شدند و مورد استقبال قرار گرفت. چند اثر هم از تکنوازی عود او به‌جا مانده؛ اوایل دهه‌ 90 از او در خانه موسیقی تجلیل کردند. تعداد زیادی از آوازها و تکنوازی‌های عودش را همراه با نی حسن ناهید در آوازهای محلی بختیاری اجرا کرده که بسیار استادانه و خاص بوده و گوشه‌های دستگاهی‌ای را که در موسیقی بختیاری رایج‌ترند با احساسی منحصر‌به‌فرد و استادی تمام به گوش مردم رساند.

http://www.kerman-online.ir/Fa/News/723030/هنرِ-چهار-خواننده-تاثیرگذار-که-در-اردیبهشت-به-دنیا-آمده-یا-از-دنیا-رفته‌اند
بستن   چاپ