چهارشنبه ۲۱ آبان ۱۴۰۴
مقالات

رابطه احمد بالدی و شاخص فلاکت در خوزستان

رابطه احمد بالدی و شاخص فلاکت در خوزستان
کرمان رصد - اعتماد /متن پیش رو در اعتماد منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست قاسم آل‌کثیر| بهار امسال بود که شاخص فلاکت در استان خوزستان قد کشید و به ...
  بزرگنمايي:

کرمان رصد - اعتماد /متن پیش رو در اعتماد منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست
قاسم آل‌کثیر| بهار امسال بود که شاخص فلاکت در استان خوزستان قد کشید و به 42.2درصد رسید. در گزارش مرکز آمار ایران از شاخص فلاکت یک نکته درخور توجه به چشم خورد و آن اینکه استان نفتخیز ایران در فصل بهار امسال رکورددار فلاکت در کشور شد. قطعا شاخص فلاکت تنها به معنای افزایش فقر نیست. فقر هم فقط محرومیت اقتصادی نیست. وقتی مردم درگیر تامین معیشت اولیه‌ باشند هر رفتار تحقیرآمیز یا تصمیم اداری خشن به سرعت معنای نمادین پیدا می‌کند. در چنین شرایطی هر برخورد اداری به‌ جای نظم می‌تواند بازتولید تحقیر کند و کرامت انسانی آسیب ببیند. از برخورد با جامعه کارگری گرفته تا کشاورزان و دستفروشانِ سطح شهر. فهم این موضوع باید ساده باشد که در جغرافیایی با تراکم بیکاری جوانان، کمبود خدمات شهری و تخریب محیط‌‌زیست، «فلاکت» فقط در آمار خودش را نشان نمی‌دهد، بلکه در خلق‌و‌خوی اجتماعی و احساس ناکامی جمعی رسوخ می‌کند. از همین بستر است که یک اتفاق ظاهرا کوچک مانند برخورد ماموران با یک دستفروش یا جوان بیکار می‌تواند به یک انفجار احساسی و کنش خودویرانگر منجر شود. به نظرم ماجرای احمد بالدی نیز بی‌ارتباط با وضعیتِ فلاکت در خوزستان نیست. بخش چشمگیری از جوانانِ بیکار در خوزستان احساسِ «به آخر خط رسیدن» دارند. احمد بالدی وقتی دید تنها محل ارتزاقِ یک خانواده 8 نفره در حال حذف و نابودی است، احساس کرد در اوج جوانی و سرزندگی، اما به آخر خط رسیده است. برای همین است که وقتی برخورد با او در گستره عمومی دیده شد پیامش بسیار بازتاب پیدا کرد گویی پیامی بود از «هزاران نادیده گرفته شده».
بازار
زمانی که فرد یا خانواده احساس می‌کند فرصت‌ها محدود است، صدایش شنیده نمی‌شود و نهادی که باید حامی باشد این‌بار در نقش کنترل‌کننده ظاهر می‌شود. این می‌شود انگیزه‌ای برای خشم و ناامیدی. یکی از ابعاد قابل ‌تأمل ماجرا هم که انگیزه غضب را در احمد شعله‌ورتر کرد، نحوه مواجهه مامورانِ شهرداری با او و خانواد‌ه‌اش بود. نهادهایی همچون شهرداری زمانی اعتبار دارند که نباید صرفا بر اجرا متمرکز باشند باید حتی بر «فرآیند عدالت‌محور» و «گفت‌وگوی فعال با جامعه» نیز توجه داشته باشند. مواردی که ازسوی سیستم مدیریت شهری اصلا دیده نمی‌شود حتی در سخنانِ اخیر شهردارِ اهواز که بدونِ لحظه‌ای دلجویی از خانواده بالدی، تنها سعی در تکذیبِ دستگیری خودش دارد. در نهایت ماجرای تلخِ سرنوشتِ احمد شاید محصولِ بی‌مهری‌ و بی‌توجهی به کرامت انسانی و خلأ مدیریتِ گفت‌وگومحور با جامعه باشد. نبودِ دیالوگِ مشترک میان مردم و سیستم شهرداری و اجرای تصمیمات برمبنای دستورالعمل بدون درنظر گرفتنِ پیوست‌های اجتماعی و محلی نتیجه‌ای جز چنین فجایعی به دنبال نخواهد داشت.


نظرات شما