کرمان رصد - در سالروز تأسیس جبهه ملی ایران، یادآور میشویم آرمانهای استقلال، آزادی و حاکمیت ملی که با نام محمد مصدق گره خورده، همچنان چراغ راه نسلهای آزادیخواه این سرزمین است.

به گزارش خبرگزاری صدا و سیما ؛ در صفحات تاریخ معاصر، 21 آبان به عنوان سالروز تاسیس جبهه ملی ایران ثبت شده است. جبهه ملی در دورهای تاسیس شد که ایران تحت سلطه سیاسی و اقتصادی بریتانیا قرار داشت و نفت ایران به عنوان مهمترین منبع ثروت ملی، در اختیار شرکت نفت ایران و انگلیس بود.
در پی امضای توافق نامه الحاقی گس – گلشائیان در سال 1328 که در حقیقت ضمیمهای برای قرارداد نفت 1933 به شمار میرفت، کابینه محمد ساعد مراغهای تلاش کرد با تشکیل مجلس جدید، موافقت با این قرارداد را تضمین کند. برای دستیابی به این مقصود، حکومت آشکارا در جریان برگزاری انتخابات مجلس دخالت کرد.
این اعمال نفوذ آشکار در تعیین نتایج انتخابات، همراه با اعمال قدرت فرا قانونی از سوی محمدرضا پهلوی، زمینهساز شکلگیری اپوزیسیون تحت رهبری محمد مصدق گردید. وی با گرد همآوری سردبیران روزنامهها، اعضای برخی احزاب و دستههای سیاسی و شماری از نمایندگان اقلیت دوره پیشین مجلس در محل اقامت خود، به واکاوی این موضوع پرداخت و با ترتیب دادن تحصن، مخالفتهای خود را آشکار کرد.
دکتر مصدق در جلسه 23 خرداد 1329 مجلس شورای ملی، دربارۀ ایجاد این جبهه گفت: «در 18 مهر ماه 1328 دعوتی شده بود که عدهای از آقایان مدیران جراید در خانه من جمع شدند و برای جلوگیری از دخالت دولت در انتخابات دوره شانزدهم مجلس تبادل نظر نموده و تصمیمی اتخاذ نمایند. اینجانب از عموم طبقات شهر دعوت نمودم که قبل از ظهر جمعه 22 مهر ماه، مقابل کاخ سلطنتی حاضر شوند و همگی به اتفاق، عرض حال خود را از اقدامات بیرویه و خلاف قانون دولت ساعد به پیشگاه اعلی حضرت شاهنشاهی تقدیم کنیم». البته با بیاعتنایی شاه و دربار به این اعتراضات، تحصن و اعتصاب غذای معترضان بدون دستیابی به نتیجه به پایان رسید.
مصدق در پیامی که پس از خاتمه تحصن در 27 مهر 1328 انتشار داد، مشروعیت انتخابات دوره شانزدهم مجلس شورای ملی را رد کرد و بر عزم راسخ برای ادامه مبارزه در جهت صیانت از حقوق عمومی و استقرار دولتی بیطرف برای برگزاری انتخابات آزاد تأکید نمود.
در گام بعدی، معترضان با تشکیل نشستی در منزل مصدق در اول آبان 1328، با محوریت حفظ اتحاد و ایجاد نهادی منسجم برای مبارزه، با پایه گذاری ائتلافی سیاسی موافقت کردند که بعدا «جبهه ملی ایران» نامیده شد.
در ادامه جبهه ملی تلاشهایی اثرگذار داشت. آنها در کنار مردم و طیفی از نخبگان و همچنین گروههایی مانند فدائیان اسلام، توانستند حکومت را به ابطال انتخابات وادار سازند. چند ماه بعد انتخابات دوباره برگزار شد و تعدادی از اعضای جبهه ملی نیز به مجلس راه یافتند و این آغازی بود برای فعالیتهای رسمی آنان در سپهر سیاسی ایران که اوج این تلاشها در واقعه ملی شدن صنعت نفت دیده شد.
موفقیت آمیز بودن این تلاش ها، اگرچه دستاورد بزرگی برای حاکمیت ملی ایران محسوب میشد، اما با کارشکنیهای داخلی و فشارهای بین المللی همراه شد که در نهایت به کودتای 28 مرداد 1332 و سقوط رئیس جبهه ملی ایران دکترمصدق از نخست وزیری انجامید. این موضوع به مثابه نقطه افولی برای جبهه ملی اول بود که در نهایت به انحلال آن ختم شد. از آن تاریخ تا پیروزی انقلاب اسلامی نیز جبهه ملی در نوسان بود و چندین بار تشکیل و منحل شد.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی، جبهه ملی اگرچه در ابتدا خود را همراه با انقلاب نشان داد، اما به تدریج مواضعی ناهمسو با انقلاب اتخاذ کرد. این جبهه که زمانی نماد مبارزه با استعمار خارجی بود، در عمل به محفلی برای هواداری از جریانهای لیبرال و غرب گرا تبدیل شد.
مخالفت با اصل ولایت فقیه، همراهی با دشمنان نظام در خارج از کشور و حمایت از جریانهای ضد انقلاب، از جمله مواضعی بود که جبهه ملی پس از انقلاب در پیش گرفت. البته آنها پیش از انقلاب نیز اعتقادی به تشکیل حکومت اسلامی نداشتند؛ کریم سنجابی در هشتم آبان ماه 57 به عنوان نماینده جبهه ملی طی مصاحبه با خبرنگار رادیو فرانسه در پاسخ به پرسش که آیا حکومت اسلامی مورد تأیید وی میباشد یا خیر؟ پاسخ داده بود: «حکومت اسلامی مورد تأیید جبهه ملی نیست». اما در عین حال به دلیل فقدان پایگاه اجتماعی چارهای به جز همراهی با انقلابیون نداشتند. حتی در سال 56 مهندس بازرگان گفته بود در شرایط فعلی باید از نقش روحانیت در مبارزه علیه دستگاه استفاده کرد، چون جبهه ملی یک دهم روحانیت در بین مردم نفوذ ندارد؛ بنابراین آنها از ابتدا اعتقادی به مسیر انقلاب اسلامی نداشتند، اما با این حال گزیری از همراهی با مردم نداشتند.
بنابراین پس از پیروزی انقلاب اسلامی، جبهه ملی به مرور از انقلاب فاصله گرفت و اوج آن نیز در ماجرای دعوت به تظاهرات در اعتراض به لایحه قصاص بود. این لایحه که توسط شورای عالی قضایی به رهبری شهید آیت الله بهشتی تهیه شده بود، هدفش انطباق قوانین کیفری با احکام شرعی بود. جبهه ملی با رویکرد لیبرال-دموکراتیک خود، این لایحه را مغایر با حقوق بشر و غیرانسانی خواند و آن را نشانهای از استبداد حاکمیت تلقی کرد.
با توجه به این مخالفت ها، شورای عالی قضایی تصمیم گرفت برای نقد و بررسی لایحهی مذکور، با حضور مخالفان میزگردی مورخ 21 اردیبهشت1360، در وزارت دادگستری تشکیل دهد؛ اما معترضان به لایحهی قصاص پیشنهاد حضور در این میزگرد را نپذیرفتند.
در روزهای بعد جبهه ملی که سابقا تن به مناظره نداده بود، با صدور بیانیهای با عنوان اعتراض به لایحه ضد انسانی قصاص، حاکمیت را به نقض آزادیها و انحراف اهداف انقلاب متهم کرد و از مردم خواست در 25 خرداد برای اعتراض به خیابانها بیایند.
در اطلاعیه جبهه ملی آمده بود: «هموطنان شرافتمند، مردم غیور و آزادیخواه ایران؛ در شرایطی که همه آزادیهای فردی و اجتماعی توسط هیئت حاکمه مستبد و انحصارگر زیر پا نهاده شده و استقلال مملکت در معرض خطرات جدی قرار دارد و در شرایطی که انقلاب بزرگ ملت را از کلیه هدفهای بنیادی خود منحرف کردهاند از شما دعوت میکنیم که ساعت چهار بعد از ظهر روز دوشنبه بیست و پنجم خرداد ماه در گردهمایی و راهپیمایی جبهه ملی بانگ اعتراض خود را به گوش جهانیان برسانیم...».
ادبیات تند و توصیف لایحه قصاص با عناوین توهین آمیز، خشم امام خمینی (ره) و مردم انقلابی را برانگیخت. امام (ره) صبح 25 خرداد در دیدار با اقشارمردم، ضمن اظهار تاسف از توهین به قرآن و غیر انسانی خواندن احکام دین، در سخنانی بیان داشتند: «من میخواهم ببینم که این راهپیمایی که امروز اعلام شده است، اساس این راهپیمایی چه هست. من دو تا اعلامیه از «جبهه ملی»، که دعوت به راهپیمایی کرده است، دیدم. در یکی از این دو اعلامیه، جزء انگیزهای که برای راهپیمایی قرار دادهاند، لایحه «قصاص» است. یعنی مردم ایران را دعوت کردند که مقابل لایحه قصاص بایستند. در اعلامیه دیگری که منتشر کرده بودند تعبیر این بود که «لایحه غیر انسانی»! ملت مسلمان را دعوت میکنند که در مقابل لایحه قصاص راهپیمایی کنند، یعنی چه؟ یعنی در مقابل نص قرآن کریم راهپیمایی کنند! شما را دعوت به قیام و استقامت و راهپیمایی میکنند در مقابل قرآن کریم، نص قرآن کریم؛ ضروری مسلمین، چه برادران اهل سنت و چه برادران شیعی، ضروری این است که این قرآن از خداست و در قرآن هر چه باشد ضروری است که باید پذیرفت. قضیه «قصاص» در جاهایی از قرآن تصریح شده است. لایحه قصاص همین مسائل قرآن است. در این راهپیمایی که مسلمانها را به اصطلاح خودشان دعوت کردهاند، دعوت کردهاند که مردم قیام کنند در مقابل قرآن! مردم قیام کنند در مقابل احکام ضروریه اسلام! آنهایی که از بعض جبههها هستند، تکلیفشان معلوم است" (صحیفه امام، ج 14، 448). ایشان در ادامه اعلام کردند از امروز جبهه ملی محکوم به ارتداد است.
در این ماجرا جبهه ملی با واکنشی سخت از سوی مردم انقلابی روبه رو شد و نهایتا پروژه آنان با شکست همراه شد. رویدادها نشان میداد جبهه ملی دچار خطای محاسباتی شده است. آنها با محاسبه اشتباه از توان بسیج مردمی، نه تنها نتوانستند اعتراض خود را به جنبشی گسترده تبدیل کند؛ بلکه زمینه حذف کامل خود را از صحنه سیاسی- اجتماعی فراهم آوردند. همچنین با وجود حکم ارتداد از سوی امام (ره) و مراجع و ریزش پایگاه مردمی جبهه ملی، این گروه در عمل دچار بحران مشروعیت و در نهایت به انزوا کشیده شد؛ تا جایی که حتی گروههای همسو نیز مجبور به حفظ فاصله شده و از مشارکت مستقیم به سود آنها خودداری میکردند. برخی اسناد نشان میدهند کریم سنجابی دبیر کل جبهه ملی پیش از تظاهرات یاد شده برای جلب حمایت مسعود رجوی و گروهک تروریستی او، تلاش کرده بود؛ اما حتی آنها نیز از همراهی مستقیم خودداری کردند.
اگرچه جبهه ملی در دورهای از تاریخ ایران نماد مبارزه با استعمار بود، اما پس از انقلاب اسلامی به دلیل ماهیت سکولار، تغییر جهت ایدئولوژیک، میل به غرب گرایی و همسویی با دشمنان ایران، از مسیر اصلی خود منحرف شد. آنها با تکیه بر ارزشهای غربی و همراهی با استکبار، خود را در تقابل مستقیم با احکام شرعی قرار دادند. نظام اسلامی نیز با برخورد قاطعانه و جدی، پیام روشنی به آنان داد که تنها به ارزشهای اسلامی تکیه دارد و اهل سازش با تفسیر لیبرال از اسلام نیست. این موضع قاطع با حمایت مردم همراه شد و به حضور جبهه ملی در عرصه سیاست پایان داد.
نویسنده و پژوهشگر: عباس کریمیان