کرمان رصد - ایران / «پیروزی قهرمانان تیم ملی کشتی آزاد و فرنگی» عنوان یادداشت روز در روزنامه ایران به قلم سید عطاءالله مهاجرانی است که میتوانید آن را در ادامه بخوانید:
پیروزی تیم ملی کشتی آزاد و فرنگی به عنوان قهرمانان جهان، فضای اجتماعی و فرهنگی و بلکه سیاسی ایران را تغییر داد. گویی پس از حملات اسرائیل و آمریکا و شهادت فرماندهان نظامی و دانشمندان و مردم بویژه کودکان، و حضور خردمندانه و پرشور ملت ایران که در واقع طرح براندازی دشمنان را «درختکن» کرد! و پشت بدخواهان را نقش زمین ساخت، کشور و ملت و نظام به چنین پیروزی نیاز داشتند. حقیقتاً به تمام معنا پیروزی بود. مثل منشور رنگارنگی از بلور زلال و درخشنده که از هر بعدی و سمتی به آن مینگریم، درخشندگی و جلوه و زیبایی دیگری دارد. در این «حسب حال» میخواهم به برخی از این ابعاد توجه کنم. این رخداد مبارک را بایست به عنوان رهنمونی و درس عبرتی در پیش چشم داشته باشیم.
یکم: مدیریت فدراسیون کشتی ایران
واقعیت این است که دکتر علیرضا دبیر (متولد 1356) که خود در جوانی قهرمان جهان بوده است و برای ایران مدالهای طلای قهرمانی جهانی به ارمغان آورده است، در شش سال مدیریت فدراسیون کشتی سنگتمام گذاشته است. چرا موفق بوده است؟
بازار ![]()
او دانش لازم را دارد. دکترای منابع انسانی و استادیار دانشگاه است. این دانش در کنار تجربه قهرمانی به او توانایی و دید روشنی در مدیریت داده است. به تعبیر خودش، بچه جنوب شهر است. بچه جنوب شهر یعنی بچههایی که در اصیلترین خانوادهها رشد میکنند، در زندگی با رنجها و نداشتهها سر میکنند و خیلی زودتر و بسی بیشتر از بچههای خانوادههای مرفه با زندگی آشنا میشوند. برخی کودکان کارند، مقاوم و در جای لازم یک دنده و پیگیرند. میتوانند فضای صمیمیت و یکرنگی و جوانمردی بیافرینند. مشخصه دیگر علیرضا دبیر ایمان اوست؛ ایمانی که به رغم متلکها و خرده گیریها و بهانهجوییها، ریشهدار و استوار است. به روایت دعای ندبه «لا یأخذه لومه لائم»؛ «به ملامت ملامتکنندگان اعتنایی» نمیکند.
دوم: فدراسیون کشتی با امکاناتی که در دوره مدیریت دبیر فراهم شده و سامان یافته است، بهترین فدراسیون ایران است. بهترین نتیجه ممکن را نیز در تاریخ ورزش ایران به دست آورده است. این امکانات ریشهاش توانایی و مدیریت دبیر بوده است. اما انصاف این است که بدون همکاری نهادها، ازجمله شهرداری تهران و بانک شهر چنین دستاوردی ممکن نبوده است. دبیر به صراحت در گفتوگویی اشاره کرد که کسانی که میگویند نمیشود کار کرد و امکانات نیست، ناتوان و بیعرضه هستند.
ابنسینا گفت «بهترین دلیل بر هر چیزی وقوع آن است!» آفتاب آمد دلیل آفتاب! بهترین دلیل بر درستی روش مدیریت دبیر همین دستاورد خیرهکننده شادیبخش ملی است.
سوم: دبیر مربیانی را در تیم ملی کشتی آزاد مانند آقای پژمان درستکار و دکتر حسن رنگرز در تیم ملی کشتی فرنگی به کار گرفته است که هردو از قهرمانان کشتی ایران و با تجربه مدیریتی ممتاز بوده و هستند. پژمان درستکار (متولد 1355) قهرمان کشتی و صاحب مدال طلاست و سالها تجربه مدیریتی تیم ملی را داشته است. دکتر حسن رنگرز (متولد 1359) به همین ترتیب.
چهارم: حال و هوای اخلاقی و ارزشی تیم ملی
رنگرز بالای سکوی قهرمانی نرفت و به هوا پرتاب نشد. تیم او با کسب 4 طلا، 2 نقره و 2 برنز درخشانترین نتیجه مسابقات قهرمانی جهان در تاریخ کشتی ایران را کسب کرد. مجید رمضانی را روی سکو فرستاد. این خودش از مقام طلا ارزشش بیشتر است. انسان با توجه به آنچه به دست میآورد، ارزش پیدا نمیکند، بلکه با ایثاری که میکند و آنچه که به ظاهر از دست میدهد، نمیخواهد دیده شود، اما دیده میشود. به روایت قهرمان ملی ایران شهید سردار قاسم سلیمانی که روایت او عطر الهام ربّانی را داراست «در فکر دیده شدن نباشید، آن که بایست ببیند میبیند!»
دیدهاید که همه در فکر دیده شدن هستند! بعضی از سلبریتیهای سینمایی را دیدهاید که در مصاحبهها میگویند «خوشحالم که دیده شدم. ممنون که مرا دیدید!» این بعضیها، با هزار رنگ و ریا و ادا و اصول میخواهند دیده شوند. حق طبیعی حسن رنگرز بود که بر سکوی قهرمانی بایستد و جام را سر دست ببرد و همه برایش کف بزنند. او به نتیجهای بزرگتر و ماندگار اندیشید. ظاهراً بر سکوی قهرمانی بالا نرفت، اما از سکوی دیگری بالا رفت که جنسش چیز دیگری است. خواست دیده نشود، اما کسی که میخواهد دیده نشود، بیش از همه دیده میشود. چنان که گفته شده است «آن را که جای نیست همه شهر جای اوست!» حسن رنگرز را ما با چشمان سر بر سکوی قهرمانی جهان ندیدیم، اما چشم دلها به سوی او دوخته ماند.
پنجم: انضباط و تمرینهای سخت تیم ملی. گویی ورزشکاران و قهرمانان برای آمادگی از جان خود مایه میگذارند.
تری الناس دهناً فی قواریر صافیاً
و ما یدری ما یجری علی رأس سمسم!
مردم در جامهای بلور، روغن مصفای زلال را میبینند، اما نمیدانند چه بر سر دانههای کنجد آمده است تا چنین روغن زلالی حاصل شده است! ما چند دقیقه مسابقه را میبینیم. کار به ثانیه هم میکشد. اما پشت آن فن «درختکن» و «مشک سقّا!» پشت حریف را بر خاک کوبیدن، نفس کم نیاوردن، خسته نشدن و پیروز شدن، تمرینهای فرسایندهای است که سخن از سالها تمرین دارد. تنها قهرمانان با انگیزههای ایمانی و ملی میتوانند خود را آماده چنین رویاروییهایی بکنند. این تمرینها در فضای انضباطی سنجیده و آهنین و البته آرمانی انجام میشود. ساعت 9 شب مربیان موبایلهای قهرمانان را در اردوگاه از ورزشکاران میگیرند. آنان بایست خواب مناسب و بهنگام و ذهن تربیت شده متمرکز داشته باشند. آن تمرینها و این انضباط ثمرش قهرمانی جهان است.
ششم: میتوان گفت فضای ایمانی و اخلاقی و ارزشی در فدراسیون کشتی سامان یافته است. این فضا را ما در روش و منش مدیر و مربیان میبینیم. پشتوانه تعیینکننده قهرمانی است. وقتی در چهره جوانان قهرمان جهان نگاه میکنیم، یا به شکل سخن و واژگانشان دقت میکنیم، صفا و صمیمیت و سادگی در آنان میبینیم. نه تنها توانایی فیزیکی خود را ساخته و پرداختهاند، از بعد عاطفی و روحی هم نیرومند و مقاومند. وقتی شما میبینید که قهرمانی با سر و صورت باندپیچی شده، با ذوق و شوق دارد پای قهرمان دیگری را که آماده مسابقه نهایی است ماساژ میدهد، یعنی روابط قهرمانان ما با یکدیگر از برادری هم فراتر رفته است. چنانکه مربیان نیز قهرمانان را مانند فرزندان خود دوست دارند. دلداری دادنهای رنگرز را در فیلمها دیدیم «پسرم نگران نباش!» فریادش را بر سر داوران هم شنیدیم.
هفتم: خانواده قهرمانان
فرصتی بود تا با خانواده قهرمانان آشنا شویم. انگار خانواده خودمان بودند، همان صفا و سادگی، همان اشکها و دعاهای آشنا، همان دست به سوی آسمان برداشتن. فرزند خود را دعا کردن، یا ابوالفضل گفتن، فریاد زدن پدر که پسرم مراقب باش! این خانوادهها گوهر ایران و ملت ایران هستند. فرزندان آنان ملتی را شادمان کردهاند. ملتی که با پیکر خونین پس از جنگ 12 روزه در میانه میدان ایستاده است. صدای شادی ملت طنینی خوشاهنگ و دلپسند و ماندگار در ایران پیدا کرده است.
هشتم: قصه پیروزی و مقاومت ملت ایران
این پیروزی بدون شک پیام سیاسی روشنی داشته و دارد. جلوه این پیروزی و شادمانی ملی را در پیام آیتالله خامنهای رهبری معظم دیدیم. دشمنان ایران و ملت ایران آرزومند شکست قهرمانان ما بوده و هستند تا بگویند ببینید! جمهوری اسلامی نمیتواند تیمهایش را اداره کند. این رویکرد را با بلاهت کمسابقهای در تلویزیون فارسی بیبیسی دیدم. روز قبل از پایان مسابقات تیم ملی کشتی آزاد، یکی از مجریان باسابقه بیبیسی فارسی با لحنی مشکوک و یأسآلوده گفت: «حالا ایران با یک طلا، اونم پیش از پایان مسابقات قهرمان شده…» کارشناس هم بدتر از مجری بود! تازه این بیبیسی است که یک آب، شستهتر از تلویزیونهای برانداز است. براندازیاش را در حجاب ساتر پنهان کرده است. اما واقعیت سهمگین خودش را تحمیل کرد. مگر میشود چنین قهرمانی را ندید؟!
زین قصه گنبد افلاک پرصداست!
کوتهنظر ببین که سخن مختصر گرفت
پیروزی ملت ایران، سخن مختصر نیست و قهرمانی جوانان ایران نهتنها در عرصه قهرمانی ورزشی، بلکه در عرصههای علمی و فنی نیز تداوم دارد. ملتی بزرگ با پیشینه تمدنسازی و فرهنگسازی جایگاه ممتاز خویش را در همه ساحتها پیدا خواهد کرد. پیروزی و قهرمانی جهانی کشتیگیران ما یک نشانه و نمونه برای تعمیم است.