سرمقاله فرهیختگان/ خمینی حقیقتی پویا
مقالات
بزرگنمايي:
کرمان رصد - فرهیختگان / «خمینی حقیقتی پویا» عنوان یادداشت روز در روزنامه فرهیختگان به قلم سید رسول حسینی نواز است که میتوانید آن را در ادامه بخوانید:
آنگاه که تازه از هیاهوی تحصیلات ابتدایی آکادمیک فارغ شدم و احساس میکردم بر من واجب است جامعه را از دریافتهای عمیق و باطنی خود مستفیض کنم، فهمم آن بود که شناخت، در گرو ثبات است و اگر موجودی ثابت نباشد غیرقابلشناخت خواهد بود؛ باید فیلمها را به انتها رساند و آنگاه به تماشا نشست وگرنه بازدید از صحنه فیلمبرداری پلانها نمیتواند قصه نهایی را آشکار کند؛ بنابراین هرگز نمیتوان مدعی شد انسانی را شناختهایم که همچنان زیست میکند؛ چراکه فیلم او به پلان آخر نرسیده و پرونده اعمال و رفتار او همچنان مفتوح است و او مدام در حال بروزهای جدید. بااینوصف باید حق داد به کسانی که بعد از مرگِ بزرگی درپی شناخت ابعاد وجودی او گام برمیدارند. آنها بالاخره موجودِ فراروی مطالعات خود را ایستا یافتند و موقعیت را برای شناخت آماده، مانند تماشاگرانی که باذوق و شوق فراوان بهعنوان اولین تماشاگران فیلم تازهاکرانشده وارد سالن سینما میشوند. با همین نگاه وارد شناخت شخصیت عجیب و پیچیده خمینی شدم. او از دنیا رفته و میراثی برجای گذاشته که به نظر میرسید با تکیه بر این میراث میتوان ابعاد او را شناخت. چنانچه میتوان ابعاد فکری ارسطو، ملاصدرا، کانت و هگل را از طریق رجوع به آثارشان شناخت. در نگاه اول به نظر میرسید او کتابهایی بس پرمحتوایی نگاشته، منبرهایی بس حیاتبخش ایراد کرده و سیرهای خیرهکننده از خود به یادگار گذاشته است که با تکیه بر آنها میتوان او را شناخت و حقیقت او را مهمان خانه ذهن کرد. گویی از خمینی فیلمهای بسیاری باقیمانده بود که ارزش تماشا داشت. اندکاندک که جلوتر رفتم ماجرا تغییر کرد. مهمترین خصوصیت شخصیتی که موردمطالعه من بود حرکت مدام او و سیر اشتدادی این شخصیت بود. خیلی زود متوجه شدم خمینی فیلمنامه ندارد، او را باید در قالب سریال به نمایش گذاشت، سریالی که با گذر زمان فصلهای بعدی خود را تولید میکند. فصلهایی که هر کدام در اوجی بالاتر از فصل قبل خود اکران میشوند. تو گویی دیگر با یک موجود ایستا مواجه نیستی؛ بلکه هر جا و هر اتفاقی جلوههای جدیدی از او را بروز میدهد. گویی او همچنان زنده است، نفس میکشد، اقدام میکند، کتاب مینویسد و سخنرانی میکند. او خود را مدام گسترش میدهد و از ثبات گریزان است. پلههای نردبان او در دل ابرها گم میشود، پلههایی که هر چقدر از آن بالاتر میروی با پلههای جدیدتری مواجه خواهی شد. خمینی مدام در حال حرکت از قوه به فعل است و این حرکت هم در طول و هم در عرض انتهایی ندارد، رودخانه شهر خمین نمیدانم از کجا آبشخور دارد که لایزال جریانش قطع نمیشود. شاهد مثال میخواهی؟ کمی چشم بازکن!
خمینی چنان در سلیمانی بروز پیدا کرده که جای پای نعلین او در جایجای صحرای عراق و شام دیده میشود. ساده مباش و گمان نبر که سلیمانی خود به اراده خود پای در مسیر بیابان گذاشته.
هیهات! او حتماً حامل روح عظیم الله بوده و هست و باز خمینی چنان در لابهلای روح مقدس شیخ نیجریه زکزاکی عزیز نفوذ کرده که از دریچه چشمان او برق همیشگی چشمان خود را بروز داده و یکیک جوانان سیهچرده آفریقا را به همتها و باکریها و خرازیها تبدیل میکند، اگر شک داری اتحاد روح زکزاکی با خمینی را، خاطراتش را بخوان؛ آنجا که از خمینی فرمان میگیرد برای تبلیغ در قلب استعمار و باز خمینی چنان در وجود آوینی حلول کرده است که در مواجهه با آقا مرتضی دقیقاً نمیتوانی تشخیص دهی در مقابل آوینی عارف ایستادهای یا در مقابل خمینی هنرمند. آری او از طریق آوینی خود را در هنر بسط داده و در جسم آوینی، خمینی هنرمند را به بشریت هدیه داده است و از همه واضحتر و روشنتر و شفافتر خمینی چنان در خامنهای تجلی کرده است که ذهنش، فکرش، جوارح و جوانحش همهوهمه یکسر خمینی شده است. آری خمینی همچنان تدبیر امور جهان میکند با این تفاوت که چند دهه جوان شده و بهجای کرسی جماران بر حسینیه امام خمینی جلوس کرده است. و این همه با تمام عظمت غیرقابلتوصیف و بیانش، صرفاً ظاهر ماجراست. پیچیدهتر آن جاست که خمینی را در صحرای بین نجف و کربلا در حال اقامه دین و تعظیم شعائر حسینی میبینی، گمان نکن آن پیرمرد موکبدار که مضیف راه انداخته یا آن پیرزن فرتوت که از فرط خستگی بر صندلی نشسته یا آن جوان که سفرهداری میکند یا آن دختربچهای که به زوار عطر تعارف میکند، مستقل از روح باعظمت خمینی اراده کردهاند و اگر اینچنین باشد کجا بودند این جماعت تا اندکی پیش؟ پیچیدهتر آنجاست که خمینی را در جنوب عربستان در بین فقیرترین مردم دنیا میبینی! مردمی پابرهنه که بلند فریاد میزنند عربستان هیچ غلطی نمیتواند بکند و دیدند که نتوانست بکند و چنان ایمان خمینی را در دل پرورش دادند که امروز به ناو موردحمایت آمریکا حمله میکنند و فریاد میزنند آمریکا هیچ غلطی نمیتواند بکند. آیا خط شریف خمینی را در نقش پرچم مردم یمن و عبارتهای الموت لامریکا الموت لاسرائیل نمیتوانی بخوانی؟ پیچیدهتر آنجاست که خمینی را در لبنان میبینی! گروهی چندنفره به نام حزبالله! چقدر این نامآشناست! طرفداران دوآتشه خمینی در خیابانهای تهران را بهطعنه حزباللهی میگویند! اینان چقدر در خمینی حل شدهاند که باکی از طعنهها ندارند همهجا فریاد میزنند ما حزبالله هستیم! نیازی نیست به عکس خمینی در رژه حزبالله نگاه کنی. اندکی محو تماشای صورت نصرالله شو! بهیقین خمینی را خواهی دید. پیچیدهتر آنجاست که خمینی را در فلسطین مشاهده کنی و این آنجاست که باید بگویی یاللعجب! چراکه اینان حتی در مذهب با خمینی مشترک نیستند؛ اما در آرمان چرا! خمینی را در قلب مسلمانان غیرشیعه دیدن، فعلیت جدید این شخصیت پیچیده است. بهیقین محمد ضیف الله همان سرباز در گهواره خمینی است که در مواجهه با مأمور ساواک آنها را به رخ کشید و به ایشان مباهات کرد! شک داری؟ بدان که محمد در زمان شهادت 68ساله بود! هم نسل همت و باکری و خرازی! اما این روزها خمینی را در چهرههایی میبینم که بسی غیرقابلباور است. حقیقتش را بگویم بشارتش را از خامنهای شنیده بودم؛ اما با لبخندی از سر انکار از کنارش عبور کردم. آنجا که به جوانان آمریکایی نامه نوشت و آنها را به قرآن خمینی فراخواند. آری جدیداً در اتفاقی بهتآور خمینی را در قلب اروپا و آمریکا میبینیم! جوانان گوشواره به گوش و خالکوبی به دست با جسارت میگویند باید از فلسطین حمایت کرد! فریاد سال 42 خمینی امروز از نیویورک شنیده میشود! باورتان میشود؟
و این همه با تمام عظمت غیرقابلتوصیف و بیانش، صرفاً ظاهر ماجراست، پیچیدهتر آن جاست که خمینی در خانه من است و در خانه تو! منظورم قاب عکس روی دیوار نیست! آن عکس خمینی است. من با عکس کاری ندارم. به خود خمینی میاندیشم! بررسی کن ببین آن هنگام که آینده خود را در گوی جادوگران آتیهبین نظاره میکنی تو به چیزی جز خمینی شدن فکر نمیکنی! آری خمینی انتهای آرزوهای توست پس خمینی در دل تو، در دل فرزندت، در دل همسرت، در دل همه اطرافیانت در حال کنشگری است. تو گویی ما اجسامی هستیم که روح خمینی همه ما را تسخیر کرده، ما همه ماهیتی هستیم که وجود خمینی در ما دمیده شده! آری تمام ملت ایران چنینند و سرّ احترام دین به ملت همین است. شک نکن خمینی در دل اغتشاشگری که به وهم خود در پی انتقامگیری از خون یک دختر مظلوم است حضور دارد. او میخواهد؛ مانند خمینی مبارز باشد حتی اگر مانند خمینی نتوانسته صحنه را خوب تشخیص دهد. دقت کنی تصدیق میکنی تو خمینی را دوست داری و هرکس را که شبیه اوست. اگر کسی اندکی خمینی بودن خود را از دست دهد از چشم تو میافتد. کار تا جایی پیش رفته که برای جمعکردن رأی باید خود را شبیه خمینی کرد. هرکس شبیهتر به او محبوبتر. یکی میخواهد؛ مانند خمینی عقلانی باشد و دیگری میخواهد؛ مانند خمینی آزاده باشد و دیگری میخواهد؛ مانند خمینی شجاع باشد و دیگری میخواهد؛ مانند خمینی عالم باشد و دیگری میخواهد؛ مانند خمینی عارف باشد و دیگری میخواهد؛ مانند خمینی دینشناس باشد و دیگری میخواهد؛ مانند خمینی زمانهشناس باشد و دیگری میخواهد؛ مانند خمینی بهروز باشد و دیگری میخواهد؛ مانند خمینی منظم باشد و دیگری میخواهد؛ مانند خمینی عابد باشد و دیگری میخواهد؛ مانند خمینی سیاستمدار باشد و دیگری میخواهد؛ مانند خمینی سادهزیست باشد و دیگری میخواهد؛ مانند خمینی پاکدل باشد و دیگری میخواهد؛ مانند خمینی زیرک باشد و دیگری میخواهد؛ مانند خمینی ساکت باشد و دیگری میخواهد؛ مانند خمینی خروشان باشد و دیگری میخواهد؛ مانند خمینی شاعر باشد و دیگری میخواهد؛ مانند خمینی فیلسوف باشد و دیگری میخواهد؛ مانند خمینی اثرگذار باشد و دیگری میخواهد؛ مانند خمینی تصمیمگیر باشد و دیگری میخواهد؛ مانند خمینی کاریزما داشته باشد و دیگری میخواهد؛ مانند خمینی ابهت داشته باشد و دیگری میخواهد؛ مانند خمینی جدیت داشته باشد و دیگری میخواهد مانند خمینی زهد داشته باشد و دیگری میخواهد؛ مانند خمینی عزت داشته باشد و دیگری میخواهد؛ مانند خمینی بصیرت داشته باشد و دیگری میخواهد؛ مانند خمینی خداترس باشد و دیگری میخواهد؛ مانند خمینی نترس باشد و دیگری میخواهد؛ مانند خمینی... آری خمینی عصاره همه تاریخ ماست و انتهای آرمان ما. مگر چیست آرمان ما جز اینکه همه انسانها برای خود یک خمینی باشند؟ با این حساب خمینی گذشته و آینده ماست، خمینی مبدأ و مسیر و مقصد ماست و خمینی صورت نازله انسان کامل در عصر حاضر است و سلوک جز ذیل شخصیت او غیرممکن. نتیجهگیری آنکه مطالعه آثار تألیفی خمینی راهی لازم برای شناخت اوست اما این همه ماجرا نیست این صرفاً نوک کوه یخی آشکار شده است. از آنجا که خمینی در جدیترین ایام کنشگری خود در جهان به سر میبرد و در زندهترین تاریخ زندگانی خود، به کسانی که خمینی را مطالعه میکنند با صدای بلند میگویم خمینی سوژه ایستای مطالعات شما نیست، خمینی مدام در حال بروز است؛ اگر میخواهید خمینی را بشناسید، تحولات جهان را بادقت بررسی کنید! نه! خطا گفتم! اگر میخواهید خمینی را بشناسید آیندهپژوهی کنید. اگر در رنسانس انسان مدرن پدید آمد و زمین را به زمین دیگر و تمدن را به تمدن دیگر تبدیل کرد! بدانید خمینی انسانی است نو! برویم و انسان عصر نو را بشناسیم او خودِ خودِ خمینی است.
-
سه شنبه ۱۳ خرداد ۱۴۰۴ - ۱۲:۴۱:۲۰
-
۹ بازديد
-

-
کرمان رصد
لینک کوتاه:
https://www.kermanrasad.ir/Fa/News/728233/